در واقع به بانک مرکزی این امکان را میدهد که میزان مداخله ارزی خود را افزایش دهد و ارز بیشتری به بازار وارد کند. البته باید مسائل دیگری از جمله بازگشت ارز حاصل صادرات، توجه به بدهی بدهکاران ارزی در داخل کشور و افزایش صادرات نفت نیز مد نظر قرار گیرد.
یکی از دلایل اصلی کمبود منابع ارزی در حال حاضر، کاهش فروش نفت بوده که این موضوع بهطور مستقیم بر منابع ارزی بانک مرکزی اثر گذاشته و باید به آن توجه جدی شود. همچنین در حوزه کالا، موضوع ورود کالای قاچاق مسأله مهمی است که قوه قضاییه و دستگاههای نظارتی و امنیتی باید به آن توجه داشته باشند، چراکه این عوامل در مجموع میتوانند مدیریت بازار ارز را تقویت کنند.
در مورد تصمیم دولت برای واردات کالاهای اساسی از طریق استانهای مرزی و بدون منشأ مشخص ارز، باید گفت که واردات بدون انتقال ارز همواره اثر منفی دارد، البته هدف این سیاست استفاده از ارزهایی بوده که در مناطق و اطراف کشور وجود دارد و میتواند به بازار داخلی کمک کند تا فشار را از روی بانک مرکزی کاهش دهد. به هر حال، آزاد شدن واردات بدون انتقال ارز باعث افزایش تقاضای ارز نیز میشود و میتواند در افزایش نرخ ارز نقش داشته باشد.
نقش هماهنگی بین دستگاهها و نحوه اجرای سیاستهای بانک مرکزی در این شرایط اهمیت زیادی دارد؛ با این حال وقتی تورم وجود دارد و همه کالاها گران میشوند، طبیعی است که دلار هم افزایش قیمت پیدا کند. اگر فقط نرخ دلار بالا میرفت و سایر کالاها ثابت میماند، میشد گفت مسألهای خاص در بازار ارز وجود دارد اما اکنون تورم به دلیل افزایش نقدینگی و کسری بودجه دولت افزایش داشته و قیمت کالاها در حال افزایش است؛ در مجموع، افزایش تورم فعلی را باید ناشی از کسری بودجه دولت دانست.