اما این تجربه ابرقدرتی در دوران نظام دوقطبی زیاد دوام نداشت؛ چراکه کشورهای اروپایی و ژاپن با بازسازی سریع خرابیهای جنگ البته با کمک آمریکا رفتهرفته به رقیب واشنگتن در اقتصاد جهانی بدل شدند و سهم بیشتری از تجارت جهانی را به خود اختصاص دادند.
با شروع دهه 70 میلادی نشانههای افول اقتصاد آمریکا که به تنهایی نیمی از تجارت بینالمللی را به خود اختصاص داده بود، هویدا شد.
هر چند پس از فروپاشی نظام دوقطبی و تجزیه شوروی سابق تصور میشد که آمریکا تنها ابرقدرت سهبعدی (سیاسی، اقتصادی و نظامی) در جهان است، اما با خیزش زودهنگام چین، هند، کشورهای عضو آ.سه.آن و تجدید قوای روسیه در دوره پوتین و همینطور افزایش ضریب چالشگرایی قدرتهای منطقهای نظیر ایران مشخص شد که آمریکا هر چند قدرت برتر در جهان است اما به تعبیر هانتینگتون، دیگر قدرت بلامنازع در صحنه بینالمللی نبود.
پس از وقوع حادثه یازدهم سپتامبر و لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق و دکترین یکجانبه گرایی بوش، جایگاه آمریکا به لحاظ قدرت و رضایت در جهان سیر نزولی پیدا کرد.
اگر نظر آنتونیو گرامش درباره هژمونی را مورد توجه قرار دهیم که قدرت و رضایت را دو پایه اصلی آن میداند، به نظر میرسد هژمونی آمریکا در هر دو سطح کاهش یافته است.
در بعد قدرت، آمریکا دیگر قدرت برتر اقتصادی دنیا نیست چراکه بلوکهای قدرت اقتصادی نظیر اتحادیه اروپا، گروه بریکس و آ.سه.آن رقبایی جدی برای آمریکا به شمار میروند و به همین دلیل است که سهم آمریکا از تجارت جهانی اکنون کمتر از 30 درصد است.
در بعد نظامی هر چند آمریکا همچنان حرف اول را میزند، اما برخلاف گذشته از میزان مانور قدرت نظامی آمریکا کاسته شده است به طوری که واشنگتن برای مثال در مورد سوریه با توجه به تجربه تلخ افغانستان و عراق، ترجیح داد مستقیما مداخله نکند. این در حالی است که روسیه جسورانه وارد معرکه سوریه شد و از طرفی چین بودجه نظامیاش را هر سال افزایش میدهد.
در سطح داخلی آمریکا با شکافهای اجتماعی همچون استمرار بحران جامعه رنگینپوستان و افزایش فاصله طبقاتی روبهروست که وجود 47 میلیون آمریکایی زیر خط فقر یا درگیریهای دامنهدار نظیر آنچه در فرگوسن رخ داد، نمونههایی از این وضعیت هستند.
در باب رضایت نیز نگاه منفی افکار عمومی دنیا نسبت به سیاستهای آمریکا سیر صعودی داشته است، چنانکه با مراجعه به نظرسنجی مراکزی همچون پیو و گالوپ میتوان پی برد برخلاف سالهای نخست پس از جنگ جهانی دوم که آمریکا محبوبیت داشت، سال به سال از میزان محبوبیت این کشور نزد افکار عمومی دنیا کاسته شده و این محبوبیت جای خود را به نفرت از سیاستهای آمریکا داده است.
به این ترتیب دیدگاههای صاحبنظرانی همچون فرید زکریا درباره جهان پسا آمریکا که در آن آمریکا یکی از قدرتهای بزرگ در کنار دیگر قدرتها نظیر روسیه، چین، اتحادیه اروپا و هند است میتوان جدی انگاشت؛ چراکه قدرت آمریکا روبه افول و فرسایش نهاده است؛ افولی که هرچند نوسان دارد اما منقطع نیست و آهسته و پیوسته است.
دکتر مراد عنادی - مدیرمسئول
ضمیمه جام سیاست
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد