شبکههای تلویزیونی داخلی با وجود نگاه ویژه به ساخت و روی آنتن بردن سریالهای پلیسی، بخصوص در سالهای اخیر به گونهای مشهود و آشکار به نوع حادثهای و اکشن این مجموعهها روی خوش نشان داده و به معمایی ـ جناییها توجه کمتری مبذول داشتهاند. به بیانی دیگر، نمایش تواناییهای ساختاری نیروی انتظامی و آمادگی جسمانی و بدنی نیروهایش در کنار هشدارهای پلیسی ـ امنیتی در راس اهداف ساخت این نوع آثار قرار داشته است. این در حالی است که گره بسیاری از پروندههای پیچیده و غامض جنایی با هوش و فراست کارآگاهان ایرانی گشوده میشود.
تعداد سریالهای پلیسی ـ معمایی شاخص در دو سه دهه گذشته شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد؛ شلیک نهایی، مزد ترس، کارآگاه علوی، سرنخ، کلانتر، کارآگاهان، هوش سیاه و تک و توک سریالهای دیگر. البته شاید سرنخ تنها سریال واقعی پلیسی جنایی بود که همه مولفهها و پارامترهای یک سریال معمایی را در خود داشت. کارآگاه تازه به پایتخت منتقل شده اصفهانی و دستیارش مصطفی، هر بار سراغ موضوعاتی غالبا پیچیده میرفتند و بیننده را تا پایان سریال با سوژه همراه میکردند.
چرا با این که اغلب سریالهای پلیسی ـ معمایی مورد توجه بینندگان قرار میگیرد، کمتر آثاری در این زمینه ساخته میشود. این کاستی، به کاهلی فیلمنامهنویسان و کارگردانان بازمیگردد یا بی میلی مدیران رسانه ملی؟
معمانویسی کار سختی است
عمده سریالهای پلیسی ـ معمایی تلویزیون در این سالها در شبکه اول سامان گرفته است؛ سرنخ، کارآگاه علوی 1 و 2 و کلانتر. با وجود این سالهاست این شبکه نیز تمرکز خود را بر ساخت مجموعههای حادثهای پلیسی معطوف کرده که آخرینشان «میکائیل» بود. مدیر گروه فیلم و سریال این شبکه، اما تاکید میکند اگر فیلمنامه جذابی در این زمینه به دستشان برسد استقبال خواهند کرد.
رحمان سیفیآزاد با اشاره به این که ژانر پلیسی، چه از نوع حادثهای و چه معماییاش همواره برای مخاطب جذاب بوده است، میگوید: این سریالها علاوه بر سرگرمسازی بیننده، به شکل پنهان و در لفافه آموزشها و هشدارهای لازم را هم به او منتقل میکند. مساله اصلی این است که فیلمنامهنویسی در حوزه پلیسی ـ معمایی کار پیچیدهای است و به همین دلیل فیلمنامهنویسان تمایلی برای ورود به این حوزه ندارند. اصولا معمانویسی کار سختی است و تجربههای موفق معدودی در این زمینه وجود دارد.
نبود فیلمنامههای مناسب
وی نبود فیلمنامههای مناسب را علت اصلی ساخته نشدن این نوع سریالها ذکر و تصریح میکند: در کنار تولید سریالهای پلیسی ـ حادثهای که بیشتر مورد توجه مخاطبان جوان است، اگر به فیلمنامه مناسبی در حوزه معمایی ـ جنایی بربخوریم قطعا ساخت آن در دستور کار قرار خواهد گرفت. رسیدن به سوژههای جذاب هم کار راحتی نیست. مهمترین عامل و فاکتور در نگارش فیلمنامههای پلیسی، نوع داستانپردازی است. یک پرونده واقعی جنایی با همه پیچیدگیهایش لزوما نمیتواند یک سوژه دراماتیک باشد و شرط اصلی و کار دشوار در این زمینه، پرداخت معماگونه و داستانپردازی خلاقانه است.
مدیر گروه فیلم و سریال شبکه یک با تاکید براین که از فیلمنامههای خوب در این زمینه استقبال خواهد شد، بیان میکند: بارها از فیلمنامهنویسان خواستهایم فیلمنامههای پلیسی ـ معمایی هم بنویسند. قطعا صدا و سیما برای متن خوب پول خوب هم پرداخت خواهد کرد. نویسنده باید یک داستان جذاب ارائه کند و خوب به آن بپردازد. به هر حال مخاطبان به هر دو نوع این سریالها نیاز دارند. سریال معماگونه شرایط ویژهای دارد؛ تولید ویژه میخواهد و کارگردان خاص و آزمون پس داده است.
مشتری جهانی وجود ندارد
شبکههای تلویزیونی فعال خارج از مرزهای جغرافیایی کشورمان بشدت نسبت به ساخت مجموعههای پلیسی ـ معمایی توجه نشان داده و برای هر سریال موفق، ادامهها و دنبالهها میسازند. ازجمله در انگلیس که طی 25 سال و از سال 1988 تا 2013 برای ساخت 13 فصل از سریال پوآرو وقت گذاشته و بودجه اختصاص داده است.
سیفی آزاد اعتقاد دارد برخورداری از امتیاز دسترسی به بازارهای بینالمللی فیلم و سریال و فروش جهانی است که اجازه چنین سرمایهگذاریهای کلانی را به شبکههای تلویزیونی میدهد.
مدیر گروه فیلم و سریال شبکه یک در این باره توضیح میدهد: سریالهای ما فقط مخاطب داخلی دارد و کمتر به بازارهای جهانی راه پیدا کردهایم. بحثهای پیچیدهای در میان است. همین سریال کارآگاه علوی با وجود دیده شدن در زمان خودش با انتقادات زیادی مواجه بود. ما سوژه داریم، اما مشکل فقط در داستانپردازی است. فیلمنامهنویس لزوما داستاننویس نیست؛ او میتواند روایتگر خوب داستان باشد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا سفارشی از سوی موسسه ناجی هنر به عنوان یکی از متولیان طرح و ساخت سریالهای پلیسی برای پرداخت بیشتر بر قابلیتهای سازمانی پلیس و آمادگی جسمانی نیروهایش بر شبکهها وارد میشود، تصریح میکند: فشار و سفارشی در کار نیست، مشکل نبود فیلمنامه خوب است. برای ناجی هنر هم مهم است که به مردم بگوید در میان نیروهای پلیس، تفکر هم جایگاه مخصوص به خود را دارد.
وجه دراماتیک به یک پرونده قضایی
سریال کارآگاه علوی با وجود انتقاداتی که بر آن وارد بود، اما در زمان پخش آنقدر مخاطب و هوادار داشت که مدیران وقت تلویزیون را وادارد ادامهای بر آن بسازند. کارگردان این مجموعه میگوید قصد ساخت سری سوم این سریال را هم داشته، اما با بیمیلی و بیتوجهی مدیران و مسئولان مواجه شده است.
حسن هدایت با اشاره به این که فعالیت در تلویزیون تابع عرضه و تقاضاست، اظهار میکند: عرضه زیاد است و تقاضا کم؛ این مساله هم به کاستیهای مالی بازمیگردد که گریبان رسانه ملی را گرفته است. من چند طرح به تلویزیون پیشنهاد کردم، اما به دلیل احساس بیاشتیاقی و تمایل نداشتن برای ساخت آنها رهایشان کردم.
هدایت که فیلمنامهنویس سریال کارآگاه علوی هم بوده در واکنش به طرح این پرسش که در نگارش این سریال چقدر به پروندههای قضایی استناد کرده و چه میزان از خلاقیتش بهره گرفته است، تصریح میکند: ماجراهای سریال همه در پروندههای واقعی دهه 20 و 30 اتفاق افتاده بود و برای داستان چندان از ذهنم مایه نگذاشتم، اما افرادی خیالی را به عنوان عاملان کشف ماجرا و حل معما وارد قصه کردم تا پرونده شکل دراماتیک به خود بگیرد و قابل طرح در قلب فیلمنامه باشد. دادن یک بعد و وجه دراماتیک به یک پرونده قضایی یا حادثه واقعی است که آن را قابل طرح به تماشاگر میکند.
این نویسنده و کارگردان نگارش فیلمنامههای پلیسی را بسیار سخت و دشوار عنوان میکند و میگوید: سوژه برای نوشتن این گونه فیلمنامهها زیاد است، اما چگونگی پرداخت و بیان موضوع، شرط اصلی و تعیینکننده در تمایز و تاثیرگذاری اثر به شمار میرود. با داستان پلیسی باید خیلی کلنجار رفت تا دربیاید. شاید به همین خاطر هم باشد که بسیاری از فیلمنامهنویسان ترجیح میدهند سراغ سوژههای آسانتری بروند.
دستهای باز و بودجه مناسب
سریالهای پلیسی ایرانی چه از نوع حادثهای اش و چه معمایی، عموما از نمونههای خارجی خود ساختار ضعیفتری دارند و گاه به مرز پرگویی و شعارزدگی میرسند. این ضعف به موضوع و محتوا و حتی نوع بازیها هم بازمیگردد.
به اعتقاد هدایت، ساختار ضعیف برخی سریالها به دو مساله بازمیگردد؛ باز نبودن دست سریالساز و نداشتن یک بودجه مناسب.
کارگردان سریال کارآگاه علوی در این باره توضیح میهد: سریالهای ما در قیاس با هزینهها عموما بودجه اندکی دارند. در عین حال، دست سریالسازان خارجی برای پرداخت به برخی مسائل بازتر است و امکانات بیشتری را در اختیار دارند وگرنه از لحاظ فنی چیزی عجیب و غریبی نمیسازند. آنها بسیاری از سوژههایشان را از کتابهایی وام گرفتهاند که میلیونها نسخه فروش داشته است. به عبارت دیگر، یک مخاطب بالقوه چند میلیونی را با خود همراه میبینند.
سریالهای زمانبر معمایی
داستاننویسی پلیسی ـ معمایی در ادبیات غرب بشدت ریشهدار است، اما در ادبیات داستانی ما تقریبا هیچ جایگاهی ندارد. پیش از انقلاب نوع سطحی و نازل این داستانهای پلیسی ـ معمایی را شاهد بودیم، اما در سالهای اخیر همان آثار ضعیف هم مشاهده نمیشود. نوشتن فیلمنامههای پلیسی ـ معمایی وقت و انرژی بیشتری میطلبد و نویسندگان از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی میکنند.
محسن محمدی
رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد