سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
با این مطلع بود که هر هفته، شبهای جمعه، سریال «داستان زندگی» با نام اصلی «هانیکو» روی آنتن شبکهدو میرفت؛ داستان زندگی هانیکو تاچیبانا، دختر سربههوا و البته بلندپروازی که اولین خبرنگار زن ژاپنی شد. داستان زندگی، در قالب و شمایل روایت زندگی از نوجوانی تا میانسالی هانیکو به دوران گذار از سنت به مدرنیته در کشور ژاپن میپرداخت؛ گذاری که البته براحتی میسر نبود و هزینههای زیادی را میطلبید، بسان بیش و کم همه کنشهای اینچنینی. هانیکوی نوجوان به همراه پدر، مادر، خواهر کوچکتر و البته پدربزرگ و مادربزرگش در یک روستای کوچک زندگی میکرد. برادری سربههواتر از خود هم داشت که به سودای تجارت، همیشه در سفر بود. پدرش، هیروشی، انسانی خشک و جدی بود که همچنان دل در گرو رسم و سنت ساموراییها داشت، غافل از آنکه دوران این جنگجویان افسانهای گذشته است. هانیکو را از کودکی برای یکی از جوانان روستا نشان کرده بودند تا به وقتش ازدواج کنند. دختر نوجوان اما سقف آرزوهایش رفیعتر از آن بود که به زندگی در یک روستای کوچک و ازدواج با مردی که دوست نمیداشت، رضایت دهد و قانع شود. او در یک سنتشکنی نامتعارف در برابر قول و وعده بزرگان دو خانواده ایستاد و قرار و مدار ازدواجش را برهم زد. سنتشکنیای که چیزی نمانده بود جانش را هم بر سر راه آن بگذارد. پدر، سخت از این ماجرا برآشفت و حتی روی فرزند شمشیر کشید و اگر نبود وساطت پدربزرگ و ممانعت مادر، چهبسا کار به جاهای باریک منتهی میشد.
دست حوادث اما به یاری هانیکو آمد؛ مرگ برادر و خواهر کوچکش در عنفوان جوانی، دل پدر را نرم کرد که بهتنها فرزند در قید حیاتش فرصت بدهد تا خود راهش را برگزیند. هانیکو باز در یک ساختارشکنی نامتعارف راهی توکیو میشود تا زندگی جدیدی را آغاز کند. دختر جوان پس از ازدواج با جوانی به نام گنزو اونودرا (با بازی کن واتانابه) در جستوجوی شغل با مدیر یک روزنامه آشنا میشود و با سماجت و الحاح، قانعش میکند تا او را به عنوان خبرنگار بهکار گیرد. حضور یک زن در مقام خبرنگار یک روزنامه هرچند محلی و کوچک، آنقدر عجیب و غریب به نظر میرسید که بر سر راهش مانعها بتراشند و سنگها بیندازند. قدرت اراده اما میچربد بر همه سنتهای چند صد ساله. هانیکو بسختی پلههای ترقی را یک به یک میپیماید و خبرنگاری کارکشته و قابل اعتنا میشود. او در عین حال از وظایف زنانهاش هم غافل نمیماند و هم همسری متعهد است برای گنزو و هم مادری مهربان برای فرزندانش.
داستان زندگی، سریالی بود محصول سال 1986 ژاپن که قصهاش در سالهای ابتدایی حرکت این کشور به سوی صنعتی شدن میگذشت. کاریزماتیکترین شخصیت این اثر بیگمان هیروشی تاچیبانا، پدرخانواده بود. مردی که میدید ارزشهایی که یک عمر آن را مقدس میپنداشته، بسرعت در سطح جامعه رو به زوال است و دیگر خریداری ندارد. صدای بم و زنگدار بهرام زند روی این شخصیت چه خوب نشسته بود. کوتو، مادر هانیکو هم شخصیت جالبی داشت؛ زنی خانهدار و مطیع که دوست نداشت دخترش سرنوشتی شبیه او را پیدا کند و با وجود محافظهکاریهای معمولش، هانیکو را تشویق میکرد تا آنگونه که دلش میخواهد زندگی کند. ثریا قاسمی به جای کوتو حرف میزد؛ صدای مینو غزنوی به هانیکو جان میداد و جلال مقامی دوبلور شخصیت گنزو بود. آزیتا لاچینی، حسین معمارزاده، تورج نصر، منوچهر والیزاده، خسرو شایگان و... جای دیگر شخصیتهای سریال صحبت میکردند. عطاالله کاملی هم مدیریت دوبلاژ سریال داستان زندگی را بهعهده داشت و هم او بود که متن تیتراژ ابتدایی سریال را میگفت.
داستان زندگی و کاراکتر اصلیاش هانیکو، زبان حال کسانی بود که میخواستند خرق عادت کنند و طرحی نو دراندازند و زندگی جدیدی را در پیش بگیرند. به تعبیر بهتر، هانیکو میتوانست نشانه و سندی باشد که با پشتکار و سماجت، میتوان به نامتعارفها و غیرمعقولها پشت پا زد و زندگی جدیدی را پایهریزی کرد. این سریال ژاپنی در زمان پخش خود در دهه 70 یکی از مجموعههای پرطرفدار و پرمخاطب تلویزیون بود که هنوز یاد و خاطرهاش با بینندگان پرشمار جعبه جادویی باقی است.
محسن محمدی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد