او در طبقه چهارم ساختمان اداری کارخانه کار میکرد و از پنجره همان طبقه خود را به پایین پرت کرده بود.
یکی از کارگران نبض او را گرفت . هنوز زنده بود به همین دلیل با اورژانس تماس گرفت و خیلی زود امدادگران خود را به آنجا رساندند، اما در این مدت صابر بر اثر شدت خونریزی و ضربه جان باخته بود.
به خاطر اینکه مرگ کارمند مشکوک بود، موضوع به ماموران کلانتری محل اعلام شد و تیم تجسس کلانتری در محل حاضر شدند.ماموران در بررسیهای خود دریافتند، صابر با کسی اختلاف نداشته و بدون اینکه با کسی حرفی بزند خود را مقابل پنجره اتاقش رسانده و به پایین پرت کرده است. تنها شاهد ماجرا هم همکاری بود که در اتاقش کار میکرده است.
افسر کلانتری بعد از تحقیقات در محل، موضوع را به بازپرس کشیک قتل اطلاع داد تا دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی صادر شود. بازپرس جنایی وقتی وضعیت صحنه سقوط را شنید از افسر کلانتری خواست صحنه حفظ شود و تیم بررسی صحنه جرم و کارآگاهان ویژه قتل در محل حاضر شوند و موضوع را بررسی کنند.
سروان میری در اداره آگاهی در حال بررسی پرونده قتلی بود که به او اعلام شد برای بررسی صحنه خودکشی باید در کارخانه حاضر شود. محل حادثه، کارخانهای در جنوب تهران بود. حوالی ظهر به آنجا رسید. با راهنمایی نگهبان به محل سقوط در ضلع غربی کارخانه رفت و مقابل ساختمانی
پنج طبقه توقف کرد. جسد در فاصله یک متری ساختمان روی زمین افتاده بود و رد خونی از کنار سرش روی آسفالت گرم جاری شده بود.
دکتر در حال بررسی جسد بود. به سمت او رفت و دفتر یادداشتش را از کیف بیرون آورد تا خلاصله تحقیقات را در آن بنویسد. دکتر که گرمای هوا کلافه اش کرده بود در حالی که با گوشه آستین عرق روی پیشانیاش را پاک میکرد، گفت: سقوط از این ارتفاع مرگبار است واگر زنده بمانی میشود معجزه. مرد جوان با صورت با زمین اصابت کرده و آثار جراحات در اغلب نقاط بدنش از جمله پشت سر دیده میشود. علت مرگ همین صدمات و خونریزی داخلی است. به نظر میرسد، شدت ضربه مرگ را رقم زده است.
ماموری خود را به کارآگاه رساند و پس از احترام خودش را افسر تجسس کلانتری معرفی کرد و در گزارش اولیه خود گفت: جسد متعلق به مردی به نام صابر است که بر اثر سقوط از طبقه چهارم جان باخته است. او مردی آرام و چند روز قبل به این بخش منتقل شده بود. امروز ساعت 9 صبح خودش را به پنجره اتاقش رساند و بدون اینکه انگیزهاش مشخص باشد به پایین پرت کرد.
کسی شاهد سقوط او بوده؟
بله در زمان حادثه یکی از همکارانش در اتاق بوده، اما نتوانسته مانع او شود.
کارگرهای دیگر چطور؟
نه، فقط صدای فریاد او را شنیدهاند.
از خانواده اش تحقیق شده است؟
بله ، خانه آنها در همین حوالی است . آنها از شنیدن این خبر شوکه شده و گفتند؛ صابر مرد آرامی بود و هیچ مشکلی نداشت. حتی قرار بود بزودی ازدواج کند.
کارآگاه همراه افسر کلانتری راهی طبقه چهارم و اتاق صابر شد و به بررسی آنجا پرداخت. پنجره قدی نیمه باز بود. کارمند ناراحت پشت میزش نشسته بود و دستانش میلرزید. افسر کلانتری به او اشاره کرد و گفت: تنها شاهد ماجراست که هنوز در شوک حادثه قرار دارد.
سروان میری به سمت کارمند جوان رفت و خودش را معرفی کرد و گفت: امروز چه اتفاقی افتاد. کامل توضیح دهید.
مرد جوان مکث کوتاهی کرد و گفت: از صبح صابر در خوش بود و زیر لب با خودش حرف میزد. چند بار پرسیدم چیزی شده اما ادعا کرد که خوب است. بعد یک دفعه به سمت پنجره رفت. نمیدانستم که چه قصدی دارد . یک لحظه از نردههای حفاظ پنجره بالا رفت. سریع به سمتش رفتم تا مانع سقوطش شوم، اما وقتی به یک قدمی اش رسیدم خودش را به پایین پرت کرد. مثل اینکه از این کارش پشیمان شد زیرا میخواست نرده طبقه دوم را بگیرد که نتوانست و تعالش بیشتر بهم خورد و با سر با زمین برخورد کرد.
حرفی از خودکشی تا حالا نزده بود؟
نه. او چند روز قبل به این بخش منتقل شد. خیلی آرام بود و با کسی حرف نمیزد و سرش به کار خودش بود.
کارآگاه به طبقه دوم رفت و پنجره را بررسی کرد. کارمند جوان درست گفته بود. اثر انگشت خونین او روی نرده وجود داشت.
سروان میری بعد از بررسی محل حادثه و اظهارات شاهدان ماجرا دستور بازداشت هم اتاقی صابر را به اتهام قتل صادر کرد.
پاسخ معمای قتل با ضربات چاقو
پاسخ معمای سروان میری با اشاره به 2 دلیل راز قتل را فاش کرد:
1- خانه تلفن نداشت که متهم بخواهد از 118 آدرس بگیرد.
2- مقتول فرصت نکرده بود شام بخورد .
در مسابقه شماره گذشته 2028 نفر شرکت کرده بودند که 946 نفر پاسخ صحیح داده و از میان پاسخهای صحیح عباس سالار بیگی از چالوس و غلام شفق از طبس به قید قرعه برنده شدهاند.
وحید شکری
ضمیمه تپش جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد