اسنپ و پیوست فرهنگی

به گزارش جام جم آنلاین، اسنپ در نگاه اول بی تردید یک سازمان و یا بنگاه اقتصادی است که در فرصتی به نسبت کوتاه توانسته اعتماد افکار عمومی جامعه را جلب کند و علاوه بر کارکرد اقتصادی تا آنجا که اطلاعات نگارنده اجازه می دهد نگاه فرهنگیِ موردی و گذری نیز داشته است که نُمود آن را می توان در طرح افطاری ماه مبارک رمضانِ این شرکت در مناطق خاص رصد کرد.

با توجه به آن که مطمئن هستم مدیران و تصمیم گیران اسنپ جسارت نوآوری و توجه به مسائل فرهنگی را نیز به صورت عمیق تر دارند در این یادداشت یادآوری می کنم که اسنپ به عنوان یک بنگاه اقتصادی نیازمند «پیوست فرهنگی» است.

همان طور که می دانیم موضوع پیوست فرهنگی یکی از موارد مهمی است که در سیاست‌های ابلاغی برنامه ششم توسعه کشور نیز بر آن تاکید شده است.

حالا در نظر بگیرید شرکتی با فراگیری اسنپ، روزانه صدها هزار ساعت، مسافرانی مختلف را از طبقات گوناگون جامعه در اختیار دارد که فرصتی شگرف برای فرهنگ سازی و تاثیرگذاری فرهنگی بر آنهاست.

در این رابطه دو موضوع «ترویج فرهنگ مطالعه» و «پیوست فرهنگی» که از مهمترین مطالبات رهبری انقلاب هم محسوب می شود را می توان در شرکت اسنپ مورد بررسی و تامل قرار داد.

پیشنهاد کلاسیک: می توان کتاب هایی به اصطلاح لاغر و در قطع های کوچک از جمله پالتویی و یا جیبی آماده انتشار کرد که محتوای آن هم داستانک های مینیمال و 100 کلمه ای یا حکایت های کوتاه خواندنی ادبیات کلاسیک باشد، حتی از تک بیت های مشهور شاعران معاصر و قدما برای گردآوری مجموعه ای خواندنی می توان بهره گرفت و در اختیار خودروهای اسنپ قرار داد که مسافران در طول سفر در صورت تمایل مطالعه کنند.

پیشنهاد مجازی: اما از آنجا که اسنپ به قول فرخی سیستانی(سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر) به دنبال سخن نو و خدماتی خلاقانه است، می توان مطالعه را از نگاه مجازی هم مورد توجه قرار داد، یکی از راهکارهای آن تعریف گزینه ای در اپلیکیشن اسنپ است که مسافر حین سفر با فعال کردن آن از محتوای خواندنی شامل اخبار روز، صفحات روزنامه ها، سرگرمی های جالب، داستانک، تک بیت، فال و ... بسته به ذائقه اش بهره ببرد.

*

قطعا مثال های بالا صرفا یک طرح اولیه و پیشنهادی است و آنچه مهم می نماید کلیت داشتن پیوست فرهنگی برای مجموعه ای مانند اسنپ است که صدها هزار ساعت در هر روز مخاطب دارد، شاید مدیران اسنپ ایده بکرِ فرهنگی دیگری به ذهن شان برسد.

سینا علیمحمدی