پژمان نوزاد / روزنامه نگار و کارشناس فوتبال
1- از هوای ابری کالیفرنیا به همگی سلام میکنم؛ خیلی دلتنگ ایران و دوستان فوتبالیام هستم. این روزها در رسانهها بحثهای زیادی در خصوص تیم امید و حذف از مقدماتی المپیک خواندهام. به همین دلیل موضوعاتی به ذهنم میرسد که بد ندیدم آنها را مطرح کنم. دو هفته پیش به شیکاگو رفتم؛ هرازگاهی قرارهایی در فدراسیون فوتبال آمریکا داریم و دور هم جمع میشویم تا درباره فوتبال حرف بزنیم و تبادل نظر کنیم. در این جلسات معمولا در مورد 2 چیز حرف زده میشود، یکی اینکه فوتبال چطور میتواند در آمریکا پیشرفت کند و در این سالها چقدر رشد داشته و دیگر اینکه آمریکا چطور میتواند قهرمان جهان شود. شاید از بیرون خندهدار باشد و بگویند که آمریکا قهرمان جام جهانی؟ چنین چیزی امکان ندارد. چون از سالهای خیلی دور با فدراسیون آمریکا همکاری نزدیک دارم میدانم که آنها از 20 سال پیش حرکتی را شروع کردهاند و براساس آن برنامهریزیهای لازم را انجام دادهاند و سرانجام میخواهند فوتبال در این کشور به ورزش اول نزد جوانان تبدیل شود و در نهایت به قهرمانی جام جهانی برسند؛ آنها دهه سوم قرن 21 را هدف گرفتهاند.
2- با یک مثال توضیح بدهم؛ زمانی بیسبال ورزش اول نوجوانان و جوانان آمریکایی بود اما امروز فوتبال جای بیسبال را گرفته و به ورزش نخست نسل جدید تبدیل شده است. براساس آمار چیزی نزدیک به 3 میلیون نفر بین سن 10 تا 15 سال بیسبال بازی میکنند اما امروز این عدد در فوتبال آمریکا به 15 میلیون نفر رسیده که بچهها سازمان یافته فوتبال بازی میکنند و عضو یک باشگاه هستند و مربی دارند.این نشان میدهد عملا فوتبال تا چه میزان در این کشور اهمیت پیدا کرده و گوی سبقت را از بیسبال و بقیه رشتههای ورزشی ربوده و برای نسل جدید اهمیت پیدا کرده است. همه چیز در آمریکا خصوصی است و دولت هیچ بودجهای در اختیار فوتبال نمیگذارد. حالا چرا اصلا این مباحث را مطرح کردم؟ الان توضیح میدهم.
3- حدود 20 سال پیش آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که ما میخواهیم این کار را انجام دهیم و فوتبال را به ورزش اول کشور تبدیل کنیم و در نهایت قهرمان جام جهانی شویم. الان میبینیم که فوتبال در آمریکا هر روز بهتر میشود، لیگ MLS در دنیا شناخته شده، ستارههای مطرحی به فوتبال آمریکا میآیند، تیم بانوان آمریکا بهترین تیم دنیا است اما این اتفاقات چگونه رخ داد؟ 20 سال پیش آنها یک مرکز تخصصی فوتبال در فلوریدا افتتاح کردند که هر سال 40 بازیکن زیر 10 سال را میگیرد و پرورش میدهد و تقریبا اکثر بازیکنان تیم ملی آمریکا از این مرکز – که حالا شعبههای متعددی در سراسر این کشور دارد – بیرون میآیند. جرقه فوتبال در آمریکا از اینجا زده شد. 8 سال قبل از جام جهانی 94 وقتی این کشور کاندیدای میزبانی بزرگترین رویداد فوتبالی جهان یعنی جام جهانی شد، اصلا فدراسیون فوتبالی به آن معنی نداشت. آنها با زحمت 5 میلیون دلار جمع کردند که بتوانند در جمع کاندیداهای میزبانی قرار بگیرند. شاید باورتان نشود اما در آن برهه تمام مادرانی که بچههای خود را به آکادمیهای تازه تاسیس فوتبال میبردند، در محلههای خود شروع به پول جمع کردن نمودند و فوتبال به همین سادگی در آمریکا پا گرفت و قدمهای نخست را برداشت. پشت این طرح هم فقط یک مرد بود؛ مردی به نام آلن راسنبرگ. او یک وکیل باهوش و علاقهمند به فوتبال بود که از دانشگاه میشیگان بیرون آمد و با همت عالی و تلاش شبانهروزی پایههای فوتبال را در آمریکا بنیان گذاشت و تلاش کرد تا آنها با همین پولها مقدمات رشد و توسعه فوتبال را در آمریکا فراهم کنند. من فکر میکنم ما هم در ایران یکی مثل او را میخواهیم، یک امیرکبیر فوتبال، یکی مثل ناپلئون بناپارت یا آبراهام لینکولن که دغدغه فوتبال را داشته باشد. شکی نیست که ما در ایران استعدادهای فراوانی داریم و به لحاظ استعداد از کشورهای ثروتمند دنیا هستیم اما در زمینه ساختار و امکانات متاسفانه کاری نکردهایم و کسی هم نبوده که مثل آلن راسنبرگ پیشقراول انجام کارهای بزرگ باشد.
4- یکی دیگر از اشکالاتی که من در فوتبال ایران میبینم و با آمریکا مقایسه میکنم، نبود الگوهای مناسب است. در ایران کمتر از کشورهای صاحبنام در فوتبال الگوبرداری میشود؛ باز هم یک مثال از فوتبال آمریکا بزنم. ما در فدراسیون فوتبال آمریکا برای تیمهای پایه و پرورش بازیکنان دنبال الگو بودیم و لیگهای نوجوانان و جوانان کشورهای متعددی را بررسی کردیم و دنبال بهترین لیگ نوجوانان و جوانان در دنیا میگشتیم. جالب است بدانید که ما پس از تحقیق و بررسی تمام لیگهای دنیا به این نتیجه رسیدیم که مکزیک بهترین لیگهای پایه و نوجوانان و جوانان را دارد و میتواند مدل مناسبی برای آمریکا باشد که بهترین ساختار و نظم را میان تمام کشورهای دنیا داشت. اگر به کارنامه تیمهای پایه مکزیک نگاه کنید، همواره آنها در جمع تیمهای موفق بودهاند و تجربه قهرمانی جهان را در کارنامه دارند و در تورنمنتهای مهم به جمع تیمهای مرحله پایانی میرسند. دلیلش سرمایهگذاری در تیمهای پایه است.
تمام تیمهای بزرگسال در لیگ مکزیک موظف به داشتن بازیکنان زیر 21 سال هستند. شاید بگویید خب این قانون در ایران هم وجود دارد اما در قانون لیگ مکزیک به صراحت عنوان شده که باید تمام تیمها تا سقف معینی به بازیکنان زیر 21 سال بازی بدهند و اینطور نیست که فقط لیست خود را پر کنند و بازیکنان تیمهای پایه را روی نیمکت بنشانند. اگر اشتباه نکنم، 60 تا 70 دقیقه از هر بازی را یکی از بازیکنان زیر 21 سال باید در ترکیب اصلی بازی کند.
به غیر از اینها، هر تیم بزرگسال، مجموعهای از تیمهای پایه را در اختیار دارد که تقویم و استراتژی بازی و تمرینیاش دقیقا مطابق با تیم بزرگسالان است.
5- این روزها مدام میبینیم که در فوتبال ایران صحبت از حذف تیم امید و حسرت 44 ساله است اما سوال من این است که نتیجه رفتن به المپیک چیست و بعد از صعود به المپیک قرار است چه اتفاقی برای فوتبال ایران رخ دهد؟ و اینکه صعود به المپیک تا چه میزان تاثیر بر فوتبال پایه ایران میگذارد و یک حالت کلیتر، صعود به المپیک تا چه میزان بر جامعه ما اثرگذار است و چه اتفاقات مثبتی را رقم میزند؟ اگر به این سوالات درست پاسخ بدهیم، آن وقت است که فوتبال دیگر نقش یک بازی 11 به 11 را نخواهد داشت و اثراتش فراتر از یک صعود و ناکامی دیده میشود.
منبع : ایران ورزشی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد