یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
درباره ناشنوایان، این موضوع کاملا صدق میکند. اگرچه این گروه از معلولان در ارتباطگیری با جامعه، محدودیت دارند، اما میتوان با ارائه آموزشهای پایه و حمایت همهجانبه، این محدودیتهای ارتباطی را به حداقل رساند.
به تعبیر دیگر، زمانی یک معلولیت جسمی یا حسی میتواند زندگی فرد را فلج کند که جامعه، امکانات لازم را در اختیار آن فرد معلول قرار ندهد و تسهیلاتی برای رفع آن محدودیت ایجاد نکند.
جدا از این که امکانات لازم برای رفع این محدودیتها در اختیار همه ناشنوایان ایرانی قرار ندارد، برخورد ترحمآمیز با ناشنوایان هم مشکل این گروه از معلولان را مضاعف کرده است.
زهرا کارگر، ناشنوای اهل کرج است که از کودکی با این معلولیت زندگی کرده است. او از برخوردهای ترحمآمیز با ناشنوایان، شاکی است و به جامجم میگوید: خیلیها با ترحم به ناشنوایان، احساس میکنند در حق آنها لطف کردهاند، در حالی که نمیدانند این گونه رفتارها باعث آزار و اذیت آنها میشود. بین کمک کردن و ترحم، فاصله زیادی وجود دارد و یک فرد ناشنوا، اگرچه صداهای اطرافش را بدرستی نمیشود، اما با نگاه به رفتارها میتواند براحتی متوجه تفاوت ترحم و کمک بشود.
تفاوت کمک کردن و ترحم در این است که به گفته زهرا، کمک کردن به فرد ناشنوا، توام با احترام و بدون دلسوزی است، در حالیکه ترحم با دلسوزی بیمورد همراه است و فرد ناشنوا با دریافت آن ترحم، مشکلش حل نمیشود. این که فردی با دیدن یک ناشنوا غمگین شود، آه بکشد، گریه کند یا خدا را شکر کند، این برخوردها، ناشنوایان را آزار میدهد، در حالی که میشود با نگاهی انسانیتر و با لبخند، پای حرف ناشنوایان نشست و با آنها همکلام شد. کمک کردن به فرد ناشنوا باید توام با احترام و بدون ترحم و دلسوزی بیمورد باشد.
زهرا از این که برخی افراد به ناشنوایان به دید افرادی ضعیف نگاه میکنند، گلایه دارد و میگوید: ناشنوایی، مانع زندگی کردن و لذت بردن از زندگی و خوشبختی نمیشود. این که ناشنوایان را انسانهای ضعیفی تصور کنیم، کاملا غلط است و آنها میتوانند در صورت وجود تسهیلات و امکانات لازم، پابهپای افراد شنوا در محیطهای درسی و شغلی حضور داشته باشند و بدرخشند.
در مورد کودکانی هم که از بدو تولد، ناشنوا به دنیا میآیند، زهرا عقیده دارد این کودکان اگر در خانواده و جامعه مورد پذیرش قرار بگیرند، از آموزشهای لازم برخوردار شوند و با آنها مثل یک شهروند درجه اول برخورد شود، میتوانند دوران کودکی شاد و معمولی داشته باشند و در سن بزرگسالی هم پابهپای دیگران برای موفقیت فردی و جمعی تلاش کنند.
ناشنوایان را دستکم نگیرید
دغدغهها و مشکلات پیش پای ناشنوایان کشور، مشابه همدیگر نیست و ناشنوایان با توجه به سطح ناشنوایی و سطح معیشت خانوادهشان با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم میکنند.
عبدالرضا زارعی، ناشنوای اهل استان خوزستان است که شغلش خیاطی است. او در گفتوگو با جامجم، از اوضاع معیشتیاش ناراضی است و میگوید: از این که لقمه نانی درمیآورم و میتوانم خرج زن و بچهام را بدهم، خدا را شکر میکنم، اما زندگی کردن با درآمد ماهی 800 هزار تومان خیلی سخت است و متاسفانه نهادهای حمایتی هم کمکی به من و خانوادهام نداشتهاند.
عبدالرضا، حال و روز دیگر دوستانش را از یاد نبرده و میگوید: من خیلی تلاش کردم و خیلی خوششانس بودم که توانستم شغلی برای امرار معاش پیدا کنم، اما خیلی از بچههای ناشنوا برای پیدا کردن شغلی که متناسب با ناشنواییشان باشد، دچار مشکل هستند. خیلی از نهادهای دولتی و خصوصی، علاقهای به استخدام ناشنوایان ندارند، در حالی که آنها هم میتوانند پابهپای سایر نیروهای کار و حتی گاه بهتر از آنها، زحمت بکشند، عرق بریزند و بهرهوری داشته باشند.
به عقیده عبدالرضا، دولت باید برای ناشنوایان بیکار، مستمری آبرومندی در نظر بگیرد یا برای آنها، شغلی فراهم کند تا بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، اما اگر آنها به حال خود رها شوند و کسی دست آنها را نگیرد، هم ناشنوایان بیشتری به زیر خط فقر کشیده میشوند و هم جامعه از توان بالای ناشنوایان ایرانی، بیبهره میماند.
راهحل ریشهای: سرمایهگذاری آموزشی
ناشنوایان ایرانی در شهرهای کوچکتر با دغدغههای بیشتری روبهرو هستند. از یک طرف امکانات زندگی برای ناشنوایان در شهرهای کوچک، بسیار محدودتر است و از سوی دیگر، امکان اشتغال، تحصیل و بهرهمندی از امکانات آموزشی برای ناشنوایان در شهرهای کوچک، بسیار ضعیف است.
محمدرضا خادمی هم ناشنواست و در گفتوگو با جامجم، به همین خلأ آموزشی اشاره میکند: به نظرم یکی از مهمترین مشکلات بچههای ناشنوا در ایران، سرمایهگذاری نکردن روی آموزش آنها از سنین پایه است، طوری که خیلی از ناشنوایان در دوران کودکی، آموزش کاربردی و درستی نمیبینند و در دوران بزرگسالی هم آموزش مهارتی به آنها بسیار ضعیف است.
محمدرضا، ساکن تهران است و سالهاست در یک شرکت صنعتی در اطراف تهران کار میکند. به عقیده او، اگرچه بسیاری از ناشنوایان در جامعه حضوری فعال دارند و حتی خیلی اوقات، موفقتر و کوشاتر از بقیه هستند، اما اگر در دوران کودکی و بزرگسالی به آموزش ناشنوایان، بهای بیشتری داده شود، آن وقت خود ناشنوایان به کارآفرین تبدیل میشوند و اصلا نیازی ندارند که شرکت دولتی یا خصوصی برای آنها اشتغال ایجاد کند.
کلید حل مشکلات و دغدغههای ناشنوایان، به عقیده محمدرضا در این است که نظام آموزشی برای آموزش و مهارتآموزی به ناشنوایان، وقت و بودجه بیشتری بگذارد تا ناشنوایان، توانمند و مستقل شوند. اگرچه به قول او، در همین شرایط هم جمعیت زیادی از ناشنوایان، بسیار توانمند هستند، اما فضای کسب و کار با بها ندادن به آنها، کملطفی میکند و فقط با نگاه به ناشنوایی آنها، درباره توانمندی ناشنوایان قضاوت میکند.
تغییر نگاه و باور جامعه نسبت به توانمندی معلولان، میتواند کیفیت زندگی ناشنوایان را تغییر دهد؛ طوری که آنها قادر خواهند بود از همه امکانات جامعه به شکل شایستهای بهرهمند شوند.
بهزیستی: وسایل توانبخشی ناشنوایان را تامین کردهایم
یکی از عمده نیازهای ناشنوایان، استفاده از تجهیزات توانبخشی مثل سمعک است. حسین نحوینژاد، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی به کمک این سازمان برای تامین وسایل توانبخشی ناشنوایان اشاره میکند و میگوید: در حالی که ناشنوایان، 14 درصد جمعیت معلولان را شامل میشوند، 40 درصد اعتبارات وسایل توانبخشی برای ناشنوایان هزینه میشود، زیرا بسیاری از تجهیزات توانبخشی ویژه ناشنوایان، وارداتی و گرانقیمت است.
به گفته این مقام مسئول، تاکنون حدود یک میلیون و 300 هزار معلول از سوی بهزیستی شناسایی شدهاند که حدود 14درصد آنان در گروه معلولیت شنوایی قرار میگیرند؛ طوری که حدود 185 هزار کمشنوا و ناشنوای کامل دارای پرونده در بهزیستی هستند و از خدمات این سازمان بهره میبرند.
تلاش برای اختصاص پلاک ویژه به رانندگان ناشنوا، انجام عمل کاشت حلزون برای بیش از 6000 کودک ناشنوا، پرداخت شهریه دانشجویان ناشنوا تا سقف چهار میلیون تومان در هر نیمسال تحصیلی و بهرهمندی حدود 7000 دانشآموز ناشنوا و کمشنوا از کمک هزینههای تحصیلی بهزیستی، از دیگر خدمات ارائه شده از سوی سازمان بهزیستی به جامعه ناشنوایان است که معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی به آن اشاره میکند.
البته با توجه به این که هزاران شهروند کم شنوا در سراسر کشور و بخصوص در مناطق محروم از خدمات سازمان بهزیستی بیبهره ماندهاند و سیستمی هم برای شناسایی آنها وجود ندارد، انتظار میرود، در سال 96، ناشنوایان و کمشنوایان بیشتری بتوانند از این خدمات حمایتی بهره ببرند.
امین جلالوند
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد