در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
برخی مسئولان برای این که التیاممان دهند از آمارهای جهانی میگویند و نام کشورهای پیشرفته را وسط میکشند و میگویند 9/5 درصد مرگهای آمریکا، 12درصد مرگهای استرالیا و 11/3 درصد مرگهای کانادا ناشی از قصور پزشکی است.
مسئولان میخواهند نتیجه بگیرند خطای پزشکی در دنیا مرسوم است و گریزی از آن نیست. برای همین وقتی ازخطاهای پزشکی کشورمان که شکایتی دربارهاش ثبت شده حرف میزنند ناچیزش میخوانند مثل معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی که خرداد پارسال در نشست خبریاش گفت سال95 مردم بیش از 910 میلیون بار به مراکز درمانی مراجعه کردند که فقط حدود 16 هزار پرونده تخلف تشکیل شد.
این واژه فقط، این تاکید نه چندان دلچسب اما لااقل 16 هزار خانواده را به مشکلات ناشی از قصورهای پزشکی گره زده، بماند که رقمی شاید در همین حدود از قصورها و کمکاریهای کادردرمانی لطمه خوردهاند، ولی به دلایلی ترجیح دادهاند ساکت بمانند.
خطا، قصور و شاخههایش
قصور و خطا، شاید در نگاه اول شبیه هم باشند، ولی وقتی جانی به خطر میافتد، شکایتی ثبت میشود و پروندهای قضایی روی میز قاضی قرار میگیرد واژهها همه با هم فرق میکنند. میگویند قصور پزشکی زمانی است که پزشک در هرکدام از مراحل تشخیص و درمان از معاینه دقیق گرفته تا تشخیص بموقع، درمانها و جراحیهای صحیح، حتی در پیگیری و ارائه مشاوره و راهنماییهای لازم طبق موازین علمی و فنی پزشکی کار نکند. یک پزشک موظف است در ازای دستمزدی که میگیرد از بیمار شرح حال کامل بگیرد، معاینات فیزیکی را کامل انجام دهد، از آزمایشهای کلینیکی و پاراکلینیکی استفاده کند و در نهایت بعد از تشخیص صحیح، درمان را آغاز کند. اگر پزشکی به این وظایف عمل نکند مرتکب قصور پزشکی شده است.
اما برخلاف تصور اگر پزشک موفق به تشخیص صحیح نشود یا درمان به نتیجه مطلوب نرسد و این به نتیجه نرسیدنها مطابق موازین علمی و فنی باشد، خطا و قصوری رخ نداده است. خطاهای پزشکی اما پنج دستهاند و شکلهای مختلفی دارند. این خطاها یا بیمبالاتیاند یا بیاحتیاطی یا نداشتن مهارت یا بیتوجهی به نظامات دولتی یا ترکیبی از چند تای اینها.
بیمبالاتی شامل ترک فعلی است که از نظر علمی و فنی انتظار انجام آن از پزشک میرود، ولی براثر غفلت انجام نمیشود. بیاحتیاطی هم انجام فعلی است که از نظر علمی و اصول پزشکی نباید انجام شود، ولی بر اثر سهلانگاری انجام میشود. نداشتن مهارت نیز یا مشتمل است بر نداشتن مهارت علمی یا نداشتن مهارت عملی. رعایت نکردن نظامات دولتی هم برمیگردد به بیتوجهی پزشک به آییننامهها، بخشنامهها و دستورالعملهای موجود.
بازخوانی چند پرونده
حتی یادآوریشان تلخ است، چه رسد به بودن جای آدمهای واقعی هرکدام از ماجراها، جای کودکی که بیخبر از دودوتاچهارتاهای آدم بزرگها زجر کشید، جای نوزادی که چشم باز نکرده زخمی این دنیا شد، جای مادری باردار که امید کاشت و ناامیدی درو کرد یا جای همه آن مردان و زنان بیماری که روی تخت جراحی خوابیدند به امید چند صباحی زندگی بهتر و بیدرد، بیخبر از درد بزرگ قصور که یا برای همیشه آن جهانیشان کرد یا ماندنی شدند با معلولیتی ناخواسته و نقص عضوی گلوگیر.
بعضی ازاین قصورها جنجالی شد که اوجش را همه در پرونده مرگ شوکآور عباس کیارستمی در سال 95 به یاد دارند. او برای جراحی روده در بیمارستان بستری شد که در نتیجه قصور پزشکی گرفتار عفونت داخلی، سکته مغزی و در نهایت مرگ شد. اما حوالیهای زمان مرگ او یک جراحی سزارین در کازرون خبرساز شد که طی آن روده مادر سوراخ و او گرفتار عفونت شدید شکمی شد. یک ماه بعد از این دو اتفاق، جراحی لوزه دختری به نام الینا در گرگان منجر به مرگ مغزی او و درگذشتش بعد از سه ماه شد. نزدیکیهای این اتفاق نیز نوزادی در اورژانس بیمارستان خمینی شهر به دنیا آمد که روی صورتش جای بریدگی با تیغ جراحی مشهود بود.
تابستان 95 اما زایمان طبیعی نوزادی چهار کیلویی در بیمارستانی در همدان باعث نرسیدن اکسیژن به نوزاد و مرگ او بعد از چهار روز شد. در مرداد این سال هم بعد از جراحی لوزه کودکی9 ساله در بوشهر، باند جراحی در گلوی او جا ماند و باعث مشکل در بلع و تهوع مکرر او شد. یک ماه بعد از بیمارستانی در قم خبر رسید که مادری باردار و نیازمند به سزارین به اصرار بیمارستان زایمان طبیعی انجام داده و فرزندش دچار فلج مغزی شده است. اما فاجعه بارتر از همه اینها اتفاقی بود که در بهمن ماه سال 95 رخ داد و طی آن در اصفهان دست چپ کودک دوساله به جای دست راستش جراحی شد. حتما خیلیها هنوز ماجرای صدرای پنج ساله در سال 94 را نیز به یاد دارند که به علت بریدگی چانه همراه مادرش به بیمارستانی در ایذه رفت اما به دستور پزشک و پرستار، بخیههای زده شده برای او باز شد چون مادرش توان پرداخت 105 هزار تومان هزینه آن را نداشت.
این خطاها و قصورهای پزشکی مشتی از خروار اتفاقاتی است که در مراکز درمانی کوچک و بزرگ کشور رخ داده و البته شانس رسانهای شدن یافته، پروندههایی که برخی از آنها آنچنان علنی حق بیماران را ضایع کرده که جای هیچ اغماضی باقی نمانده است. با این حال آمارهای سال 94 که ایسنا آن را منتشر کرده نشان میدهد 59 درصد از پروندههای ارجاع شده به پزشکی قانونی در این سال منجر به تبرئه پزشکان شده است، روالی که در سالهای 91، 92 و 93 نیز تکرار شده وهمواره موارد تبرئه بیش از موارد محکومیت بوده است.
مراحل یک شکایت
میگویند نزدیک به200 دادسرای انتظامی، بیش از30 هیات تجدید نظر، بیش از200 هیات بدوی، هزار دادیار و دو برابر این تعداد عضو هیات بدوی در کنار بیش از هزار کارشناس، شکایات مردم از کادر درمانی و پزشکی درسراسر کشور را رصد میکنند و پیش میبرند. این تیم رسیدگیکننده در دادسراها، شوراهای حل اختلاف و سازمان پزشکی قانونی مستقرند تا اگر حقی از شاکیان ضایع شده است حق به حقدار برگردانده شود.
بنابراین اگر مردم معتقد به بروز خطا یا قصوری هستند و قصد ارائه شکایت دارند نخستین محل برای مراجعه دادسرای ویژه رسیدگی به جرایم پزشکی است، جایی که مردم میتوانند دیه، جبران خسارت و حتی مجازات مسببان را از دادگاه بخواهند.
راه دوم هم مراجعه به شورای حل اختلاف ویژه امور بهداشت است، شورایی که محل که رسیدگی و حل و فصل اختلافات اعضای جامعه پزشکی با یکدیگر و همچنین اختلافات جامعه پزشکی با بقیه اشخاص حقیقی و حقوقی است.
مراجعه به سازمان نظام پزشکی نیز راه سوم در دسترس است؛ سازمانی که در صورت اثبات تخلفات پزشکان طیف وسیعی از اقدامات از توبیخ کتبی تا لغو دائمی پروانه طبابت را در دستور
کار دارد. بیش از سه سال است سامانه تلفنی 1690 نیز برای ثبت شکایات مردمی از کادر درمانی و پزشکی سراسرکشور فعال است و به گفته مسئولان وزارت بهداشت، شخص وزیر و معاونانش به پیامهای صوتی مردمی که شکایت دارند گوش میدهند.
مریم خباز
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد