به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، شامگاه 28 فروردین امسال فردی با اورژانس تماس گرفت و با صدایی آرام و لرزان گفت او و همسرش زخمی شدهاند. مرد زخمی نشانی خانهاش را داد و بعد تلفن قطع شد. اپراتور اورژانس هر چه با آن شماره تلفن تماس گرفت،کسی پاسخگو نبود.به همین علت به موضوع مشکوک شد و به پلیس اطلاع داد و بعد گروهی ازامدادگران اورژانس رهسپار خانه مورد نظر در حوالی میدان امام حسین (ع) تهران شدند.
وقتی امدادگران حوالی آنجا رسیدند با ماموران رو به رو شدند و همراه آنها به جستوجو پرداختند و توانستند خانه مورد نظر را پیدا کنند.کسی در خانه را باز نمی کردو همسایه ها می گفتند مرد 60 ساله ای همراه زن 46 ساله اش در آنجا زندگی میکنند.
در خانه را به کمک آتش نشانانی که به محل آمده بودند، باز کردند و وارد شدند. در بازرسی از آنجا با جسد زن میانسال که با اصابت دو ضربه چاقو به ناحیه شکمش فوت شده بود،رو به رو شدند . شوهر 60 ساله او در حالی که از ناحیه دست چپ زخمی شده بود، در فاصله کمی از او افتاده بود.
مرد زخمی به بیمارستان منتقل شد و ماموران موضوع این جنایت را به مرادی،بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران گزارش کردند و او با گروهی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به آنجا اعزام شدند. آنها متوجه شدند در خانه از داخل قفل بوده و مرد میانسال بعد از قتل همسرش خودزنی کرده است.
بعداز شناسایی خانواده مقتول و تحقیق از او معلوم شد ،زن میانسال و شوهرش اختلاف داشته اند و حتی تا یک قدمی طلاق رفتهاند.آنها مدعی بودند جنایت توسط دامادشان رخ داده است.
سرانجام مرد 60 ساله چند روز پیش با تلاش پزشکان نجات یافت.او برای ادامه تحقیقات به شعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و بعد از 120دقیقه بازجویی اعتراف کرد به دلیل اختلاف هایی که با همسرش داشته او را با ضربه های چاقو به قتل رسانده و بعد میخواسته خودکشی کند که ناکام مانده است.
او به اتهام مباشرت در قتل عمدی بازداشت و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد.
«ای کاش مرا نجات نمی دادند و مثل همسرم میمردم .حالا زنده مانده ام تا هر لحظه عذاب قتلی را که مرتکب شده ام،تحمل کنم.» این بخشی از گفته های وحید 60 ساله است که به اتهام قتل همسرش بازداشت شده و در انتظار محاکمه است.
چه کاره ای ؟
در اداره برق کار می کردم و دو سال است که بازنشسته شده ام.
چطوربا مقتول آشنا شدی ؟
یک پسروسه دختر دارم.دو دخترم ازدواج کردندودونوه دارم. بعداز 30 سال زندگی مشترک به خاطر اختلاف با زن اولم سال 91 جداشدیم.همسردومم کارمندداروخانه در شمال کشور بود. او آشنای خانوادگی دوستم بود. بعد از آشنایی با او ، سال 92 ازدواج کردیم.با فرزندانم رابطه خوبی نداشت و سر همین موضوع درگیری داشتیم. بعد از چند ماه به او شک کردم و حس می کردم به من خیانت کرده است. دعواهایمان آنقدر ادامه پیدا کرد تا اینکه قهر کرد و نزد خانواده اش رفت. بعد هم مهریه اش را که دو دانگ خانه ام و 180 سکه بهارآزادی بود اجرا گذاشت.
در این مدت چرا جدا نشدید؟
دنبال این بودم که خیانتش را فاش کنم. حتی در خانه دوربین گذاشتم و رفت و آمدش را زیرنظر داشتم. فقط قهر و آشتی می کردیم.
سندی برای خیانتش پیدا کردی؟
نه.
پس چرا او را کشتی؟
ازصبح 28فروردین امسال بگو مگوهایمان شروع شد وتا شب طول کشید . در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و از آشپزخانه چاقویی برداشتم و سراغ او رفتم و دو ضربه به شکمش زدم . وقتی به خودم آمدم دیگر نفس نمی کشید. سه ساعت کنار جسدش نشستم و گریه کردم. بعد هم رگ دستم را زدم تا خودکشی کنم.
پشیمانی؟
بله اما ای کاش نجاتم نمی دادند و من هم مثل همسرم میمردم .حالا زنده مانده ام تاهر لحظه عذاب قتلی را که مرتکب شدهام، تحمل و برای اعدامم روز شماری کنم.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد