پس از انتخاب اردوغان به عنوان رئیسجمهور، وی یکی از مهمترین هدفهای خود را تغییر سیستم پارلمانی به نظام ریاستی تعریف کرد که در حال حاضر در دستور کار مجلس ترکیه قرار دارد. درگیری اعضای حزب حاکم عدالت و توسعه با حزب مخالف جمهوری خلق در رایگیری مواد این تغییر، انعکاسبخشی از تشتت درونی جامعه، در درون پارلمان است.
تغییرات مطرح در مواد قانون اساسی با محوریت دمکراتیزه کردن این کشور در گذشته مورد حمایت مردم و اتحادیه اروپا بود، اما تغییر مدنظر اردوغان بیش از آنکه از جنس دمکراتیک باشد، از جنس اقتدارگرایی است. قانون اساسی ترکیه در تعریف حوزه مسئولیت و اختیارات رئیسجمهور و نخستوزیر دچار نوعی تناقض بوده و در بخشهایی غیردمکراتیک است. رفع این معضل از زمان سیاستمدارانی همچون تورگوت اوزال و سلیمان دمیرل در دستور کار بود. درحالی که هیچ یک از این دو برای حل این مشکل وارد عمل نشدند، اردوغان با همراه کردن حزب حرکت ملیگرا با خود درصدد است نهتنها این تناقض را برطرف کند؛ بلکه با تغییر سیستم پارلمانی به نظام ریاستی، چیدمان قدرت را در ترکیه در جهت اهداف خود تغییر دهد.
دو حزب جمهوری خلق و حزب کردی دمکراتیک خلقها که احزاب مخالف در پارلمان هستند، ادعا دارند هدف از تغییر، ایجاد دیکتاتوری تکحزبی و تاسیس نظام خلیفهگری مدرن در پوشش دمکراسی است. آنان اردوغان را به اقتدارگرایی و تمامیتخواهی متهم کرده و اعتقاد دارند او مسبب شرایط بحرانی امروز ترکیه است. اگر تغییر به سرانجام برسد، عملا جمهوری دوم در ترکیه تحقق خواهد یافت. اردوغان در نظر دارد نام خود را نهتنها به عنوان موسس این جمهوری بلکه در جایگاهی بالاتر از آتاتورک قرار دهد. آتاتورک جمهوری ترکیه را بر ویرانههای عثمانی بنا کرد و کوشید با سکولاریزه کردن بنیانهای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه از میراثداری خلافت عثمانی دور شود، اما اردوغان سعی دارد در پوشش دمکراسی میراثدار عثمانی شده و در قامت ریاست جمهوری بر کرسی خلافت بنشیند. جایگزینی کاخ آکسارای به جای چانکایکا، نشانه بارز این گام زیرپوستی اردوغان بود.
نگاهی به عملکردهای اخیر نشان میدهد که دیگر اردوغان بیمی از طرح اهداف خود ندارد. نامگذاری پل سوم استانبول بهنام سلطان سلیم، تغییرنام هواپیماهای اسرائیلی بدون سرنشین به نام چالدران، اشاره به تعلق تاریخی حلب و موصل به ترکیه و... همگی نشان میدهد که اردوغان بر چه مسیری گام برمیدارد.
به نظر میرسد اردوغان تاریخ را خوانده و تحت تاثیرآن بوده، اما از تحلیل آن دور است. عثمانی و خلافتی که وی به دنبال احیای آن است، نه با قابلیتهای امروز وی و نه با معیاری حاکم بر نظام بینالملل همخوانی دارد. عثمانیان رو به غرب داشتند و حوزه جهادی آنان بالکان و دروازههای وین بود، درحالی که اردوغان این سلطان خیالی رو به شرق داشته و میدان نبرد را نه دیار کفار بلکه سرزمین های اسلامی قرار داده و در سالهای اخیر به مهمترین عنصر ایجاد ناامنی و بحران در سوریه و عراق تبدیل شده است. اردوغان بخشی از پروژه غربی است که باید با تخریب و سیاست سلبی زمینهساز خاورمیانه یا «سایکس ـ پیکو»ی جدید شود. با این تفاوت که معماران جدید سایکس ـ پیکو نه انگلیس و فرانسه بلکه آمریکا و روسیه خواهند بود. سهم ترکیه از این توطئه نه رهبری و موقعیت برتر بلکه تغییری به بهای تجزیه خواهد بود.
در سیاستهای کلان امروز ترکیه، با وجود ضربات متعدد ناشی از بحران داخلی و خارجی، آنکارا هنوز نشانه جدی تغییر رفتار را از خود بروز نداده است. اردوغان تصور میکند میتواند با آمریکا، روسیه، ایران و... بازی کند، این درحالی است که آمریکا یا روسیه تهیهکنندگان بازی بزرگی هستند که اندازه های نقش اردوغان، در آن تعیین شده است.
اما در مورد ایران، دنیا برای کشوری با دیرینه دولتداری ایران و در ظرفیت ملتی که مبتکر بازی پیچیده شطرنج بوده است، این توانایی را قائل است که بتواند در بازیهای بزرگ، به اندازه ظرفیت خود جای مناسب در معادلات داشته باشد. اگرچه ایرانیان به دنبال احیای امپراتوری نبوده و نیستند، اما جغرافیای مانده از ایران و عثمانی پس از جنگ جهانی اول و به فرجام رسیدن برجام، تبلور هوشی است که تاکنون به ماندگاری بزرگی ایران کمک کرده و بهرغم فراز و نشیب همچنان خواهد کرد.
صادق ملکی
تحلیلگر و کارشناس ارشد سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد