جام جم ورزشی / داروین صبوری ؛ چیزی که خیال چرچیل، نخست وزیر وقت انگلستان در جنگ جهانی دوم را راحت و به او قدرت پیش بینی آینده را می دهد، تنها سماجت یک افسر وظیفه شناس در اوج بمب باران های شهر لندن نیست، بلکه وجود ساختارهای منظم و نهادهای منضبط اجتماعی است که حتی در دهشتناک ترین شرایط تاریخی، دست از رسالت خود بر نمی دارند. درست از همین جاست که علم جامعه شناسی عقیده دارد می توان با شناخت و ردگیری کارکرد نهادهای اجتماعی، در کسوت یک نستراداموس، آینده یک ملت را پیش بینی کرد!
این روزها و با قوت گرفتن شایعه برکناری وزیر ورزش و جوانان، یک سوال مهم برایم قد کشیده است؛ براستی وزیر آینده ورزش می خواهد در چنین میدان معیوب و با چنین ستونهای بی عارش، کدام قله را فتح و کدام پرچم را بر فرقش بکوبد؟
ورزشی که از فرق تا انگشتان پایش با کج سلیقگی ها و مصلحت بینی های سیاسی و دولتی زیور شده تا هرکس که دستی بر سوزنی دارد برایش قبای بی قوارهای بدوزد، ورزشی که در توبه توهای کوریدورهای قانون نویسی و قانونگزاری، بچه یتیمی است که حقش حلال و حق حلال هم خوردن دارد، ورزش سالخورده و نحیفی که گاهی مافیای فساد از سر و کولش بالا می روند ...
امیدوار نباشید دوستان، با چنین ساختارهایی رفتن یکی و آمدن آن یک، نمی تواند معجزهای در عصا باشد. آینده وزیر آینده ورزش روشن است؛
او به محض رسیدن به طبقه چهارم ساختمان وزارت ورزش و جوانان، با چند چهره خندان روبه رو خواهد شد که از ساعتی قبل آنجا بوده و قرار است در کسوت مباشر و مشاور و معاون در رکابش باشند!
از ابتدای روز سوم، عملکرد ضعیف! او توسط دلسوزان و دلواپسان عرصه ورزش، به شدت نقد شده و عکس و اسم او را با چهره رییس جمهور قبلی مقایسه خواهند کرد.
در انتهای ماه اول درمی یابد که حق با وزیر قبلی است و او تنها باید وزیر ورزش باشد و نه جوانان، اما دیگر کمی دیر شده است.
از اواسط ماه دوم به او می فهمانند که تنها مدال برای ملت ما مهم است و تو عجالتا فقط وزیر "ورزش قهرمانی" هستی!
یک ماه بعد، او که تبدیل به وزیر فوتبال شده است، باید تمام وقت در خدمت این رشته افتخارآفرین!، مربیان و حواشی آن باشد.
خبر می رسد که ورزش بانوان برای کسی اهمیت ندارد، از ماه پنجم او فقط "وزیر ورزش آقایان" است.
از ماه ششم، در پی سیاست های از سرگرفته شده، حواله خرید چند پراید به معاونت ورزش های همگانی اعطا می شود؛ بروید و ورزش را همگانی کنید، خدا به همراهتان.
از ابتدای نیمه دوم سال، گناه تمام مشکلات اجتماعی از جمله تبانی و زد و خورد، اختلاسهای بانکی و برعهده اوست و مدام یک سوال مهم پرسیده می شود:
چرا وزیر ورزش کاری نمی کند؟!
چندی بعد، معاون فرهنگی او به برنامه زنده تلویزیونی دعوت می شود و مجری آن با حالتی معصومانه از او می خواهد تا فکری به حال فرهنگ استادیوم های ورزشی بکند! چرا که وقتی فرزندش را به آنجا می برد مجبور است دستی بر گوش او نهد تا مبادا آن الفاظ رکیک را که فقط خاص مکان های ورزشی است! بشنود.
از ابتدای سال دوم و در صورت دوام او تا این مرحله از کار، پس از شکست هر تیم ورزشی در سطح دهستان و محلات، شایعه برکناری او قوت گرفته و از جانشینان احتمالی نیز رونمایی می شود.
بعد از هر تورنمت بین المللی تعداد مدال های کاروان ایران، با حداقل 10 دوره ماقبل خود مقایسه شده، و در صورت کم شدن یک مدال برنز با یکی از این ادوار ده گانه، حکم عدم کفایت و شکست مفتضحانه برنامه او اعلام و به سرعت میزگردهای آسیب شناسانه صدا و سیما شروع به فعالیت خواهند کرد.
در انتها، وزیر محترم و همکارانش بعد از یک دوره بی حاصل! از اینجا رانده و از آنجا مانده، جای خود را به منتقدان روز سوم خود خواهند داد و به کنج عزلت و کلاسهای درس خواهند گروید.
تیم جدید با کلی شعار و برنامه و میتینگ شروع به کار می کند. از مجلس رای اعتماد گرفته و خود را خوشحال به خیابان سئول می رساند؛ درب آسانسور که باز می شود و پایش که به طبقه چهارم می رسد، با صحنه زیبایی روبه رو می شود؛ چند چهره خندان که از ساعتی قبل انتظار او را می کشیدند!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد