فیلـم های شبکه های سیما در تعطیلات آخر هفته

«کافه ترانزیت» به تلویزیون می آید

شهر در دست پیرمردها

«مدرسه پیرمردها» فیلمی به کارگردانی مرحوم علی سجادی حسینی و تولید فرشته طائرپور و وحید نیکخواه‌آزاد در سال 1370 است که آخر هفته گذشته در قالب برنامه «تماشاخانه» از شبکه تهران پخش شد.
کد خبر: ۸۴۴۸۵۶
شهر در دست پیرمردها

به گزارش جام جم آنلاین، داستان فیلم از این قرار است که پسران آقای پاک‌نهاد، موسس مدرسه ناشنوایان به بهانه این که پدرشان به خارج از کشور رفته است، می‌خواهند ساختمان قدیمی مدرسه را خراب کنند و جای آن پاساژ بسازند. نوه پیشکار آقای پاک‌نهاد برحسب تصادف درمی‌یابد او برخلاف گفته پسرانش در جایی نگهداری می‌شود. پسرک با پیگیری به آسایشگاه سالمندان می‌رسد و با کمک پیرمردان ساکن آسایشگاه تصمیم به نجات پاک‌نهاد می‌گیرد.

طرح اولیه داستان از وحید نیکخواه‌آزاد است، اما نویسندگی آن را علیرضا طالب‌زاده به عهده داشته است. در مدرسه پیرمردها در کنار طالب‌زاده یک تیم قوی به‌عنوان مشاور فیلمنامه حضور دارند؛ کسانی‌که هر کدام کارنامه خوبی در سینما، به‌خصوص در ژانر کودک داشته‌اند. مدرسه پیرمردها با بهره‌گیری از یک گروه حرفه‌ای در پشت دوربین و همچنین بازیگران کاربلد و نامی توانسته است قصه‌ای شیرین را به تصویر بکشد و پس از گذشت سال‌ها همچنان جزو فیلم‌های تماشایی سینمای کودک ایران باشد؛ فیلمی که کودکان دیروز را به حکم خاطره‌‌بازی برای تماشای چندباره‌اش پای تلویزیون می‌نشاند و کودکان امروز را به مدد داستانی هیجان‌انگیز به دیدن وامی‌دارد.

بیننده فیلم کودک چه انتظاری دارد؟ دیدن اثری سرگرم‌کننده که در ضمن داشتن قصه‌ای جذاب، حرفی هم برای کودکان داشته باشد. این فیلم واجد تمام این شرایط است. در مواجهه با سکانس‌های نخستین فیلم، تماشاگر گمان می‌کند صرفا با قهرمان‌هایی کودک طرف است، اما از جایی به بعد پای بزرگ‌ترها و قهرمان بازی‌های آنها نیز به داستان باز می‌شود. مدرسه پیرمردها فیلمی است که پیوند و آشتی نسل دیروز و امروز را به نمایش می‌گذارد و همکاری این دو نسل را دوشادوش یکدیگر می‌ستاید. فسقلی (علیرضا رئیسی) و پیرمردهای آسایشگاه عوامل خیر هستند و برای هدفی مثبت و مشترک در برابر عناصر شر قصه ایستادگی می‌کنند.

ذهن خلاق فسقلی و پیرمردها به جذابیت و تعقیب و گریزهای داستان می‌افزاید و شخصیت مضطرب و ترسوی آشپز آسایشگاه (اکبر عبدی) به نمک ماجرا اضافه می‌کند. میانگین سنی عموم بازیگران فیلم به اقتضای داستان بالاست، ولی فیلم همچنان فضایی شاد دارد و مخاطب را با خود همراه می‌کند. شخصیت‌های منحصر به فرد هر کدام از آدم‌های آسایشگاه نیز بر قوت و باورپذیری فیلمنامه می‌افزاید؛ از سرهنگ با توهم توطئه به نقش‌آفرینی سعید پورصمیمی تا کارمند سختگیر آسایشگاه با بازی گوهر خیراندیش و کودک فیلم که با تمام ترس‌های کودکانه‌اش همچنان به دنبال هدف خیرخواهانه خود یعنی نجات مدرسه ناشنوایان است. در این میان صحنه‌های کمدی فیلم که به طور طبیعی و در دل ماجرا رخ می‌دهند نیز لبخند بر لب مخاطب می‌‌نشاند. پایان خوش داستان هم درخور فضای کودکانه فیلم و در حال و هوای فیلم‌های سینمای ایران در دهه 60 و 70 است. پسرهای آقای پاک‌نهاد به‌سزای اعمال خود می‌رسند و نقشه‌هایشان نقش برآب می‌شود، ولی در نهایت با همان حال نزار در جشن پیروزی آدم‌های خوب فیلم شرکت می‌کنند.

جای این‌گونه فیلم‌های ساده و بی‌ادعا اما حساب شده در سینمای ایران، به‌خصوص در سینمای کودک خالی است؛ سینمای کودکی که اغلب در ورطه نمایش تصنعی دنیای کودکان گرفتار می‌آید. مدرسه پیرمردها پس از گذشت سال‌ها و تکرار چندباره‌اش از تلویزیون همچنان می‌تواند بیننده را سرگرم کند. اما سوال اینجاست که با گذشت سال‌ها از ساخت چنین فیلم‌هایی، آیا هنوز جایگزین مناسبی برای آنها پیدا نشده است که بتواند دنیای بچه‌های امروز را به تصویر بکشد؟

نوشین مجلسی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها