همسرش نیز وارد شعبه میشود و روی نیمکت مینشیند. قاضی عموزادی مرد جوان را به آرامش دعوت میکند و بعد از اینکه زن و شوهر آرام میشوند قاضی از مرد جوان میپرسد: حالا توضیح بده که ماجرا چیست؟
مرد جوان که آرامتر شده در توضیح ماجرای زندگیاش میگوید: آقای قاضی همسرم در زندگی مرا درک نمیکند، من دیگر طاقت لجبازیهای او را ندارم. شش سال پیش در جریان یک سفر کاری با فریبا آشنا شدم. او همراه خانوادهاش به سفر آمده بود که برای نخستین بار یکدیگر را دیدیم و سر صحبت بین ما باز شد. از آن روز به بعد آشنایی ما شکل گرفت و به هم علاقهمند شدیم. بعد از مدتی تصمیم به ازدواج گرفتیم و من همراه خانوادهام به خواستگاریاش رفتم. خانوادهها راضی به این وصلت بودند و ما چند ماه بعد از نامزدی، مراسم عروسیمان را جشن گرفتیم و راهی خانه بخت شدیم.
وی میگوید: زندگی خوبی داشتیم، فقط گاهی لجبازیهای فریبا مرا اذیت میکرد. با این وجود سعی میکردم با آن کنار بیایم. سه ماه بعد از ازدواج هم فریبا تصمیم گرفت کارش را کنار بگذارد. من مخالف بودم چرا که حقوق من کفاف خرج سنگین زندگیمان را نمیداد اما فریبا ساعت کاری زیادش را بهانه میکرد و میگفت کار برایش خستهکننده شده و دلش میخواهد در خانه باشد. من هم حرفی نزدم اما شرایط زندگیمان سختتر شد. حالا همه اینها به کنار، ولخرجیهای فریبا مرا عصبی کرده است. او با اینکه شرایط مرا میداند با این وجود مرتب دوستانش را به خانه دعوت میکند و مهمانی میگیرد. همه اینها خرج دارد. گذشته از این حرفها قبضهای تلفن همراه و تلفن خانه سرسامآور است. بارها به او تذکر دادم که کمتر با تلفن صحبت کند اما به حرفهای من اهمیتی نمیدهد و لجبازی میکند. چند ماه است که بر سر این قبضهای سنگین تلفن با هم درگیری داریم اما هربار پول قبضها بیشتر از ماه قبل است. با این وضعیت تصمیم به جدایی گرفتم چون دوست دارم آیندهام را در کنار زنی تباه نکنم که نهتنها شرایط مرا درک نمیکند بلکه درصدد این است که مرا بیشتر عصبی کند و به هم بریزد.
حرفهای مرد جوان که تمام میشود قاضی از زن جوان درخصوص ادعای همسرش توضیح میخواهد. او قفل سکوت را میشکند و میگوید: من از صبح تا شب در خانه تنها هستم؛ شما بگویید من چطور باید خودم را سرگرم کنم. همسرم سوءظن دارد و فکر میکند من قصد آزارش را دارم. اما این طور نیست. من از صبح تا شب در خانه بیکارم و دوست دارم با تلفن سرگرم شوم. در ضمن هزینه تلفن ما نسبت به اطرافیانم خیلی کمتر است اما شوهر بداخلاق و بهانهگیر من به خاطر قبض تلفن مرا به دادگاه کشانده است و هرکس این موضوع را متوجه بشود ما را مسخره میکند. همسرم به خاطر اینکه من کارم را رها کردم به دنبال بهانه بود و حالا قبض تلفن همراه را بهانه کرده است.
وقتی صحبتهای این زوج تمام میشود، قاضی از زن و شوهر جوان میخواهد تا به جای جدایی نزد مشاور بروند و مشکلاتشان را حل کنند. آنها نیز پس از اصرار قاضی قبول میکنند. به همین دلیل رسیدگی به پرونده آنها به جلسه بعد موکول میشود.
زن و شوهر باید در کنار هم حرکت کنند
دکتر حسن ابراهیمیمقدم، روانشناس در این خصوص میگوید: وقتی زن و مرد پس از مدتی با هم زندگی میکنند از نظر رفتاری و شخصیتی روی یکدیگر تاثیر میگذارند در نتیجه اگر تفاهم داشته باشند دارای اخلاقی شبیه به هم میشوند. این زوجها درواقع در ابتدای آشنایی به دلیل نزدیکی خلق وخو، رفتار و شباهتهایی که با هم داشتهاند با هم ازدواج میکنند و مهمترین معیارشان در انتخاب یکدیگر، شباهت شخصیتی است.
حالا در این میان ممکن است برخی زوجها حتی با وجود شباهتهایشان در زندگی دچار اختلافهایی شوند که اگر از همان ابتدا جلوی این اختلافات را نگیرند ممکن است دامنگیرشان شود و یک زندگی را نابود کند. به نظر من در این موارد این زن و مرد پیش از هر گونه اقدامی ابتدا به مشاوره خانواده مراجعه کنند زیرا اگر این زوج به فکر چاره اساسی نباشند و به مشاور مراجعه نکنند شاید ادامه زندگی برایشان بسیار سخت یا منجر به طلاق شود. به عقیده من شرط تداوم زندگی زناشویی برای چنین زوجهایی بیش از هر چیز، آگاهی به نقاط قوت و ضعف، شناخت روحیههای یکدیگر و روانشناختی زنان و مردان است. زوجها باید انگیزههای واقعی ازدواج خودشان و طرف مقابل را پیدا کنند و بدانند چرا به هم علاقهمند شدهاند. آنها نباید از نقاط ضعف یکدیگر سوءاستفاده کنند و آن را علیه هم به کار ببرند. در زندگی زناشویی نباید هیچ یک از دو طرف به فکر تسلط بر طرف مقابل باشد بلکه زن و شوهر باید سعی کنند به مسئولیتها و تعهدهای زندگی مشترک خود احاطه کامل داشته باشند و مراقب باشند در مقابل هم قرار نگیرند و صحنه زندگیشان میدان جنگ و جدال دائمی نشود بلکه در کنار هم و با هم حرکت کنند. در ازدواج هرچه تشابه شخصیتی بیشتر باشد، بهتر است.
هرچه زوجها بیشتر همدیگر را بشناسند بهتر میتوانند با نقاط ضعف هم کنار بیایند. این شناخت بهتر و آگاهی به نقاط ضعف همدیگر هم با کمک مشاوره بیشتر و بهتر خواهد بود. در مورد مسائل مالی هم دو طرف باید به یک درک و تعریف مشترک برسند. یعنی میزان درآمد را مشخص کنند و بر اساس آن از یکدیگر انتظار داشته باشند.
سیما فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد