تربیت با میراث ارزشمند گذشتگان

دکتر حجت‌الاسلام علی جعفری، وخته حقوق در مقطع کدانش‌آمارشناسی و فرهنگ و ارتباطات در مقطع دکتری از دانشگاه امام صادق‌(ع) است. تحصیل او در دو حوزه فرهنگ و حقوق باعث شده است، دیدگاه متفاوتی نسبت به مقوله تربیت کودکان بخصوص در زمینه خودمراقبتی و آموزش درک محرم و نامحرم داشته باشد.
کد خبر: ۱۰۵۵۲۷۹
تربیت با میراث ارزشمند گذشتگان

او اعتقاد دارد از یک سو باید شیوه‌های سنتی تربیت کودکان را که میراث گذشتگان است به کار بگیریم و از سوی دیگر باید ترفندهایی جدید را که منطبق بر اعتقادات اسلامی ایرانی و بومی مان است، برای تربیت کودکان به کار ببریم.

به نظر شما تربیت کودکان درباره خودمراقبتی تا چه حد ضرورت دارد؟

باید سنت‌های انتقال این تربیت در ایران بازخوانی و بررسی شود. آیین‌هایی برای آموزش مهارت‌ها در این زمینه در ایران وجود داشته که تا 10، 20 سال پیش کارکرد داشته است. با بازخوانی این سنت‌ها می‌توان از ظرفیت آنها استفاده کرد. متأسفانه ما تا حدودی به میراث خودمان در این حوزه بی‌توجهیم.

در این سال‌ها برخی خانواده‌ها با تشدید کنترل کودکان،‌ ضرورت چندانی برای آموزش دادن به کودکان قائل نیستند.

یعنی این کنترل‌ها جایگزین آموزش و تربیت صحیح در زمینه خودمراقبتی فرزندان شده است؟

زمانی که ارتباطات خانوادگی محدود شود و بچه به جای بیرون، بیشتر در داخل خانه باشد و کانال‌های ارتباطی‌اش با خانواده باشد، دیگر روی این آموزش‌ها مانور داده نمی‌شود، اما وقتی کودک از چهارچوب خانه و خانواده پا بیرون گذاشت، نظام آموزشی فرق خواهد کرد.

در حال حاضر خانواده‌ها کم‌جمعیت‌تر هستند و تمرکز بیشتری بر فرزندشان دارند و مادران نسل جدید که متولد دهه 60 و 70 هستند، نسبت به اقتضائات روز واردتر از نسل قبل هستند، حتی مادربزرگان نسل جدید. اینها تمرکز بیشتری بر کودک دارند و بر این اساس شاید نیاز چندانی به این آموزش‌ها نباشد، مگر در مواردی که خانواده حس کند بنا به ارتباطات بیرون از خانواده این آموزش‌ها به کودک‌شان ضروری است،‌ مثل زمانی‌که محیط تغییر می‌کند؛ بنا به مناسبت‌های جدیدی مانند مهاجرت‌های پی‌درپی شهری، مستأجر بودن، ‌به هم خوردن همگنی خانواده‌ها و ‌ارتباط با جنس مخالف. زمانی که خانواده به‌دلیل مهاجرت به شهر دیگر، کودک خود را در مدرسه‌ای ثبت نام می‌کند که با آن آشنا نیست و به نظر محیط بهنجاری ندارد، قدری از این آموزش‌ها لازم است، اما نمی‌توان به صورت عام و کلی مجموعه‌ای از آموزش‌ها را برای همه کودکان معین کرد،‌ بلکه مورد به مورد و با توجه به شرایط متفاوت است.

نباید از نظر دور داشت که ارتباطات امروز قدری گسترده‌تر و کنترل آن دشوارتر شده است و این آموزش‌ها بیشتر از قبل لازم است، اما این که چه زمان و چه چیزی باید باشد، محل بحث است.

نمی‌توان گفت، جامعه در حال گذار تا حدودی نسبت به این مسائل حساس‌تر شده و مصادیق آسیب زدن جسمی و روانی به کودکان گسترده‌تر شده است؟ برای مثال ‌زمانی که ما در دهه 70 به مدرسه می‌رفتیم، کتک زدن دانش‌آموزان، عادی محسوب می‌شد و خانواده اعتراض چندانی نمی‌کردند، اما امروز معلم نازک‌تر از گل نمی‌تواند به دانش‌آموزش بگوید.

بله، این موضوع تا اندازه‌ای دخیل است و خانواده‌ها نسبت به این موضوع آگاه‌تر و حساس‌تر شده‌اند. با این همه، باید توجه داشت، اقتضائات آموزشی متفاوت است. ما در ایران بیش از 15 میلیون خانواده داریم. نمی‌توان برای همه آنها یک نسخه کلی پیچید. خانواده‌ها در هر شهر و هر محله با هم تفاوت دارند.

‌ برگردیم به میراثی که از آن یاد کردید. این میراث به چه صورت بوده و آموزش‌ها به چه شکلی انجام می‌شد؟

گونه‌ها و سطوح بسیاری داشته است. یک جامعه با این آموزش‌ها زنده مانده و به حیاتش ادامه داده است. جزئیات آن از حوصله این بحث خارج است. این آموزش‌ها برای مثال از طریق مادر به دختر، خاله به دختر و مادربزرگ به دختر صورت می‌گرفت.

چرا این میراث به نسل ما منتقل نشده است؟

منتقل شده؛ شما چگونه شیوه‌های خودمراقبتی و درک محرم و نامحرم را در کودکی آموختید؟

از طریق همکلاسی‌ها و دوستان و معلم‌ها در دوره راهنمایی و دبیرستان...

‌به هر حال همین که هر معلمی اجازه توضیح این مسائل را نداشت و معلم دینی یا مشاور تربیتی این مسائل را برای دانش‌آموزان شرح می‌دادند، همه از قواعد یک آیین خبر می‌دهند. به نظرم باید این میراث بازخوانی شود، نه این که تا غربی‌ها شیوه جدیدی طرح کردند، ما به آن رجوع و از آن تقلید کنیم.

به هر حال، نخستین اقدامی که در این زمینه باید صورت گیرد، مطالعه میراث انتقال این نوع آموزه‌هاست‌. در سنت ما تا همین دهه 60 و 70 چگونه منتقل می‌شده و تا چه اندازه این انتقال کارآمد بوده است؟ ‌از چه سنی شروع می‌شده؟ توسط چه کسی آموزش داده می‌شده و بازه زمانی این آموزش‌ها چقدر بوده است؟ بر این اساس اگر حساسیت‌ها بیشتر شده و آگاهی بچه‌ها بالاتر رفته،‌ این آموزش‌ها باید زودتر آغاز شود. برای مثال، اگر قبلا در 12 سالگی شروع می‌شده الان در 8 یا 9 سالگی باید شروع و دقیقا مشخص شود چرا دو یا سه سال این آموزش‌ها زودتر باید آغاز شود.

به هر حال، پیشرفت فناوری و گسترش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی کودکان را در معرض مسائلی قرار می‌دهد که در دهه 70 حتی کسی تصور آن را نمی‌کرد. الان برخی کودکان شش و هفت ساله موبایل هوشمند دارند و به اینترنت و شبکه‌های ماهواره‌‌ای دسترسی دارند. در این شرایط چه باید کرد؟

همین الان خانواده‌هایی هستند که ترفندهایی برای مقابله با این مسائل و کنترل فرزندانشان در فضای مجازی ابداع کرده‌اند. این موضوع باید ترویج شود.

شما چه ترفندهایی را برای مواجهه‌ با شبکه‌های مجازی و کنترل فرزندانتان در پیش گرفته‌اید؟

نخست این که پدر و مادر در حضور بچه‌ها باید اشتیاق کمتری به فضای مجازی نشان دهند. یعنی تا حد ممکن در حضور بچه‌ها از فضای مجازی استفاده نکنند تا سبب تحریک و کنجکاوی بچه‌ها نشوند. دیگر این که استفاده بچه‌ها از این وسایل محدود شود. والدین برای گوشی خود رمز بگذارند. دیگر این که بچه‌ها امکان دسترسی به نرم‌افزار‌هایی مانند بازار و نصب و خرید دیگر نرم‌افزارها از طریق آن را نداشته باشند. روشن و خاموش کردن مودم یا چگونگی اتصال به اینترنت را یاد نگیرند. تا حد امکان باید استفاده کودکان از گوشی کنترل شود‌.

برای مثال بازی‌ها را اول خودشان بازی کنند و پس از آن به بچه‌ها اجازه دهند وارد فضای آن بازی شوند و وسایل و بازی‌های جایگزین برای فرزندانشان داشته باشند.

کمیل انتظاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها