از ضوابط و ویژگیهای این نقش بگویید. شخصیت پدرام ـ که از قضا همنام با خودتان هم هست ـ چه ویژگیهایی دارد؟
پدرام پلیس جوانی است و شخصیتی دارد که به عقیده من او را به انسانی ایدهآلیست تبدیل میکند. او ذاتا آرام است و سعی میکند به تمام تعاریفی که ما از یک پلیس خوب داریم پایبند باشد؛ ضمن اینکه تواناییهای بدنی بالایی هم دارد و به قول معروف آدمی عملیاتی محسوب میشود و حوزه ماموریتهایش فقط محدود به پشت میز و کارهای اداری نیست؛ بلکه همراه با تیمش در خیابانها حضور دارد و ماموریتهای مختلف به این صورت برایش رقم میخورد.
در واقع گشت «ویژه» هستید و حوزه عملیات وسیعی دارید.
بله، کاملا درست است. دامنه اتفاقاتی که این تیم پوشش میدهند زیاد است و باعث میشود ماجراهای متفاوتی را هم در طول داستان ببینیم.
در این گروه شما جوانترین پلیس هم هستید و احتمالا بخشی از این ویژگی ایدهآلگرا بودن شخصیتتان از این موضوع ناشی میشود.
بله. به هر حال این ویژگیهایی است که برای نقش تعریف شده بود و بخشی از آن هم به همان جوان بودن شخصیت برمیگشت.
بازی در کنار حمید گودرزی و شاهد احمدلو را برای نخستین بار در این کار تجربه کردید. درست است؟
بله. برایم تجربه خوبی بود. حمید گودرزی را که از مدتها پیش و با بازی در مجموعههای گوناگون در تلــویــزیون میشناختم و همیشه بازیهایش را دیده بودم. شاهد احمدلو را هم که بیشتر به عنوان کارگردان میشناختم و بودن در کنار هر دو نفرشان و همبازی شدن با آنها در این مجموعه برایم جالب و جذاب بود.
چقدر دنبال این بودید تا تصویری که از شخصیت پدرام ارائه میکنید شبیه پلیسهای واقعی جامعه باشد؟ یا نه، از ابتدا تصمیم داشتید شخصیتهایی آرمانی و قهرمانانه را برای مخاطبان به تصویر بکشید؟
من با این تصور جلو رفتم و از ابتدا این را به خودم گفتم که «دوست دارم پلیسهای مملکتم چه شکلی باشند و چگونه انجام وظیفه کنند». یعنی به این فکر کردم که شخصیت یک پلیس ایدهآل باید چه ویژگیهایی داشته باشد. به هر حال ما در هر شغل و برای هر شخصیتی، هم ویژگیهای خوب را میتوانیم تعریف کنیم و هم ویژگیهای بد. این قضیه در هر صنف و پیشهای صدق میکند. با وجود این کوشیدیم از تصویرهای اسطورهای و کلیشهای هم دوری کنیم. فکر میکنم الان در سطح جهان هم پربینندهترین مجموعهها آنهایی هستند که اصول دراماتیزه کردن شخصیتها و داستانهایشان را به خوبی بلدند و رعایت میکنند. من هم تلاش کردم این قضیه را به تصویر بکشم که اگر پدرام شخصیت خوبی است، این خود او بوده که این خوب بودن را انتخاب کرده است.
یعنی پدرامی که ما در داستان میبینیم هیچ ویژگیهای منفی یا بدی ندارد؟
منفی که نه ولی نقاط ضعفی دارد که اتفاقا باعث واقعیتر شدن شخصیتش میشود. مثلا در جاهایی عصبانی میشود، اما تلاش میکند به خودش مسلط شده و اعصابش را کنترل کند. یا در مواقعی متهمان کلافهاش میکنند یا تصمیمات شخصی را در کار دخیل میکند. اینها مواردی است که به این شخصیت جان میدهد و اتفاقا لازم است که در داستان باشد.
شوخیهای کلامی جالبی هم در طول کار میان شما سه نفر وجود دارد که به خوبی شکل گرفته و کاملا طبیعی به نظر میرسد. این شوخیها از ابتدا در فیلمنامه کار نوشته شده بود یا در طول فیلمبرداری شکل میگرفت؟
بیشتر این موارد و شوخیها همان سر صحنه شکل میگرفت؛ چون متن ما همزمان در طول ضبط کار نوشته میشد و لذا این امکان فراهم بود که خانم معتضدی تغییراتی را به کار اضافه کند و داستان را بر اساس اتفاقاتی که شکل میگرفت جلو ببرد. برای مثال در شوخیهای ما سه نفر با استیو (امیر کاظمی) این اتفاق به خوبی رخ داده و شوخیها شکل گرفته است.
ما پیش از این شما را با ایفای نقشهایتان در عرصههای دیگر هنر میشناختیم؛ تئاتر و سینما و حالا هم که تلویزیون تجربه جدیدی برایتان محسوب میشود و احتمالا به دلیل همهپسندی و فراگیر بودنش موجب میشود از این به بعد طیف مخاطبان وسیعتری شما را بشناسند. در طول همین مدتی که از پخش کار میگذرد چه برخوردها و واکنشهایی را از جانب بینندگان این مجموعه دیدهاید؟
نمیتوانم بگویم که شوکه شدهام. انتظارش را داشتم و میدانستم که ساختار و قدرت تلویزیون به گونهای است که ارتباط رودررویی را برای مخاطبان فراهم میکند. وقتی در تئاتر یا سینما کار میکنید، این مردم هستند که برای دیدنتان به سالن میآیند و شما را برای تماشا انتخاب میکنند. اما تلویزیون کاملا فرق میکند و این شما هستید که به خانههای مردم میروید و مهمانشان میشوید. در نتیجه، هم مردم راحتی بیشتری را با شما احساس میکنند و هم به دیده شدن بهتر کارها کمک میشود. این اتفاق در همین مدت کوتاه برای من هم افتاده است و برخوردهایی را میبینم که برای من بسیار جالب است. حتی گاهی میبینم به نکات بسیار فنی و ظریفی دقت میکنند که حداقل برایم تازه است و باعث تعجبم میشود.
به نظر میرسد گشت ویژه این تصمیم را داشته که ساختار و قواعد مجموعههای پلیسی پیشین تلویزیون را دگرگون کند. خط داستانی کار در آن کمرنگ است و در عوض همه چیز بر پایه حرکت و هیجان و عملیاتها به پیش میرود. آیا از ابتدای کار همین هدف را داشتید؟
بله از ابتدا و طی صحبتهایی که با سازندگان کار میکردیم، الگوی سریالهایی مثل «کبرا11» را در ذهن داشتیم؛ اما خب به هر حال امکاناتی که آنها در کشور آلمان دارند با امکانات کنونی ما در ایران فرق میکند و زمانی هم که به ساخت کارهایمان اختصاص میدهیم متفاوت است. آنها از یک سال قبل و در همان مرحله پیشتولید میدانند که چه کاری را قرار است انجام دهند.
با وجود این حالا که کار پخش شده و روی آنتن رفته است، خودتان از نتیجه نهایی آن راضی هستید؟
کمی با کیفیت پخش کار مشکل دارم. انگار کیفیت کمی پایین است و نمیدانم چرا این اتفاق افتاده است. ما همه تلاشمان این بود که کاری بسیار باکیفیت را به لحاظ بصری ببینیم و تصویری که من هنگام ضبط کار میدیدم به لحاظ رنگ و نور اینطور نبود. اما خب به لحاظ ساختار و موارد دیگر خودم سریال را دوست دارم. سریالی است که به قولی برای رفتن سر اصل مطلب خیلی وقت مخاطب را تلف نمیکند و سریع و مستقیم سراغ ماجرا میرود.
فکر میکنید باز هم قرار است شما را در قاب تلویزیون ببینیم؟
امیدوارم. همه ما با این ایده سراغ گشت ویژه آمدیم که کاری با ساختاری متفاوت را روانه آنتن کنیم و امیدوارم که این قضیه برای مخاطب هم قابل حس باشد. اگر دوباره کار متفاوت و نقش خوبی پیشنهاد شود، چرا که نه؟ حتما استقبال خواهم کرد.
تحلیلهای خوب یک راننده
دقیقا همان شبی که قسمت اول سریال پخش شد، من آژانس گرفتم تا به جایی بروم و خیلی جالب بود که به محض سوار شدنم راننده مرا شناخت و پرسید: تو همان پلیسی نیستی که الان توی گشت ویژه بازی میکند؟ بعد شروع به صحبت کرد و برایم مثالی از سریالهای پلیسی دیگر تلویزیون آورد. بازیهایمان را با کارهای قبلی مقایسه کرد و حتی نظراتش را راجع به بازیام در مجموعه گفت. این که یک مخاطب عادی تلویزیون قدرت تحلیل خوبی را در قبال مجموعه دارد برایم بسیار جذاب است و در خاطرم مانده است.
زهرا غفاری
رادیو و تلویزیون
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: