به گزارش جام جم آنلاین از فارس، دوم اردیبهشت ماه بود که «مریم» قربانی جنایت اسیدپاشی توسط همسر شیطان صفتش شد. همسرش به دلیل اختلافاتی که بینشان بود اقدام به این عمل وحشیانه دست زد و پس از آن حادثه متواری شد و هنوز هم دستگیر نشده است.
مریم درباره این حادثه تلخ میگوید: «یازده سال با همسرم زندگی کردم و حاصل این زندگی یک پسر 6 سالهاست. اما همیشه اختلاف و دعوا و درگیری در زندگی ما جریان داشت.
چندین بار تصمیم گرفتم طلاق بگیرم اما باز وساطت خانواده و امیدی که میدادند مانع این کار شد و برگشتم سر خانه اول. من اهل زندگی بودم، نمیخواستم زندگیام خراب شود و تمام سعیام را کردم که خانوادهام را حفظ کنم، اما او اصلاً اهمیت نمیداد همیشه بهانهگیر بود و رفتار زشت خودش را داشت. تا جایی که مدت زیادی هم من را در خانه زندانی کرد و اجازه خروج از خانه را هم نمیداد.
تا بالاخره یک روز تصمیم جدی گرفتم تا طلاق بگیرم، از آنجایی که حق طلاق هم با خودم بود به خانه پدرم رفتم چند مدتی گذشت و مدام تماس و تهدید و گاهی هم التماس ولی من هیچ وقت باورم نمیشد که بتواند تهدیدهایش را عملی کند و یا اینکه مرد زندگی باشد و بتوان با او زیر یک سقف زندگی کرد.
خلاصه یک روز با من قرار گذاشت تا با هم صحبت کنیم، به یک کافه در تبریز رفتیم همه چیز خوب بود، مدام تکرار میکرد که نمیخواهد من را از دست بدهد و نباید از او جدا شوم، من هم به او گفتم که کار نمیکند و خرج زندگی را از کجا باید بیاورد و اگر کار کند و زندگی را بچرخاند و رفتارش هم با من درست کند من که چیز زیادی از او نمیخواهم. همینها برای من کافی است و به زندگی برمیگردم.»
مریم تعریف میکند که در راه بازگشت در حال قدم زدن در یک کوچه خلوت بودیم که ناگهان یک ظرف از داخل کیفش در آورد گفت میدانی این چیست، گفتم نه، اول گفت بنزین گرفتم برای پاک کردن رنگ، فکر میکردم ممکن است آب باشد اصلاً در ذهن من هم چیزی مثل اسید نبود.
دوباره شروع کرد دیوانهوار حرفهایش را تکرار کردن و من همان پاسخها را دادم که اگر اصلاح شوی من که چیز زیادی نمیخواهم برمیگردم ولی ناگهان احساس سوزش زیادی کردم. مایعی که داخل ظرف را روی صورت من ریخته بود از سوزش و صدای پوستم متوجه شدم اسید است. پا به فرار گذاشتم دنبالم میدوید و از پشت مرا گرفت و به کف خیابان پرت کرد، من تنها کاری که توانستم کنم این بود که دستم را محکم روی صورتم نگه دارم و او بیرحمانه تمام اسید را تا قطره آخر ریخت. میسوختم ولی فریاد هم نمیتوانستم بزنم آنقدر سنگین بود که توان کنار زدن و فرار کردن را نداشتم. فقط صدای فریاد مردم را شنیدم و بلافاصله از حال رفتم.
اهالی بلافاصله چند بسته آب آوردند و تا آنجایی که میشد صورت و دستهایم را شستند همین کار باعث شد صورتم آسیب کمتری ببیند از طرفی دستهایم به دلیل اینکه در تماس مستقیم با اسید بود با شدت بیشتری سوخت.
بلافاصله پس از انتشار خبر اولیه مبنی بر این اتفاق، موضوع در کمپین نذر مهربانی مطرح شد.
پس از پیگیریهای انجام شده و با تلاشهای دکتر زهرا نظری و دکتر مصطفی دهمردهای، مریم برای ادامه درمان تخصصی به تهران منتقل شد.
فوقتخصص جراح پلاستیک و ترمیمی درباره روند درمان «مریم» گفت: در حال حاضر پیوند برای صورت این بیمار انجام شده است، این پیوند به یک روش بسیار نوین بوده که طی آن برداشت سلول از خود فرد بود و همان سلولها بر روی ناحیه آسیب دیده پاشیده میشود.
وی گفت: فعلا باید منتظر ماند تا نتیجهنهایی مشخص شود، بعد گذر از این مرحله عمل لیزر بر روی نواحی آسیب دیده انجام خواهد شد، برای سوختگی در ناحیه سر نیز یک دستگاه روی پوست سالم گذاشته میشود و این پوست جلو کشیده و ناحیه سوخته را میپوشاند.
مصطفی دهمردهای ادامه داد: خوشبختانه پیوند در ناحیه دست نیز به خوبی انجام شده و پیوند پوست گرفته است. در مرحله بعد نیز پس از کشیدن بخیهها، فیزیوتراپی انجام خواهد شد که انشاالله از لحاظ حرکتی هم هیچ مشکلی نخواهند داشت.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد