گویی تنها کمیت مورد توجه است و کیفیت پشیزی نمیارزد، چون اگر بود نباید آخر و عاقبت فوتبالی که سالانه 700 ـ600 میلیارد تومان به پایش ریخته میشود، از تمام صحنههای آسیایی حذف شود.
جالب اینکه کسی این وسط از خودش نمیپرسد خروجی این فوتبالی که چند صد میلیارد میبلعد چیست و کدام محصولش قابل دفاع است؟
تاسف بزرگ اینجاست فوتبالیها خارج از گود نشستهاند یا اگر هم باشند در فرآیند تصمیمگیریها و تصمیم سازیها محلی از اعراب ندارند و به جای آنان کسانی که فوتبال را نردبانی برای ترقی خود و رسیدن به شهرت دیدهاند یکه تازند تا این وسط فوتبالی که بحق و به اذعان مربیان خارجی از استعدادهای زیادی برخوردار بوده و خلاقیت و تکنیک فوتبالیستهایش در سطح قاره آسیا زبانزد همه است، شرمنده انبوه هوادارانی از گوشه و کنار کشور شود که احساسات پاک شان را در همه حال نثار فوتبال ملی و باشگاهی کردهاند.
باز جای تاسف دارد وزیر ورزشی که به لحاظ آکادمیک بودن، دردها را خوب تشخیص میدهد، مجبور به پس گرفتن اظهار نظرش راجع به ضعفهای این فوتبال میشود تا با دو دستی چسبیدن به کارلوس کی روش، دستکم به این دلخوش باشیم که مربیای در راس تیم ملی خود داریم که در جهان فوتبال شناخته شده بوده و نامش اعتباری است برای فوتبالی که سالهاست قالب تهی کرده است.
متاسفانه مد شده هر کسی که از راه میرسد برای این فوتبال نسخه مینویسد تا سیاست آزمون و خطا همچنان سرمایههای فوتبالی این مرزو و بوم را هدر دهد.
از اینرو در این عرصه چند نکته قابل توجه است:
1ـ سال پیش وقتی وزارت ورزش برای استقلال مالی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس و سپردن آنها به اسپانسرها پا پیش گذاشت، همه فکر کردند فرجام قرمز و آبیهای پایتخت نیکو خواهد بود، غافل از اینکه صرف تزریق پول به این دو باشگاه موفقیتساز نیست و نمیتوان با چینش مهرهها از بالا، شرایط را بهگونهای پیش برد که همه چیز تحت کنترل باشد و موفقیت احتمالی پرسپولیس و استقلال نیز نمرهای مثبت و تاثیر گذار را در کارنامه مدیران ورزش جای دهد. بویژه اینکه انتخاب ترکیب هیات مدیرههای غیر متجانس نیز آدمها را در مقابل هم قرار داد تا دود این اختلافها به چشم دو تیم پرسپولیس و استقلال برود و این دو باشگاه باز هم طرفداران خود را ناامید کنند. تغییرات متوالی در سطح کادر فنی و هیات مدیرههای دو تیم، دو باشگاه پرطرفدار را با تمام کارکردهای اجتماعی و فرهنگی نادیده گرفته شدهشان به محله برو و بیایی تبدیل کرد تا نتیجه مشخص آن نتایج ضعیف دو تیم در لیگ برتر و عرصه آسیا باشد.
2ـ قرار بود تا پایان سال 93 دو باشگاه استقلال و پرسپولیس خصوصی شوند، اما دیروز مزایده چهارم واگذاری سرخابیها نیز با رد اهلیت چهار شرکت متقاضی به بن بست خورد تا از سر ناچاری اعلام شود پرسپولیس و استقلال از نو در اختیار وزارت ورزش قرار میگیرند ، بلکه با جذب اسپانسرها، این دو باشگاه از برزخ فصل نقل و انتقالات عبور داده شوند. به عبارتی نقطه سر خط و آغاز مجادلاتی دیگر در بحث انتخاب حمایتکننده مالی و دعواهای مدیریتی و قس علیهذا ...
3ـ در عجبیم که تا امروز نقشی برای پیشکسوتان دو باشگاه که عمری را در این دو تیم خاک خورده و خون دل خوردهاند، در نظر نگرفتهاند. این در شرایطی است که پیشکسوتان خوشنام دو تیم هویت و به نوعی برند باشگاه به حساب میآیند و نادیده گرفته شدنشان عواقب خوبی را برای سرخابیها به همراه ندارد. بدیهی است اگر نقشی اساسی برای این قشر در نظر گرفته شود دیگر اینگونه نخواهد بود که این دو باشگاه به بچه سرراهی ورزش تبدیل شده و هر کس به آنها لگدی بزند.
4ـ فوتبال ایران بیمار است، چه به لحاظ ساختار و چه به لحاظ نیروی انسانی و کسانی که باید در این فوتبال باشند و خدمت کنند و نیستند؛ افرادی که مولفههای فنی و مدیریتی این رشته را بلدند و بسادگی نیز به هر طرف غش نمیکنند. بیشک اگر ساختار فوتبال ایران تخصصی شود دیگر اینگونه نخواهد بود که به قول وزیر ورزش یک مربی خارجی، تمام تار و پود فوتبال ما را به سخره بگیرد.
5 ـ بدیهی است تا این ساختار درست نشود و هر کسی سر جای خود قرار نگیرد، بحثهایی مثل حق پخش، خصوصیسازی و ... مباحث انحرافی خواهد بود و ساده لوحانه است اگر تصور کنیم با دستور از بالا میتوان همه چیز این فوتبال را به سامان رساند.
حجتاله اکبرآبادی - روزنامهنگار
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد