مــریم امـیرجلالی و روایـت‌هایی از معروف‌ترین شمایل زن خانه‌دار دهه هشتاد تلویزیون

ممنوع‌الفعالیت نیســتم

مریم بانو امیرجلالی یا همان مریم امیرجلالی از آن دست هنرمندانی است که ره صد ساله را تقریبا یک شبه رفته. امیر جلالی که کارمند دولت بوده، به دلیل همسایگی با یک لوکیشن فیلمبرداری با بهمن زرین‌پور و علی نصیریان آشنا می‌شود و به استعداد او پی می‌برند و از او به عنوان بازیگر در سریال «زیر گنبد کبود» استفاده می‌کنند.
کد خبر: ۱۱۳۱۱۶۷
ممنوع‌الفعالیت نیســتم

پس از این سریال امیرجلالی در عرض مدت کوتاهی با کارگردانهای بهنامی مانند اصغر فرهادی، مهران مدیری و مرضیه برومند همکاری میکند، اما با این حال شهرت اصلی این بازیگر به سالهای دهه ۸۰ و همکاریهای او با رضا عطاران برمیگردد. او در سریالهای خانه به دوش، متهم گریخت و ترش و شیرین تحت کارگردانی عطاران نقش خانم خانهداری را بازی کرد که مورد توجه مردم واقع شد و همین باعث شد مریم امیرجلالی یکی از بازیگران خاطرهانگیز سیالهای تلویزیونی در دهه۸۰ باشد.

اولین بار چه کسی شما را کشف کرد؟

سالها قبل یک گروه فیلمبرداری در منزلی که من طبقه دومش سکونت داشتم فیلمبرداری میکردند. خاطرم هست که زندهیاد بهمن زرینپور، علی نصیریان، زیبا بروفه و برزو ارجمند در آن کار بودند. من طبقه بالای لوکیشن زندگی میکردم و دوست داشتم هنرمندان را از نزدیک ببینم، به همین دلیل گهگاهی قهوهای درست میکردم یا کیکی میپختم و به عنوان پذیرایی برای عوامل میبردم. آقای علی نصیریان یک روز از من پرسیدند «شما شغلت چیست؟ شما استعداد خیلی خوبی دارید! چرا بازیگر نشدید؟» من هم پاسخ دادم «هیچ وقت دنبال این برنامهها نرفتم. اگر میخواستم بروم دنبال هنر باید میرفتم دنبال موسیقی و یک خواننده خوب میشدم.» بعد از این اتفاق بود که آقای زرینپور به من پیشنهاد بازیگری دادند و کمکم وارد این عرصه شدم.

بعد از آقای زرینپور با و اصغر فرهادی همکاری داشتید. تجربه کار با فرهادی چطور بود؟

بسیار عالی بود. من دو قسمت از «داستان یک شهر» را با آقای اصغر فرهادی کار کردم و در فصل دوم این برنامه هم حضور داشتم که کار بسیار موفقی بود و بعد از آن دوباره در «پشت کنکوریها» با ایشان همکار بودم. همسر ایشان خانم پریسا بختآور، کارگردان آن کار بودند و همانطور که دیدید «پشت کنکوریها» یکی از سریالهای موفق بود و جز خاطره خوب چیز دیگری برای من نمانده. در مورد آقای اصغر فرهادی هم بگویم که از همان موقع هم در فیلمنامهنویسی و هم در کارگردانی بسیار خلاق بود.

به نظرتان این نقشها با اینکه شروع خوبی بودند به مرور برای شما و مردم تکراری نشدند؟

من نظرم این است که یک بازیگر وقتی در یک موقعیت خاص قرار میگیرد باید همان نقش را ادامه بدهد. جری لوئیس همیشه جری لوئیس بود یا نرمن، همیشه نرمن بود. هیچ وقت اتفاق و تغییر خاصی در نقش این افراد صورت نمیگرفت ولی این مساله در ایران این شکلی نیست. نمیدانم چرا در ایران میگویند فلان بازیگر طنز همیشه یک شکل بازی میکند و تکراری شده. البته مردم نظرشان فرق دارد. مثلا بارها و بارها آمدند زیر عکسهای من نوشتند «خانم امیرجلالی، ما دوست داریم عصبانیت شما را در فیلمها ببینیم. ببینیم که اعصاب ندارید و داد میزنید سر شوهر و بچهها! ما آن را دوست داریم، نقش مظلوم به شما نمیآید» و من فکر میکنم حرف مردم درست است. من چهار، پنج کار درام هم کار کردم اما آنها دیده نشدند. علاوه بر اینها یک کار سینمایی به نام «دم صبح» هم داشتم که خودم آن را خیلی دوست دارم. کارگردان آن اثر شهروند آمریکا بود و وقتی کار را ساخت آن را به جشنواره های خارجی برد و چند جایزه هم گرفت. این کارهای من خیلی دیده نشد و کسی هم نگفت مریم امیرجلالی اگر دراین فیلمها نقش یک زن عصبی را بازی میکند و داد سر شوهرش میکشد، این کارها را هم در کنارش دارد. حالا اگر یکی بود که پارتی داشت صد دفعه فیلمهای ملودرام او را هم نشان میدادند. من در سریال «زیر هشت» آقای سیروس مقدم هم بازی کردم، اما باز هم ذهنیت مردم تغییر نکرد.

نقشهای شما در آثار رضا عطاران خیلی دوستداشتنی بودند و ماندگار شدند، اما بعد از آقای عطاران و «بزنگاه» به شکل ناگهانی کمکار شدید. دلیل خاصی دارد؟

بله، چون رابطه جای ضابطه را گرفته. در حال حاضر به توانایی بازیگر اهمیت داده نمیشود، بلکه به این اهمیت داده میشود که این بازیگر آشنای چه کسی است، با چه کسی رفیق است، چه کسی تحویلش میگیرد، با چه کسی رفت و آمد خانوادگی دارد. اصلا من در مورد خودم صحبتی ندارم اما واقعاً نگران چهار، پنج تا از این خانمهای هنرمند هستم که برای این جامعه زحمت کشیدند و سریالهای قشنگی داشتند. خانم گیتی معینی، خانم آزاده خورشیددوست و... خانهنشین هستند. چرا باید اینها خانهنشین باشند؟ این همان رابطههایی است که تمام زندگی این بازیگران پیشکسوت ما را به هم ریخته و تعدادی خانم جدید که سن کمی هم ندارند بازیگر شدهاند! این افراد با سنهای بالا از کجا میآیند که باعث شدهاند خانمهایی که جوانیشان را برای این کار گذاشتند الآن خانهنشین باشند؟ این خانمها غالبا همانهایی هستند که دوست و فامیل برخی از عوامل هستند.

شما برای عید 97 سریالی را برای پخش دارید، اما با این حال در سالهای اخیر کمکار بودید و همین باعث حرف و حدیثهایی شد. این حرفها به گوش خودتان هم رسیده است؟

البته من الآن سه تا از فیلمهایم اکران سینماست و آنچنان هم کمرنگ نیستم. اگر هم کمکار شدهام خودم کارها را قبول نمیکنم چون وقتی که آدمی مثل من در آثاری مثل ترش و شیرین، چارخونه، خانه به دوش و متهم گریخت کار کرده، نظرش به هر فیلم و سریالی جلب نمیشود. در حال حاضر فیلمنامههایی را برای من میآورند که ضعیف هستند. یک سری هم که میگفتند خانم امیرجلالی ممنوعالفعالیت است، که نه، ممنوع الفعالیت نیستم. الحمدلله همیشه راست رفتم، راست آمدم و بدخواه کسی نبودهام و هیچ وقت هم ممنوعالتصویر نشدم. اگر هم سر کار نمیروم به دلیل این است که فیلمنامه خوب نداریم.

در چند سال اخیر به جز آثاری که خودتان در آنها حضور داشتید سریال دیگری از تلویزیون دیدید که نظرتان را جلب کند؟

سریالها را نمیبینم. من بیشتر کتاب میخوانم تا این که تلویزیون نگاه کنم و سریالها را نمیبینم، مگر این که کار خودم باشد که ببینم نقطه ضعفهایم چه بوده است، ولی کلاً زیاد اهل تلویزیون و سینما نیستم.

فکر میکنید سریالهای الآن مثل «خانه بهدوش» جذاب هستند؟

این را مردم باید جواب بدهند، اما در کل «خانه بهدوش» کار بسیار ماندگاری است که هنوز که هنوز است مردم کلیپهایش را میگذارند و هنوزم از آن به خوبی یاد میکنند. من اگر بگویم ممکن است بعضیها بگویند چون خودش در آن بازی کرده از «خانه بهدوش» تعریف میکند، پس بهتر است بر عهده مردم بگذارید و ببینید مردم چه می گویند.

شما به کسی هم عیدی می دهید؟

به نوههایم عیدی میدادم که متأسفانه پنج سال است که آنها ایران نیستند. خودم هم هر سال از پدرم عیدی میگرفتم ولی در سالهای اخیر نه عیدی میگیرم نه عیدی میدهم.

برنامهریزی شما برای عید چگونه است؟ بیشتر مطالعه میکنید؟

فکر میکنم تمام مدت ما سر کار هستیم، اما در حالت عادی هر شب مطالعه میکنم. حتی اگر خیلی خسته باشم حتماً باید یک کتابی بخوانم، ولی کلاً اگر سر کار نباشم، هفتهای سه روز ورزش میکنم.

دوست دارید کتابی را برای نوروز به مردم معرفی کنید؟

بیشتر رمان دوست دارم و الآن در حال خواندن کتابی تاریخی هستم که قبلاً هم آن را خوانده بودم ولی چون کلاً یادم رفته بود دوباره شروعش کردم. بعد از این کتاب میخواهم سراغ «خواجه تاجدار» بروم. علاوه براینها «سووشون» را هم توصیه میکنم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها