سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بحث و گفتگو بر سر شعر نو و کلاسیک آنقدر در ادبیات برجسته شده است که بعضی شعر نو را شعر نمی دانند و عده زیادی سعی میکنند به این حیطه وارد نشده و در این زمینه اظهار نظر نکنند. اما باید دانست که کوشش برای تجدد و نوآوری، با نیما آغاز نمی شود. در هر دوره، به تناسب شرایط تاریخی، عده ای از شاعران، به قصد نوآوری، تغییراتی در اسلوب شعری داده اند و سعی کرده اند شعر را از حاکمیت همیشگی آن و عروض و ردیف و قافیه رها کنند. خاقانی و نظامی، ازجمله کسانی هستند که عالماً و عامداً در آن تجدید نظر کرده اند. کوشش صوفیه و اقدام شاعران سبک هندی نیز خود تلاشی دیگر در این زمینه است. با این همه، تغییر و تحول در معنای شعر و توجه به عاطفه در شعر کمتر مورد توجه بوده است. اما در شعر نو این توجه تغییر زیادی کرده است. شعر مشروطیت با زمینة تند عاطفی، پیرامون مسائل و مشکلات جامعه شکل می گیرد و می کوشد مسائل روز را به صراحت و حتی با ذکر نام اشخاص و وقایع ثبت کند. مطابق تعریف شعر توسط شمس الدین محمد بن قیس رازی در المعجم، هرگاه شاعر بخواهد شعر یا نظمی را آغاز کند، باید ابتدا نثر آن را بیندیشد، سپس وزن موافق موضوع و قافیه های ممکن را ازپیش تعیین کند و پس از سرودن ابیات، آنها را جابه جا کند به گونه ای که پس از تلفیق با یکدیگر، بیگانه و بی ربط نباشند.
در این دستور، سلطة وزن و قافیه بر معنای اندیشیده به خوبی نشان داده می شود. نیما یوشیج به عنوان پدر شعر نو، اگرچه معتقد است که اصل با معنی است و هنرمند باید از خود بپرسد که گفتن چه لزومی دارد؟ بر غلبة عاطفة شاعر در هنگام سرایش تأکید دارد و معتقد است عطف توجه شاعر به رعایت قید و بندهای شعر سنتی، سبب دورشدن تدریجی او از حال و هوای عاطفی اش می شود و نوشتن شعر که تحت تأثیر عاطفه آغاز شده و با پاره ای از ناآگاهی توأم است، رفته رفته به شعرسازی هشیارانه ای برای رعایت قیود صورت و قالب بدل و سبب می شود که جریان معنی زاییِ مبتنی بر احوال عاطفی شاعر در طول خلاقیت شعر مدام با مانع روبرو شود.
همانطور که در آغاز اشاره شد، نیما یوشیج آغازگر این راه نبوده است، ولی وی نظم و قاعده مندی نوینی به این نوع از شعر داده است. خود نیما نیز تاکید می کند که شعر او خالی از قاعده نیست و برای خود اصولی دارد.
بنابراین شعر نو هم در معنی و هم در اسلوب و به کارگیری فنون ادبی با شعر کلاسیک تفاوت دارد. کیفیت کاربرد فنون ادبی در شعر نو نشان می دهد که شاعر با توجه به موضوع و محتوا و نیز آموخته ها و سرمایة ادبی خود می تواند از ابزارهای موجود استفاده کرده و یا به فراخور کار خود ابزارهایی را ابداع کند و یا حتی کارکردهای دیگری برای آنها بجوید.
توجه به این نکات می تواند ما را به تفاوتی عمیق تر بین شعر نو و کهنه فارسی هدایت کرده و دیدگاه تازه ای به ما در مورد شعر نو بدهد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد