بازنشسته شدن بیش از350 هزارنفر از فرهنگیان در چهار سال آینده و ورود حداکثر 80 هزار نفر از فارغالتحصیلان دانشگاههای فرهنگیان و تربیت دبیرشهید رجایی به آموزشوپرورش واقعیتی عینی است. این واقعیت، وقتی با رشد جمعیت دانشآموزی در سالهای آینده جمع میشود از بحرانی واقعی در زیرساخت اصلی علم و تحقیق کشور خبر میدهد.
در مورد علتها، غفلتها، کژاندیشیها و سستیهایی که منجر به این وضع شده است میتوان مفصل مطلب نوشت اما این کار نه فقط دردی را درمان نمیکند بلکه بر دردها خواهد افزود. وضعیت پیش آمده معلول هرچه که باشد اکنون برای حل مشکل نیازمند تلاش و وفاق همه جانبه در دستگاههای مرتبط و مسئول است.
برای این که این مشکل دقیقتر لمس شود باید اثر ناشی از این را عینی بیان کرد. اعدادی که درباره تعداد بازنشستگان و ورودیها در سالهای آینده آورده شده، تقریباً نزدیک به آمارهای رسمی ارائه شده است. بر این اساس در چهار سال آینده آموزشوپرورش حدود 270هزار نیرو نسبت به اکنون کم خواهد داشت. اگر نسبت دانشآموز به معلم را حدود20 تا 25 دانشآموز به یک معلم در نظر بگیریم، در مهر امسال 1400 کلاس درس معادل پنج تا شش میلیون دانشآموز بدون معلم خواهند بود که تحلیل ابعاد مختلف این موضوع از منظر اجتماعی و ملی هولناک به نظر میرسد.
تا آنجا که به دیدارهای فرهنگیان با مقام معظم رهبری مربوط است ایشان همواره گفتهاند «نباید چنین اتفاقی بیفتد.» منظور ایشان کمبود نیروی انسانی است، تهدیدی که باید به فرصت تبدیل شود و به زعم ما برای چنین رخدادی راهکارهای گوناگونی وجود دارد.
افزایش ظرفیت تربیت معلم در کشور
تربیت معلم باید در یک دوره اختصاصی و در دانشگاههای ویژه با سرفصلها و روشهای اختصاصی دنبال شود. شاید بشود به احیای ظرفیتهای سابق تربیت معلم مثل دانشگاههای خوارزمی، حکیم سبزواری و شهید مدنی آذربایجان فکر کرد یا حتی به احیای ظرفیت دانشگاه فنیوحرفهای برای تربیت تکنیسین و هنرآموز برای هنرستانها اندیشید.
تقویت، بهینهسازی و ارتقاء ظرفیتهای فعلی پردیسهای دانشگاه فرهنگیان از جمله جذب هیأت علمی، ارتقاء بودجه و افزایش ظرفیت کالبدی آنها نیز میتواند یکی از راهحلهای افزایش ظرفیت تربیت معلم کشور باشد. حتی میتوان بر استفاده از ظرفیت حوزه علمیه برای آموزش بخشی از دروس دوره تربیت معلم تمرکز کرد.
تغییر محتوای تربیت معلم
آنچه اکنون در آموزشوپرورش و دانشگاههای معلم پرور بهعنوان دوره تربیت معلم در جریان است، پذیرش از طریق کنکور سراسری از سطح دیپلم و خروج دانشجو معلمان از دانشگاه با مدرک کارشناسی و اشتغال بعد از فارغالتحصیلی است. به نظر میرسد در برخی از رشتهها شروع و پایان مقطع دوره تربیت معلم میتواند متفاوت باشد به نحوی که ضمن کاهش طول این دوره، نتیجه بهتری را نیز دریافت کرد.
پذیرش از سطح دیپلم برای تربیت در سطح کاردانی، پذیرش از کاردانی برای کارشناسی، پذیرش از کارشناسی برای کارشناسی ارشد، تدوین رشتههای تربیت معلمِ چند مهارتی و تربیت معلمانی با توانایی تدریس چند درس و تغییر و تعدیل سرفصلهای آموزشی رشتههای تحصیلی دانشجو معلمان میتواند از راه حلهای عملی باشد.
استفاده حداکثری از نیروهای موجود
اینکه بسیاری از فرهنگیان بهدنبال بازنشستگی حتی از نوع پیش از موعدش هستند، واقعیتی غیرقابل انکار است ولی میتوان با برخی روشهای ترغیبی، بخشی از آنها را به ماندن در نظام آموزش و پرورش تشویق کرد. اگر مسئولان و تصمیمگیران، بازنشستگان را با مشوقهای لازم و ملموس برای دو تا چهار سال آن هم فقط برای تدریس ترغیب به ماندن کنند یا زمینه استفاده از خدمات بازنشستگان بهصورت حقالتدریس با ایجاد اطمینان پرداخت به موقع حقالتدریسها را فراهم کنند و یا این که شاغلان بالای 25 سال سابقه با کاهش ساعت تدریس یا برخی مشوقهای جذاب روبهرو شوند، میتوان به جبران کسری نیروی انسانی امیدوار بود. ارائه مشوقهای لازم و در نظر گرفتن ضرایب احکام حقوقی معلمان نیز میتواند مفید باشد.
حذف نیازهای زائد
ساختار ستادی و اداری وزارت آموزشوپرورش به همراه ادارات کل و مناطق، بسیار حجیم است. این ساختار حجیم به اذعان کارشناسان یکی از موانع تحول در این دستگاه است.
مدرسه، خط مقدم تحول است
اما اکنون ضعیف بوده و با ادامه ساختار فعلی هر روز نیز ضعیفتر میشود. بنابراین با کاهش نیاز به نیروهای مدیریتی و اداری و توسعه مدارس بزرگ یا چابک سازی ساختار اداری و کاهش مناطق اداری آموزش و پرورش متناسب با شهرستان در تقسیمات کشوری میتوان به این هدف دست یافت.
استفاده از ظرفیت تمام دستگاهها
مشارکت مؤثر نهادها، دستگاهها و اولیای دانشآموزان در آموزش و پرورش، با وجود همه تلاشها کمرنگ و کم رونق است. این درحالی است که یکی از راهها برای تأمین نیروی انسانی، مشارکت سایر دستگاهها و فراهم آوردن زمینه مشارکت اولیا و مربیان است.
افزایش ظرفیت و تنوع نحوه استفاده از تبصره الف ماده 66 قانون خدمت وظیفه عمومی برای استفاده از سرباز معلم، استفاده از طلاب موظفِ به تبلیغ و ساکن در مناطق محروم برای تدریس دروس مرتبط و تقویت، کیفی سازی و حمایت هدفمند از راههای جایگزین از جمله آموزش از راه دور، خرید خدمات آموزشی، مدارس غیردولتی و مدارس وابسته، ظرفیتهایی است که برای تامین نیروی انسانی باید به آنها روی خوش نشان داد.
برخی از این پیشنهادها درگذشته یا در حال حاضر توسط وزارت آموزشوپرورش در دست پیگیری یا اجرا بوده (که به موانعی برخورده است) که الزاماً به قانون جدیدی نیز نیاز ندارند. اما باید ازاین فرصت برای تقویت و تصریح مواد قانونی و در نظر گرفتن بودجه برای به کارگیری این راهها استفاده کرد.
بنابراین ضروری است وزارتخانه هر چه سریعتر لایحهای دوقلو به منظور تأمین و مدیریت منابع انسانی این دستگاه برای تصویب درمجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی را تدوین، به هیات دولت ارسال و سپس تقدیم نهادهای مربوط کند.
این لوایح با قید فوریت باید در نهادهای ذیربط مطرح، بررسی و مصوب شود و در آن برای همه دستگاههای مرتبط و مسئول از جمله وزارت علوم، سازمان برنامه و بودجه، سازمان امور اداری و استخدامی، وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان تکالیف و اقدامات مشخصی تعیین شود. بدیهی است لایحه پیشنهادی زمان دار است و میتواند برای مدت پنج سال (1397 تا 1402) مصوب شود.
اصلاح برنامه _درسی متوسطه دوم
گستردگی آموزشوپرورش باعث شده که هر اقدام کوچک در نظام تعلیم و تربیت به اندازه وسعت این دستگاه، نیازمند منابع بوده و درحجم نیروی انسانی مورد نیاز اثرگذار باشد. درحالی که میتوان با برخی اقدامات و اصلاحات در برنامه درسی، از شدت نیاز به نیروی انسانی نیز کاست.
اصلاح برنامه درسی شاخه نظری و تجمیع رشتههای تحصیلی متوسطه دوم در پایه دهم، اصلاح ساختار و برنامه درسی آموزشهای فنیوحرفهای و مهارتی در متوسطه دوم و حذف موازی کاری میان شاخههای فنیوحرفهای و کاردانش و کاهش طول دوران تحصیل دانشآموزان بخصوص در آموزشهای فنیوحرفهای و مهارتی سه راهکاری است که میتواند راهگشا باشد.
عباس بیات
کارشناس تعلیم و تربیت
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد