داستانی درباره پاندمی و مصائب واکسیناسیون عمومی؛

انتشار «شیوع» در ایران صدا

عناصر مانوس و بیگانه؛ نگاهی به رمان‌هایی از آلبر کامو، کامل داوود و ژروم فراری

3 روایت موازی از خشونت

«امروز، مادرم مرد. شاید هم دیروز، نمی‌دانم.» این جملات قطعا از مشهورترین جملاتِ آغازین، در رمان‌هایی است که می‌شناسیم. آغازی کوبنده که البته مخاطبان آن هرگز آن را فراموش نمی‌کنند: «بیگانه» اثر آلبر کامو. نمی‌دانم به خاطر می‌آورید یا نه... راوی «بیگانه» مرتکب قتلی می‌شود که دلیل مهمی برای آن ندارد... به عبارت دقیق‌تر، هیچ دلیل خاصی برایش ندارد. شاید پرتو آزاردهنده آفتاب مهم‌ترین دلیل این قتل باشد. نور آفتاب مورسو را عصبانی می‌کند تا عربی گمنام را بکشد.
کد خبر: ۱۱۳۰۵۱۰
3 روایت موازی از خشونت

این مقتول عرب چه کسی است؟ آیا اصلا برای راوی رمان مهم است؟ مخاطب «بیگانه» هرگز هیچ نشانی از این مقتولِ جهان سومی نمی‌یابد. قریب به هفت دهه پس از انتشار رمان آلبر کامو، یعنی در سال 2013 رمانی از نویسنده الجزایری، کامل داوود منتشر می‌شود که دنبال همین نشانی‌ها می‌گردد. این بار راوی قصه، برادر همان مقتول گمنام است. با این توضیح نام با مسمای این رمان می‌شود: «مورسو، بررسی مجدد.»

«مورسو، بررسی مجدد» بازروایتِ رویدادی است که برای مورسو اهمیت نداشت و البته برای خانواده داغدار مقتول مهمترین رویداد زندگیشان بود. مرگ ناگهانی برادری عزیز و دق مرگی مادری که گویی همه چیزش را بسادگی، به ظلم و به تحکم از او گرفتند.

آلبر کامو در «بیگانه» شخصیتی آفریده است که بیش از همه تحت تاثیر جامعهاش عمل میکند. او گویی بیشتر از آن که انسانی مختار باشد باید تحت سیطره جبر زمانه رفتار کند. ژان پل سارتر در این باره نکات و مسائل جالبی پیش میکشد. او مینویسد: «داستان از آن سوی سرحد برای ما آمده است، از آن سوی دریا و برای ما از آفتاب، و از بهار خشن و بیسبزه آنجا سخن میراند؛ ولی در مقابل این بذل و بخشش؛ داستان به اندازه کافی مبهم و دو پهلوست: چگونه باید قهرمان این داستان را درک کرد که فردای مرگ مادرش «حمام دریا میگیرد، رابطه نامشروع با یک زن را شروع میکند و برای این که بخندد به تماشای یک فیلم خنده دار میرود.» و یک عرب را «به علت آفتاب» میکشد و در شب اعدامش در عین حال که ادعا میکند «شادمان است و باز هم شاد خواهد بود.» آرزو میکند عده تماشاچیها در اطراف چوبه دارش هرچه زیادتر باشد تا «او را به فریادهای خشم و غضب خود پیشواز کنند.»

در بازگویی واژگون کامل داوود از این روایت در باب بسیاری از این مسائل سخن رانده شده است. روایت برادر مقتول انگار درست روی همین نکات انگشت گذاشته است. اگر در «بیگانه» این قاتل است که شخصیتی استعمار شده و مورد توجه است، در «مورسو، بررسی مجدد» این مقتول است که این نقش را بازی میکند ؛ با این تفاوت که کسی جز خانوادهاش دلسوز او نیست. مورسو طوری مرد عرب را میکشد که انگار پشهای را کشته. ما حتی تا پایان داستان نام او را هم نمیدانیم. قطعا به این دلیل که اتفاق مهمی نیفتاده است. کامل داوود در همان نخستین صفحات کتاب نام مقتول را برملا میکند تا این فراموشی تمدید نشود. او میگوید«با حذف اسامی، قتل و جنایت پیش پا افتاده میشود. اما وقتی مدعی نامتان میشوید، برای حقوق انسانیتان و برای احقاق عدالت برمیخیزید.» راوی رمان داوود به همین علت شدیدا هیستریک و عصبی مینویسد. او نمیتواند بفهمد چرا جای مظلوم و ظالم عوض شده است. همه رویدادهای «بیگانه» در «مورسو، بررسی مجدد» رخ میدهد، حتی روایت در کتاب داوود به طرز عامدانهای گاه نعل به نعل «بیگانه» پیش میرود. آغاز این رمان نقیضه به یاد ماندنی است: «امروز مامان هنوز زنده است.»

خشونت، جنگ و استعمار در سومین کتابی که در این گزارش از آن سخن خواهیم گفت، شکلی نمایان و عینی دارد. ژروم فراری، نویسنده فرانسوی زبانی که سالها در الجزایر زندگی کرده در «یک انسان، یک حیوان» روایتی کوتاه اما تاثیرگذار از چهره خشونت به دست داده است. داستان «یک انسان، یک حیوان» روایتگر مرد جوانی است که بعد از حادثه 11 سپتامبر عازم جنگی در خاورمیانه میشود. او روستای مادریاش را ترک میکند، به جنگ میرود و بار دیگر به زادگاهش برمیگردد، اما مثل بسیاری از سفرهای درونی و بیرونی قهرمانهای داستان با تحولی قابل توجه مواجه میشود. از سوی دیگر روایت او از این سفر وجوهی نادیده از «خشونت تحمیلی» را برای مخاطب برملا میکند که میتواند یادآور دوگانه قدیمی غرب و شرق باشد. در این کتاب با تصویر ماندگاری از این وجه از خشونت مواجه میشویم. شخصیت اصلی داستان زمانی که همراه همرزمانش در سرزمین «دیگری» سیطره یافتند، به کودکی یک آدامس تعارف میکند. وقتی پدر این پسربچه، صحنه را میبیند با خشمی افسارگسیخته به سمت پسر حمله ور میشود و شروع میکند به کتک زدن پسرش. او را چند بار سیلی میزند، بعد هلش میدهد و در نهایت استخوانهای کودک را میشکند. همه چیز همین قدر نامعمول و ناگهانی اتفاق میافتد. مرد جوان میخواهد پدر را گلوله باران کند اما پدر به او کوچکترین وقعی نمیگذارد. انگار اصلا چنین آدمی وجود ندارد. در نهایت، پدر بچه را از روی زمین بلند میکند و او را با شفقت در آغوش میگیرد. پارادوکس خشونت/ مهربانی برای چه مخاطبی از کتاب فراری میتواند توجیهپذیر باشد؟

خشونت مورسو در «بیگانه» به چشم نمیآید، خشمی درونی است که همیشه بالفعل نمیشود، اما به وقتِ حادثه گریبان همه جامعه را میگیرد. در روایت کامل داوود از همان واقعه، خشم از آنِ خانواده مقتول است، این خشم، خشمی است عینی که به چشم همگان میآید، اما راوی نمیداند چطور میتواند نمایش خشونتش را اجرا کند. با این حال به نظر میآید در فرجام امر این بار هم خشمِ برانگیخته گریبان همان جامعه را میگیرد، با این تفاوت که پیشبینیپذیر است.

اما خشونت، پدری که در «یک انسان، یک حیوان» به تصویر درآمده چگونه خشمی است؟ پدر، کوچکترین هراسی از بروز دادن خشمش ندارد. زمانی که به مرگ تهدید میشود، کوچکترین توجهی نمیکند و به کارش ادامه میدهد؛ اما چرا این خشم غلیان یافته را علیه پسرش روا میدارد؟

در رمانهای آلبر کامو، کامل داوود و ژروم فراری، شاهدِ سه روایت متقارن و گاه نامتقارن از خشونت هستیم که هر کدام روایتگرِ وجهی نادیده از خشونتاند... خشونتی که بیش از یک قرن است موضوع اصلی آدمیان این کره خاکی است... احتمالا، مادامی که این موضوع محور اصلی زندگی انسانها باشد، سوژه اصلی داستاننویسان نیز خواهد بود، اما شاهدان ماجرا که هر یک به روشی راوی این «خشونت» هستند، دارند از کجای فاجعه به آن مینگرند؟

به اضافه اینکه

جنگ، خشونت و استعمار سهگانه الجزایری

در بیوگرافی زندگی نویسندگانی که نامشان در گزارش این صفحه رفت، گزارههای مأنوسی مییابیم. آلبر کامو، نویسنده «بیگانه» 7 نوامبر 1913 به دنیا آمد در روستایی کوچک در الجزایر. کامل داوود، نویسنده «مورسو، بررسی مجدد» هم الجزایری است. او 57 سال بعد از کامو در الجزایر به دنیا آمد تا در دهه دوم قرن بیست و یکم تجدید روایت تاثیرگذاری از یکی از شاهکارهای قرن بیستم یعنی«بیگانه» داشته باشد. این دو نویسنده عرب به زبان فرانسه نوشتهاند، و نویسندگانی فرانسوی زبان نام گرفتهاند. ژروم فراری در ژانویه 1968، در پاریس به دنیا آمد. این نویسنده فرانسوی زبان موطنی جهان سومی نداشته و ندارد، اما به واسطه سالها زندگی در الجزیره توانسته شکلِ منسجم و منطقی از نابرابری جغرافیایی، تبعیض، جنگ و خشونت برآمده از غرب و شرق به دست دهد.

به روایت فارسی

کتاب «بیگانه» اثر آلبر کامو بارها به فارسی برگردانده شده است. در میان ترجمانهای بنام این کتاب میتوان به سه برگردان از جلال آلاحمد و علی اصغر خبرهزاده، امیر جلالالدین اعلم و لیلی گلستان اشاره کرد.

مورسو، بررسی مجدد» اثر کامل داوود در انتشارات ققنوس منتشر شده است. این کتاب را سمیرا رشیدپور ترجمه کرده است. «مورسو، بررسی مجدد» در سال 2015 برنده جایزه گنکور و انگلیش پن و همچنین برنده جایزه پنج قاره فرانسه زبان شد.

«یک انسان، یک حیوان» اثر ژروم فراری پاییز امسال در نشر چشمه منتشر شد. این کتاب توسط دو مترجم، بهمن یغمایی و محمد هادی خلیلنژاد به فارسی برگردانده شد. «مرثیهای برای سقوط روم» فراری را صاحب جایزه گنگور و کتاب «یک انسان، یک حیوان» او را برنده جایزه لاندرنو کرد.

مجتبی هوشیار محبوب

داستاننویس و مترجم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها