سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
اما نشد شاید هم نگذاشتند؛ مخالفانش مدعی بار مالی سنگین وزارتخانه شدن بودند و نگران برخی دغدغهها و یحتمل منافع شخصی، موافقانش اما میگفتند بار مالی که ندارد، بماند، صنعت گردشگری را از آشفتهبازار بیبرنامگی و بیمسئولیتی خارج میکند و پول و ارز و اشتغال سرازیر کشور میکند. وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی اما از آن دست طرحها بود که مخالفان و موافقانش هر دو قوی بودند و مصر بر اجرای خواست خود؛ دلیلش هرچه بود، نشد که نشد طرح به سرانجامی برسد و سالها دست به دست توی مجلس چرخید و مسیر مجلس و دولت را رفت و برگشت، تا سرانجام یکشنبه؛ 16 اردیبهشت امسال و درحالی که میرفت یک بار دیگر و شاید برای همیشه به پستوی طرحهای از دستور خارج شده بپیوندد، به تصویب رسید، البته کلیاتش. اما ایده اولیه طرح وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی از کجا و چرا آمد؟ موافقان و مخالفان این طرح چه میگویند و دلیل موافقت و مخالفتشان چیست؟ و اصلا امروز که برجام درحال از هم پاشیدن است چه ملاحظاتی را باید در تصویب و اجرای این طرح در نظر داشت؟ ... همه اینها پرسشهایی است که پاسخش را در گفتوگویی که با اردشیر اروجی، یکی از اولین ایدهپردازان طرح وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی داشتیم، گرفتیم.
گفته میشود یکی از ایدهپردازان تبدیل سازمان میراث فرهنگی به وزارتخانه بودهاید؟ درست است؟ این ایده کی و از کجا و به چه دلیل از سوی شما مطرح شد؟
زمانی که برنامه سوم سند چشمانداز 20ساله کشور در حال تهیه بود، یعنی سال 82 و باید هر وزارتخانه و سازمان و نهادی برنامه خود را دراین باب ارائه میداد تا بررسی و تجمیع و برنامه واحدی تدوین شود، بنده در کسوت مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی، دبیر کمیتهای در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بودم که باید برنامه 5 ساله سازمان میراث فرهنگی را تهیه میکردیم و به شورای مربوط تدوین سند چشمانداز ارائه میدادیم.
تحقیقات و بررسیهای ما نشان میداد که بخشهای میراث فرهنگی و بویژه گردشگری حتی پس از تبدیل شدن به سازمان نتوانستهاند، به کارایی لازم و اهداف مورد نظر خود برسند، بلکه حتی ضعیف و ناکارآمدتر هم شده است. بنابراین اگرچه طرح وزارتخانه شدن این سازمان به ذهنمان خطور کرد و در کمیته مان مطرح شد، اما در برنامه خود از آن نامی به میان نیاوردیم و درمقابل بر روی ارتقای سطح سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و جایگاه تشکیلاتی آن تاکید کردیم. دولت لایحهای در این خصوص به مجلس ارائه داد اما نمایندگان هم مثل ما و پس از 9 ماه بررسی به این نتیجه رسیدند که سازمان برای ارتقای سطح باید به وزارتخانه تبدیل شود، بنابراین لایحه به دولت برگشت داده شد و با اصلاح، تبدیل به وزارتخانه و پس از سه ماه بررسی توسط دولت (شامل سه بخش میراث فرهنگی و گردشگری و صنایعدستی) به مجلس بازگشت.
خب پس باید طرح به تصویب میرسید و همان زمان شاهد وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی میشدیم، اما چه شد که نشد؟
طرح در سال 82 در صحن علنی مجلس به رای گذاشته شد و رای آورد و وزارتخانه شدن آن تصویب شد، اما متاسفانه یکسری از نمایندگان مخالف تشکیک کردند و خواهان رایگیری مجدد شدند و رایگیری را به جای یک ساعت بعد به روز بعد موکول کردند و این فرصتی بود تا لابیگر لازم را بکنند و رای نمایندگان موافق را برای وزارتخانه شدن بزنند که همین هم شد. یعنی به جای وزارتخانه طرح سازمان بودن در مجلس به رای گذاشته و تصویب شد و در اوایل سال 83 به ریاست حسین مرعشی سازمان میراث فرهنگی صنایعدستی و گردشگری تشکیل شد.
اما ظاهرا چند سال بعد دوباره بحث وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی مطرح میشود، درست است؟
بله، چهار سال بعد یعنی شهریور 87 نمایندگان مجلس که نمایندگان دوره بعدی بودند به این نتیجه رسیدند که در چهارسال گذشته، عملکرد سازمان نه تنها بهتر نشده، بلکه پاسخگو هم نیست، چراکه کلا اگر قرار به سوالی و بازخواستی هم باشد نمیتوان از معاون رئیسجمهور سوال کرد و باید از خود رئیسجمهور پرسشگری کرد که آنهم بار سیاسی و تبعات خودش را دارد. بنابراین در سال 87 دوباره و این دفعه خود نمایندگان طرحی را در مجلس ارائه دادند برای وزارتخانه شدن که آن هم رای نیاورد.
و ظاهرا چند بار دیگر این طرح به مجلس میرود و به رای گذاشته میشود، درست است؟
بله، از سال 87 تا همین دو روز پیش شش بار طرح در مجلس ( و هر بار با عنوانی و الحاقی ) به رای گذاشته شد و رای نیاورد. و البته هر دفعه که رای نمیآورد به اغما میرفت و همین باعث زمان بر شدنش شده بود تا سرانجام چند روز پیش و طی اتفاقاتی عجیب، کلیات آن رای آورد.
اصرار عجیبی برای وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی وجود داشت، دلیل این اصرار چیست؟
ببینید، چهار سال بعد از تشکیل سازمان میراث فرهنگی، نمایندگان مجلس خودشان به این نتیجه رسیدند که سازمان باید وزارتخانه شود و 14 سال گذشته و این سازمان ده رئیس سازمان عوض کرده، یعنی هر یک و نیم سال یک رئیس. در چنین شرایطی اصلا نمیشود برای گردشگری برنامهریزی کرد، چه اینکه تاکنون هفت برنامه برای سازمان تهیه شده، اما هیچکدام به نتیجه و سرانجام نرسیده چراکه تهیه و تصویب هر کدام یک سال طول میکشد و نزدیک تصویب رئیس سازمان عوض میشود و برنامه ابتر میماند. و البته همه اینها هزینه و بار مالی برای دولت دارد. درحالی که با وزارتخانه شدن جلوی تکرار برنامههای بیسرانجام گرفته خواهد شد. ضمن اینکه کارایی مجموعه به خاطر انتخاب صحیح وزیر و نظارت بر عملکردش بالا میرود، چراکه واجد شرایط بودن وزیر و برنامههایش باید به تائید مجلس برسد و از طرفی نظارت مستقیم بر شخص رئیس و برنامههایش انجام میشود. و در نهایت اینکه نمایندگان اگر در حوزه انتخابی خود در حوزه میراث و گردشگری ضعفی مشاهده کنند به وزیر تذکر میدهند و اگر افاقه نکرد، میتوانند وی را استیضاح کرده و جلوی برنامههای تکراری و بار مالی پنهان و پیدای بیدلیل را بگیرند.
و اگر سازمان وزارتخانه شود، منتظر چه اتفاق و پیامدی باید باشیم؟
ما اکنون به لحاظ ظرفیتهای میراثی و تاریخی، دهمین رتبه در جهان را داریم و به لحاظ میراث طبیعی و صنایعدستی در جایگاه پنجم جهان هستیم، حال آنکه از نظر تعداد گردشگران ورودی، 4/0درصد گردشگران جهان را داریم و به لحاظ درآمد 3/0 درآمد گردشگری جهان را درحالی که حتی با توجه به جمعیتمان هم که شده باید 1 درصد درآمد گردشگری جهان را داشته باشیم. از سوی دیگر طبق سند چشمانداز توسعه گردشگری که از سال 84 تا 1404 را پیشبینی کرده، باید تعداد گردشگران خارجی بشود 20 میلیون گردشگر و 25 میلیادر دلار درآمد، ولی الان و در سال 1397 کجا هستیم؟! ... به شما میگویم؛ طبق سند چشمانداز در سال 96 باید نزدیک به ده میلیون نفر گردشگر جذب میکردیم، درصورتی که آماری که اخیر سازمان میراث فرهنگی منتشر کرده است، ما حدود 5 میلیون گردشگر جذب کردیم یعنی 50 درصد از سند چشمانداز عقب هستیم. سال 97 باید میلیون11 و 400 هزار نفر گردشگر جذب کنیم درحالی که عقبماندگی 50 درصدی سال قبل را هم داریم و چطور میشود این همه عقبماندگی را جبران کرد؟... این را باید نمایندگانی که سالهای گذشته رای به وزارتخانه شدن ندادند،
پاسخگو باشند.
مصداقیتر بخواهم اشاره کنم، مثال ترکیه را میزنم که با وجود اینکه به لحاظ ظرفیتهای گردشگری از ما عقبتر است، اما سالانه حدود 32 میلیون نفر تا 35 میلیون نفر گردشگری جذب میکند. بعد ما مدعی میشویم که میخواهیم گردشگری را جایگزین نفت کنیم، درحالی که اکنون درآمد ما از این بخش چهار میلیارد دلار منفی است، یعنی ارز وارد که نمیکند، هیچ خارج میکند، چراکه اکنون 9 میلیون گردشگر خروجی داریم و پنج میلیون ورودی (آمار سال 96).
فکر میکنید با تصویب کلیات طرح اتفاق مثبتی بیفتد؟
امیدوارم، به هرحال ما باید نقاط ضعف داخلی خودمان را رفع کنیم. به نظرم هرچه سریعتر باید وارد مرحله بعد یعنی تصویب جزییات طرح شویم. چراکه همین حالا هم رقبای ما از ما جلوتر افتادند، درحالی که ما امنترین کشور خاورمیانه هستیم، اما ترکیه با ان موارد ناامنی که دارد 32 تا 35 گردشگر جذب میکند. ما طی سالهای گذشته با کشورهای متعددی تفاهم نامه گردشگری بستیم؛ یعنی هم روسیه، چین، گرجستان و ترکیه ولی چون گرشگی ما ضعیف بوده، تراز ما منفی شده یعنی عملا به سود و نفع آنها کار کردیم و به جای جذب گردشگران و شهروندان آنها، به آنها گردشگر صادر کرده این و این ضعف بزرگ باید هرچه زودتر اصلاح شود.
فاطمه مرادزاده
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: