سعدی عصر قاجار

یکی از همین روزهای داغ تموز بوده. آفتاب تیرماهی به‌شدت و با همه توانش می‌تابیده، شب هم که شده گرما دست از سر تهران تبدار برنداشته است. سال 1214 منظورم است؛ آن زمان‌ها که شاهنشاهی در کار بود و فکر می‌کرد برای نشستن روی تخت شاهی باید به غرب و شرق و استعمارگر باج بدهد. همان زمان‌هایی که سفارتخانه‌های انگلیس و روسیه تزاری در ایران حکومت می‌کردند و شاه بازیچه دستشان بود. ما آن روزها را به یاد نداریم، ندیده‌ایم، اما تاریخ که دروغ نمی‌گوید... تاریخ خوانده‌ایم. می‌دانیم در همین روزها که بسیار هم در ایران پیش از انقلاب تکرار می‌شده‌اند، شمع وجود چه بزرگانی با همین دسیسه‌ها خاموش شده، چه امیرکبیرها آزار دیده‌اند، چه شیخ فضل‌الله‌ها و آیت‌الله کاشانی‌ها، چه مصدق‌ها و ... همه رفته‌اند تا بساط استعمار همان‌گونه که می‌خواهند بچرخد و مردی برای ایستادن مقابلشان نباشد...
کد خبر: ۱۱۵۰۲۷۸

داشتم میگفتم، ششم تیر ماه بوده، برابر با آخر ماه صفر. شاه ضعیفالنفس نادان ـ همان محمدشاه معروف ـ فریب دسیسهها را خورد. فرمان قتلش را داد. ابتدا در باغ نگارستان محل ییلاقی خانواده سلطنتی زندانی و پس از چند روز خفهاش کرد. وقتی دستمال را دور گردنش پیچیدند فقط به این فکر کردند که قائم مقام نباشد، قائم مقام فراهانی، مزاحم شاهزادههای زورگو و بزدل قاجار و خوار چشم استعمار از میان برود. بعد هم برایش گوری کندند و در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. تاریخ ایران از این دست وزیرکشیها و نخبهکشیها بسیار به خود دیده است.

ماجرا از این قرار بوده که محمدشاه قاجار چون به پادشاهی میرسد، وزارت خود را به پیشکارش میرزاابوالقاسم فراهانی یا همان قائم مقام فراهانی میدهد. او وزیری با تدبیر و با نفوذ بود. در مقام صدارت اعظمی، شاهزادگان خودسر قاجار را با خشونت و قساوت رام ساخت و آنها هم این را برنتافتند و ...

قائم مقام فراهانی علاوه بر مقام سیاسی، دارای تبحر علمی در بسیاری از فنون، مخصوصا علوم و فنون ادبی و سادهنویسی بود و سبکی جدید در نثر فارسی بهوجود آورد. از آثار مشهور این سیاستمدار و نویسنده ایرانی میتوان به کتابهای منشآت، جلایرنامه و دیوان اشعارش اشاره کرد.

عاشقانهنویسی به سبک قائم مقام

این کاغذ(نامه) را احتمالا قائممقام به همسرش که در سفر عتبات عالیات بوده نوشته است، متن سراسر لطف و شیرینی و دلکشی است و همین نمونه بخوبی نشان میدهد که خواندن «منشآت» او در روزگار ما تا چه اندازه لذت بخش خواهد بود:

مهربان من دیشب که به خانه آمدم خانه را صحن گلزار و کلبه را طبله عطاردیدم، کسی که مایه ناز و محرم راز بودگفت قاصد وقت ظهرکاغذی سربه مهر آورده که سربست به طاق ایوان است و گلدسته باغ رضوان، باکمال شعف وشوق مهرازسرنامه برگرفتم، گویی که سرگلابدان است، ندانستم نامه خط شماست، یا نافه مشک خطا، نگارخانه چین است یا نگارخانه عنبرین، دل میبرد آن خط نگارین، گویی خط روی دلستان است.

پرسشی از حالم کرده بودی، از حال مبتلای فراق که جسمش اینجا و جان در عراق است، چه میپرسی تا نه تصور کنی که بی توصبورم. بخدا که بی آن جان عزیز شهر تبریز برای من تب خیز است، بلکه از ملک آذربایجان آذرها به جان دارم. ازجان و عمر بی آن جان بیزارم.

گفت معشوقی به عاشق کی فتی

تو به غربت دیدهای بس شهرها

پس کدامین شهراز آنها خوشتراست

گفت آن شهری که در وی دلبراست

بلی فرقت یاران و تفریق میان جسم و جان بازیچه نیست. درد دوری هست تاب صبوری نیست رنج حرمان موجود است راه درمان مسدود.

یارب توبه فضل خویش باری

زین ورطه هولناک برهانم

همین بهترکه چاره این بلا از حضرت جل وعلا خواهم تا به فضل خدائی رسم جدائی ازمیان برافتد و بخت بیدار و روزدیدار بار دیگر روزی شود.

با «منشآت» قائم مقام

«منشآت» قائم مقام کتابی است که نه از سر تفنن و نه برای هنرنمایی نوشته است. او نوشتههایش را غالبا سرسری و با عجله نوشته است. با این حال نوشتههایش گواه خوبی برای حسن سلیقه اوست و نشان از این دارد که منشآت از دو نظر دارای اعتبار است؛ نخست آنکه قائم مقام به مقدار زیادی از عبارات متکلف و متصنع و مضامین پیچیده کاست، تا اندازهای انشای خود را، بویژه در مراسلات خصوصی بسادگی و گفتار طبیعی نزدیک ساخت. این اتفاق در روزگاری روی داد که نثر فارسی حتی در نامهنگاریها به حدی مصنوع و متکلف شده بود که خوانش آنها را دچار مشکل میکرد و ادراک مقصود نویسنده بسیار سخت و مشکل میشد. دوم اهمیت تاریخی منشآت.درباره اهمیت تاریخی منشآت میتوان گفت آیینه تمامنمایی است که حقایق اوضاع اوایل عهد قاجار را بیکم و کاست و عاری از حب و بغض، تزویر و ریا و خویشتنداری منعکس میکند. قائم مقام در نثر فارسی پس از خودش تأثیرگذار بود، چرا که نثر فارسی در آن زمان پر از مبالغه، تملق و عبارتپردازیهای عربی مسجع، پیچیده و دور از ذهن بود. قائم مقام نثری را که روز به روز در فرمانها و مراسلات رو به انحطاط میرفت را به نثر فصیح و روان برگردانید و پس از او بسیاری از منشیان دوره قاجار سبک او را تقلید کردند و به روش او به نگارش پرداختند. برخی از ادبا و علما، قائم مقام را تا درجه نجاتدهنده نثر فارسی در دوره قاجار بالا میبرند و با رجوع به متون آن عصر و دوره پی میبریم چنین گفتاری پُربیراه نیست.

زینب مرتضایی‌فرد
فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها