سپاهمنصور سال 1326 در تهران متولد شد. دیپلم نقاشیاش را از مدرسه هنرهای زیبا دریافت کرد و فعالیت خود را با بازی در تئاترهای دانشجویی آغاز نمود. او سال 1349 وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شد، تحصیلات خود را اما به صورت ناتمام رها کرد. این بازیگر 68 ساله از سال 49 تا 61 به فعالیت در تئاتر پرداخت و پس از آن به ایفای نقش در سینما و تلویزیون مشغول شد. این روزها یکی از نقشهای تاثیرگذار سریال دردسرهای عظیم 2 را بازی میکند؛ در قالب شخصیت یک زن مستبد، خودرای و لجوج که هیچ انعطافی از خود بروز نمیدهد. سپاهمنصور اما در عالم واقع بسیار مهربان و صمیمی است و این را حتی با یک مصاحبه تلفنی هم میتوان احساس کرد.
شما در سری جدید سریال دردسرهای عظیم 2 به بازیگران این مجموعه اضافه شدهاید و آن هم در نقش محترم، یک مادرشوهر و در عین حال مادربزرگ مستبد و خودرای.
من نقشهایی از این دست را قبلا هم بازی کرده بودم، البته هر کدام را با ویژگیها و مختصات خاص خودش. سریال دردسرهای عظیم 2 تحلیل بیشتری از این شخصیت داده بود. با توجه به پخش سریال طبیعتا دستم بسته است که درباره این شخصیت زیاد صحبت کنم، میترسم قصه لو برود.
در سریالها و فیلمهایی مانند خانهای در تاریکی و پدر آن دیگری هم ایفاگر نقش یک مادرشوهر بدجنس، مغرور و لجباز بودهاید، اما آن شخصیتها کمی هم آمیخته به طنز بود و میشد شیطنتهایی را هم در آنها رصد کرد. اما شخصیت محترم خیلی شق و رق و رسمی است.
بله، این نقش برای خودم هم تجربه تازهای است.
خیلی وقت بود نقش منفی بازی نکرده بودید.
چرا، اتفاقا بیشترین نقشهایی که به من پیشنهاد میکنند منفی است؛ مثل فیلم «کتاب قانون».
منظورم بیشتر در تلویزیون است.
در سریال جلالالدین هم نقش مادربزرگ مولانا را بازی میکردم که در آنجا هم یک مادرشوهر بدجنس بودم.
با توجه به اینکه این نوع نقش تبدیل به تیپ شده و مخاطب مثلا مرحوم جمیله شیخی را به یاد میآورد که در سریالهای پدرسالار و پاییز صحرا ایفاگر چنین شخصیتی بود، چقدر تلاش کردید که بازی متفاوتی داشته باشید و شخصیت را متمایز بپرورانید؟
اولا بگویم که من کجا و خانم شیخی کجا؟ آن مرحومه یک بازیگر بزرگ در تئاتر بود و حالا حالاها مانده تا من به او برسم. دوم اینکه من اصلا بلد نیستم تیپ بازی کنم. همیشه شخصیت بازی میکنم. نقش را تجزیه و تحلیل میکنم و بعد از خصوصیات اخلاقیاش میرسم به نوع گویش، حرکات و طرز نگاهش. اتفاقا در سریال دردسرهای عظیم 2 شخصیت این مادرشوهر بخوبی تحلیل شده و یک نگاه تکبعدی بر روی او نیست. بعد هم من بلد نیستم از کسی تقلید کنم. دوست هم ندارم از مادرشوهرها خیلی بد بگویم، بالاخره خودم هم زن هستم. درست نیست در مورد مادرشوهرها اینگونه صحبت کنیم.
مدتی است که نقشهایتان تکراری شده و بیشتر در شمایل زنان پر سر و صدا و کمی سبک مغز ظاهر میشوید؟
یعنی نقشهایم شبیه به هم است؟
شاید کاملا شبیه نباشد اما تهمایه همه یکی است.
نقشهای دیگری به من پیشنهاد نمیشود. نقشهای پیشنهادی هم جای کار زیادی ندارد.
مثلا نقشهایتان در خانهای در تاریکی و مهمان مامان با وجود تمایزهای شخصیتی به نوعی شبیه هم است. به هر حال از خانم سپاهمنصور با این سابقه و تجربه انتظار بیشتری داریم.
مثلا چه نقشهایی؟ آخر فیلمنامههای متفاوتی باید وجود داشته باشد.
البته ما همچنان بحران نقشهای خوب برای بازیگران زن میانسال را هم داریم.
آفرین، حرف دل من را زدید. این اواخر در هر مصاحبهام به این موضوع هم اشاره میکنم. نقش خوب موجود نیست. همیشه باید مادربزرگی باشم که یک گوشه نشسته و نصیحت میکند. تازه اگر در چنین نقشهایی هم فرصت کافی داشته باشم میتوانم یک کارهایی بکنم ولی متاسفانه گاهی نقشها اینقدر کم مایه هستند که این کار را هم نمیشود انجام داد. فیلمنامه حکم نقشه راه را دارد تا بازیگر گم نشود. بعضی مواقع نقش مادربزرگ آنقدر کمرنگ است که اصلا نمیشود روی آن مانور داد. کارهای اینچنینی را معمولا رد میکنم. نقشی را میپذیرم که بتوانم روی آن کار کنم. این به اجازه کارگردان هم بستگی دارد. برزو نیکنژاد چنین اجازهای را در دردسرهای عظیم به من داد.
شما نزدیک به پنج دهه است که در کار بازیگری هستید، نقشهای متفاوتی را هم بازی کردهاید. در این سالها نقشی بوده که حسرت بازیاش بر دلتان مانده باشد؟
این اتفاق در تئاتر افتاده است، اما در سینما نه. نمایشنامهها را که میخوانم گاهی میگویم کاش این شخصیت را من بازی میکردم. همیشه حسرت نقشهایی را دارم که بتوانم با آنها بازی کنم. ممکن است در سینما دیگر نقشهای خوب برای بازیگران هم سن و سال من کم باشد، اما در تلویزیون اینگونه نیست و هنوز هم نقشهای متفاوت یافت میشود. پیشنهادهای تکراری است که باعث کم کاریام میشود.
کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
پاسخ به این سوال برایم مشکل است. من نقشم در سریال خانهای در تاریکی را خیلی دوست داشتم و خوشحالم که شما به آن اشاره کردید. من برای بازی در آن سریال طی دو ماه و نیم تمام ادبیات صد سال گذشته را خواندم. همه آثار هدایت و چوبک و جمالزاده را خواندم تا با ادبیات مقطعی که سریال در آن میگذشت آشنا شوم. از سعید سلطانی، کارگردان سریال هم خواستم که دیالوگها را عامیانه بگویم. به هر حال نقش زنی را بازی میکردم که سواد و گویشش شنیداری بود. سلطانی هم قبول کرد و تا آخر هم پای کار ایستاد. من سر سریال خانهای در تاریکی خیلی زحمت کشیدم. وقتی اسمش را آوردید در دلم گفتم خدا را شکر، اسم این سریال به یاد یک نفر مانده است.
به نظرم شما در آن سریال فوقالعاده بودید، ضمن آنکه فرهاد اصلانی هم در نقش پسرتان عالی بود و بده و بستانهای خوبی داشتید؟
اگر بده و بستانهای اینچنینی نباشد که نقشها نمود پیدا نمیکند. اگر نقشم در خانهای در تاریکی به یاد شما مانده یکی از دلایلش توانایی بازیگر مقابلم بوده است و برعکس. البته من هم از خودم تعریف کنم، ببخشید (میخندد). بازیگران مقابل هم باید به یکدیگر بیایند؛ مانند من و سیامک صفری که در تئاتر اینگونه هستیم.
مثل هتل پلازا؟
بله، هتل پلازا و دن کامیلو.
شما تا به امروز با کارگردانان معتبر و صاحبنامی مثل میرباقری، مهرجویی، تبریزی، معتمدی و پوراحمد کار کردهاید. از همکاری با کدام یک از این فیلمسازان بیشترین لذت را بردهاید؟
این فیلمسازان همه در کارشان خبره هستند و آثار هر کدام حال و هوای خودش را دارد. میتوانم بگویم که با هیچ کدام از آنها اذیت نشدم. اگر هم نقشهایم در این آثار خوب از آب درآمده به خاطر همکاری متقابل و تعامل بوده است.
به نظر میرسد بازیگر محبوب و مورد علاقه داریوش مهرجویی و داوود میرباقری باشید.
من؟!! (میخندد) این را باید از خودشان پرسید.
به هر حال در اکثر آثار این دو کارگردان حضور داشتید.
من افتخار بازی در سه فیلم مهرجویی را دارم. با میرباقری هم پنجبار همکاری داشتهام.
همین نشان میدهد که چقدر بازیگر خوبی هستید.
خیلی ممنون که از من تعریف میکنید.
چند سالی است که در سینما کمتر بازی میکنید. چرا؟
باز هم به دلیل پیشنهاد نشدن نقشهای خوب است. این را در پرانتز میگویم؛ برایم مهم نیست که کم کار کنم، بیشتر دوست دارم کار خوب داشته باشم. مایلم در کارنامه حرفهایام آثار باکیفیت به چشم بخورد. از آنجا که کیفیت برایم مهم است و پیشنهادهای خوب هم به ندرت میرسد طبیعتا دیر به دیر کار میکنم.
با توجه به اینکه سنتان بالا رفته است...
بله، من دو سال دیگر 70 ساله میشوم.
با وجود این همچنان به تئاتر وفادار ماندهاید و معمولا سالی یک کار را روی صحنه دارید؟
من تربیت شده تئاتر هستم و از صحنه به سینما آمدهام. تئاتر برایم حکم رتوش را دارد. وقتی روی صحنه میروم تازه متوجه میشوم هنوز چه چیزهایی را بلد نیستم یا فراموشم شده است. آدم در تئاتر تازه میشود و دوباره متولد. در سینما زیاد جلوی دوربین که میروم این امر به من مشتبه میشود که نکند چیزی بلدم، اما زمانی که روی صحنه هستم متوجه میشوم هنوز خیلی چیزها را نمیدانم و نباید به 30، 40 سال سابقهام دلخوش باشم. این را بهعنوان تعارف نمیگویم، عین حقیقت است. میخواهم همیشه تازه باشم و تئاتر این فرصت را به من میدهد.
شما نزدیک به پنج دهه است که فعالیت بازیگری دارید.
درست 45 سال.
پس از گذشت این 45 سال از جایگاه کنونیتان راضی هستید؟
راستش نمیدانم در چه جایگاهی هستم اما همینجا را که هستم دوست دارم. هنوز هم پیشنهادهایی برای کار میشود؛ چه در تئاتر و چه در تلویزیون. سخن پایانی؟
موسسهای تشکیل شده برای حمایت از هنرمندان پیشکسوتی که بالای 65 سال سن دارند. امیدوارم از این موسسه پشتیبانیهای لازم صورت گیرد. هنرمندانی هستند که بیمه ندارند و کارمند جایی هم نیستند؛ دولت باید برای تامین آتیه اینها فکری بکند. قرار نیست یک هنرمند پس از 50ـ40 سال کار کاسهگدایی به دست بگیرد. امیدوارم کسانی که دستاندرکار این امور هستند از موسسه حمایت کنند.
اصالتبخشی به نقشهای تکراری
یک بازیگر خوب گاهی اینقدر حرفهای میشود که حتی نقشهای تکراری را متفاوت و متمایز از آب و گل دربیاورد. فریده سپاهمنصور از جمله این بازیگران است. عمده نقشهایی که در عمر بازیگریاش در سینما و تلویزیون البته ـ حساب تئاتر را جدا کنید، سپاهمنصور روی صحنه یک بازیگر قهار است ـ به او پیشنهاد شده از دو سه شخصیت فراتر نمیرود؛ یا زنی شلوغ و عامی و کمی هم شیرین عقل یا مادرشوهری بدجنس که بر طبل لجاجت میکوبد و بدی را چاشنی بدی میکند. او در سریالها و فیلمهای مهمان مامان، معصومیت از دست رفته، قاعده بازی، ده رقمی و مارمولک ایفاگر نقش اول بوده و در خانهای در تاریکی، جلالالدین، کتاب قانون و پدر آن دیگری و این آخری، دردسرهای عظیم2 بازیگر شخصیتهای دسته دوم. با این حال سپاهمنصور همین نقشهای شبیه به هم را نیز متفاوت از آب درآورده و به هر یک هویت و ابعادی خاص بخشیده است. آنچه او را ظفر بخشیده و توفیق داده در این مهم، بیگمان تواناییهای غیرقابل انکار برآمده از سبقه تئاتریاش است. برای مثال، نقشهای سپاهمنصور در سریال خانهای در تاریکی و فیلم سینمایی پدر آن دیگری از لحاظ شخصیتی بشدت شبیه به هم است؛ هر دو یک مادرشوهر عامی و لجوج. در عمل اما هر دو نقش با وجود شباهتهای ظاهری دارای ویژگیها و شاخصهها و ابعاد منحصر بهفرد خود هستند. این روزها بازیگران زن میانسال با بحران کمبود نقش خوب مواجه هستند و عمده نقشآفرینیهایشان به جان بخشیدن به شخصیتهای منفعل و فرعی محدود میشود؛ یا مادری نگران هستند که کارش شده دعا و نذر و نیاز برای فرزندانش یا مادربزرگی که گوشهای نشسته و یکسره نصیحت میکند. اینکه یک بازیگر بتواند از میان همین نقشهای بشدت تکراری یکی را انتخاب کرده و از خود چیزی بر آن بیفزاید و غنیاش کند و اصالتش دهد، از توانایی و استعداد او نشات میگیرد، بیگمان.
فریده سپاهمنصور در آخرین اثر تلویزیونیاش ـ دردسرهای عظیم 2 ـ باز هم مادرشوهر شده و باز هم لجوج و دیکتاتور و خودرای، بیشتر از همیشه. ملوک دردسرهای عظیم 2 البته راه افراط را هم در پیش گرفته و به غلو پهلو زده است. وجود چنین مادر لجباز و سنگدلی که حاضر باشد حتی جان فرزندانش را هم بر سر عنادش بگذارد و فدا کند در این دور و زمانه دیگر بعید و دور از ذهن به نظر میرسد. با این حال سپاهمنصور از لحاظ بازیگری چیزی برای نقش کم نگذاشته و غیرواقعی بودنش به ضعف شخصیتپردازی در فیلمنامه بازمیگردد. طراحی اشتباه شخصیت ملوک است که او را غیرقابل باور و ناملموس مینمایاند و تقصیر چندان به بازیگر باز نمیگردد. هر چند بازیگر در جایگاه خود میتواند با بازی متفاوتش کمی از زهر غلو و افراط را از نقش بگیرد. فریده سپاهمنصور بازیگر خوبی است؛ خیلی خوب، چه در تلویزیون و چه در سینما. در تئاتر اما او چیز دیگری به نظر میرسد؛ سپاهمنصور روی صحنه فوقالعاده است.
گروه رادیو و تلویزیون
محسن محمدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد