ایران و استفاده از نیروی نظامی به عنوان ابزار سیاست خارجی:

تجربه ای نو و ناتمام

الگوی سیاست خارجی ایران در سال های پس از انقلاب اسلامی از ابعاد مختلفی قابل مطالعه است.
کد خبر: ۱۰۷۹۰۵۳
تجربه ای نو و ناتمام

یکی از این ابعاد، ابزارهایی است که نظام برای تحقق اهداف سیاست خارجی خود به کار برده است.

در یک ساده سازی مفهومی، سه نوع ابزار بیشتر در سیاست خارجی کشور در سه دهه گذشته به کار رفته است؛ دیپلماسی، ارتباطات مردمی و قدرت نظامی. (تا این زمان، استفاده از ابزارهای دیگر مانند ابزار اقتصادی به شکل پر رنگ در تجربه دیپلماسی کشور ممکن نبوده است.)

مهمترین تجارب دیپلماسی ما عبارتند بودهاند از: مذاکرات پس از جنگ با عراق (قطعنامه 598)، مذاکرات هسته ای که مهمترین اتفاقات آن از سفر سه وزیر خارجه اروپایی به تهران شروع و به مذاکرات پنج به علاوه یک و تصویب برجام منتهی می شود.

آخرین کارزار دیپلماتیک بسیار مهم ایران مذاکرات بین المللی صلح سوریه در آستانه است که دستمایه یادداشت حاضر قرار گرفته است.

در عرصه ارتباطات مردمی بین المللی، ابتکاراتی که بر طبقات مختلف جوامع خارجی تاثیرگذار بوده باشد (با صرفنظر از وقایع نوفل لوشاتو که قبل از تاسیس نظام بوده) شامل پیشنهاد برگزاری روز جهانی قدس از سوی امام (ره) و ارائه طرح گفت و گوی تمدنها در سازمان ملل متحد می شود، حرکتی که بعدها توسط دولت دنبال نشد.

پس از برجام نیز تلاش شد اقدامات مشابهی ذیل عنوان جهان علیه خشونت و افراط گری انجام شود، ولی به دلایلی که اکنون مورد بحث نیست به نتیجه دلخواه منجر نشده است.

برخلاف دو عرصه نخست، بهره برداری از قدرت نظامی برای نیل به اهداف سیاست خارجی تجربه ای بسیار کوتاه مدت در حافظه دیپلماتیک ایران معاصر است.

در دوره پهلوی، ارتش ایران تنها در مورد جنگ ظفار به شکل بسیار محدود ماموریتی فرامرزی را بر عهده گرفت.

از دفاع مقدس هشت ساله که جنبه تدافعی داشت و از سوی ایران طراحی یا آغاز نشده بود می گذریم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حضور نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای تقویت مقاومت مردمی لبنان علیه رژیم صهیونیستی و نیز حضور غیرعلنی همین نیروها به شکلی بسیار محدود و در قالب کمک های آموزشی و مستشاری در جنگ مسلمانان بوسنی علیه دشمنانشان نخستین تجربه های نظامی فرامرزی ایران را شکل دادند ولی مهمترین نمونه بهره مندی از نیروی نظامی در خارج از مرزهای ملی ایران همانا حضور در عرصه مبارزه با تروریسم و مبارزه با نفوذ قدرتهای فرامنطقه ای در حوزه منافع ملی ایران پس از خروج نیروهای اشغالگر آمریکایی از عراق و به خصوص در طول بحران سوریه است. حضور نیروهای ایرانی یا تحت امر ایران در سوریه چهره ای جدید از سیاست خارجی ایران را به جهانیان نشان داده است.

این که حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه نخستین تجربه کشور از این نوع در حدود یک قرن گذشته است، آن را شایسته مطالعه و بررسی جدی می کند.

در تجاوز عراق به کویت و حملات آمریکا و متحدانش به دو همسایه ما عراق و افغانستان، به رغم ارتباط اتفاقات پیرامونی با منافع اساسی جمهوری اسلامی، نظام تصمیم به کاربرد نیروی نظامی در ابعاد قابل توجه و به شکل تهاجمی نگرفته بود.

ناگفته پیدا است که در خصوص سوریه و عراق (پس از خلق داعش)، تحولات منطقه ایران را مجبور به استفاده از زور برای حفاظت از منافع ملی خود و منافع ملل منطقه کرده است و عدم وجود فرصت قبلی، امکان تدوین طرح و برنامه جامع برای این اقدام را منتفی می ساخت.

تازگی و اهمیت این مساله باعث می شود تاملاتی در مسیری که این تجربه می پیماید و توصیه هایی برای تکمیل آن داشته باشیم.

1. از نظر حقوقی، ایران آمادگی تئوریک و فرصت عملیاتی برای توجیه حقوقی عملیات فرامرزی خود را دارا نبوده است. فرایندهای حقوقی معمولا طولانی مدت و دیربازده هستند و در بسیاری از اوقات پس از پایان صحنه عمل، تازه آغاز می شوند. از این نظر باید کشور به طور جدی عواقب حقوقی این بخش از سیاست خارجی خود را محاسبه کند و اکنون که هنوز فرصت باقی است، باید یک تیم حقوقی مجرب با حضور متخصصان چند سازمان و مشاوران داخلی و خارجی، تمامی ابعاد حقوقی فعالیتهای ایران در سوریه (و عراق) را بررسی و منافع و مطالبات حقوقی کشورمان را در قالب طرحهای عملیاتی تدوین کند.

2. مذاکرات بین المللی سوریه که جلسات اصلی آن با حضور نمایندگان عالی رتبه سه کشور ایران، روسیه و ترکیه (کشورهای ضامن آتش بس) در آستانه، پایتخت قزاقستان و جلسات کارشناسی آن در پایتخت سه کشور ضامن تشکیل می شود، برجسته ترین نمود استفاده از دیپلماسی برای نیل به اهداف سیاست خارجی کشور در زمان حال است. روند آستانه با حضور سه بازیگر اصلی که دارای نفوذ عملیاتی در سرزمین سوریه هستند، نمایندگان دولت و معارضه مسلح سوریه، حضور آمریکا و اردن و سازمان ملل متحد به عنوان ناظر و با تاثیرگذاری چندین کشور دیگر ظرف تنها 9 ماه گذشته فرایندی پیچیده و چند لایه را طی کرده که در عمل از روند مشابه سیاسی در ژنو از نیمه سال 2012 شروع شده بسیار موثرتر بوده است. دیپلماسی چندجانبه ایران برای کاهش تنش در سوریه تاکنون موفق ارزیابی می شود، ولی ثمره نهایی آن منوط به داشتن الگو یا الگوهای مشخصی از وضعیت سیاسی سوریه در آینده است. در واقع مجموعه تصمیم گیرندگان کشور باید به این پرسش پاسخ دهند که چه الگویی از حکومت در سوریه را برای آینده این کشور مفیدتر می دانند. بر اساس این الگوها است وزارت امور خارجه می تواند مذاکرات آتی را برای حداکثر کردن منافع ملی طراحی و اجرا کند.

3. معروف است که جنگ را نظامیان آغاز و سیاسیون به پایان می برند. این به ویژه در خصوص جنگهای صد سال اخیر جهان مصداق دارد. هیچ کشوری، حتی قدرتهای دارنده سلاح اتمی (آمریکا در ویتنام و شوروی در افغانستان) نتوانسته اند نتیجه جنگ را به طور قاطع با استفاده از ابزار نظامی رقم بزنند. حتی می توان گفت دولتهایی که این جنگها را آغاز کردند از صحنه سیاست داخلی کشور خودشان حذف شدند. کارزار نظامی ایران در سوریه تاکنون بسیار موفق ارزیابی می شود، ولی راه حل نهایی جنگ سوریه بدون شک سیاسی است. اگر نظام جمهوری اسلامی ایران سناریوهای ممکن پایان جنگ و پس از آن را احصا نکرده باشد، باید هر چه زودتر این کار را انجام دهد و برای محقق کردن سناریوی مطلوب خود طرحهای اجرایی آماده کند. این اقدام به خصوص از این نظر مهم است که آخر و عاقبت نخستین تجربه استفاده از نیروی نظامی به عنوان ابزار تحقق سیاست خارجی، تعریفی جدید از جایگاه ایران در هرم قدرت منطقه ای به دولتهای جهان و مردم خودمان ارائه می کند که ممکن است تا سالهای غیر قابل تغییر باشد.

4. آخرین و مهم ترین نکته ای که در این فرصت مختصر قابل یادآوری است، لزوم طراحی و اجرای برنامه های ارتباطات مردمی بین المللی برای تکمیل کارزار نظامی و دیپلماتیک ایران علیه داعش و سایر گروههای تروریستی و مقابله با دخالت قدرتهای فرامنطقه ای برای تحمیل تغییرات سیاسی به کشورهای منطقه است. به نظر نگارنده این مهمترین نقطه ضعف سیاست خارجی کشور در هفت سال گذشته بوده است. جمهوری اسلامی ایران پس از به کارگیری ناخواسته قدرت نظامی در خارج از مرزهایش، در برخی از جاذبه های طبیعی و پیشینی خود با سوالات جدید روبرو شده و باید بتواند اصول، مبانی و اقدامات جدید خود را با روشهای صحیح و حرفه ای به افکار عمومی منطقه توضیح دهد. یکی از دلایل این ضعف، عدم تمرکز طراحی، بودجه و مدیریت اقدامات جمهوری اسلامی ایران در حوزه ارتباطات مردمی بین المللی است. متولیان امر باید هر چه زودتر برای این مشکل چاره اندیشی کنند.

امیررضا شرکت - دانش پژوه روابط بین الملل

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها