استخاره‌ای که قاتل شهیدان «زین‌الدین» را گرفتار کرد

عاقبت قاتل برادران زین‌الدین چه شد؟
عامل شهادت این دو برادر، گروه تروریستی«خبات» بود.گروهک خبات برعکس دیگر گروه‌های مسلح در آن زمان، تفکرات تند مذهبی داشت که اگر بخواهیم مقایسه کنیم ساختاری شبیه داعش امروزی را پیاده کرده بود. این تیم تروریستی برای دو نفر از مسئولان عملیات تیپ احمد بن موسی(ع) که به منظور شناسایی به منطقه اعزام شده بودند،  کمین گذاشت. آنها به شدت زخمی شدند اما خوشبختانه توانستند از مهلکه جان سالم به در ببرند.
قاتل این دو برادر شهید این‌طور روایت می‌کند: «دقیقا زمانی که می‌خواستیم از پیچ دارساوین رد شویم، یک خودروی سپاه دیدیم که در مقابل‌مان ظاهر شد و ما به سمت آن شلیک کردیم. مجید در لحظه اول هدف قرار گرفت ولی مهدی از خودرو پیاده شد تا تیراندازی کند که با توجه به حجم آتش، او هم در کنار برادرش، کشته می‌شود.»
سرتیم ترورکننده این دو برادر، شخصی به نام عبدالله بود؛ اهل شهرستان بانه. او پس از آن‌که متوجه می‌شود فرمانده لشکر ایرانی را به شهادت رساند، به داخل عراق برمی‌گردد. نحوه دستگیری عبدالله، هم جالب و هم عجیب بود. یک تیم ویژه از قرارگاه رمضان سپاه پاسداران، پس از پایان مأموریت خود در عراق و هنگام بازگشت به ایران، در نزدیکی مرز و در خاک عراق، گروهی از مردم را می‌بینند که میان آنها یک «پیشمرگ» حضور داشت. (در آن دوران، هر گروهک کردی از لباس سازمانی با رنگ خاص خود استفاده می‌کرد.) نیروهای تیم ویژه ابتدا گمان کردند این فرد، یکی از مزدوران عراقی است که لباس گروهک خبات را بر تن کرده و برای جلوگیری از خطر یا گیر افتادن، در دستگیری او تردید کردند. اما در همین لحظه، یکی از اعضای تیم ویژه استخاره کرد و نتیجه برای دستگیری این شخص خوب آمد. آن فرد کسی نبود جز عبدالله، قاتل سرداران شهید مهدی و مجید زین‌الدین.
البته بهانه دستگیری به این صورت بود که اعضای این تیم ویژه که کاملا مسلط به زبان کردی و عربی بودند در بین جمعیت ادعا می‌کنند ازسازمان اطلاعات عراق هستند و این شخص(عبدالله) مزدور نیرو‌های ایرانی درلباس کردی است وباید برای توضیحات بیشتربه استخبارات عراق برده‌شود.عبدالله که فکرمی‌کرددردست نیرو‌های عراقی است،برای این‌که از رشادت‌هایش برای نیرو‌های استخبارات عراق در به شهادت رساندن پاسداران بگوید باحالتی طلبکارانه می‌گویدکه چطور من مزدور ایرانی هستم در حالی که سه روز قبل فرمانده لشکر سپاه ایران را کشته‌ام و الان هم برای این‌که دستگیر نشوم به عراق برگشته‌ام؟!