به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری حوزه انسان در سایه سار عقل و وحی از سطح دیگر جانوران ارتقا می یابد و مقام عالی فضیلت و اخلاق و انسانیت را فتح میکند.
عقل و وحی دو چشم ضروری برای دیدن حقایق هستی و شرط هرگونه فعالیت انسانی و ارزشی و راهنمای فوز و فلاح جامعهی بشری است. شناخت عقل و وحی و پیروی از پیام های این دو، تنها راهکار هماهنگی رفتار انسان با قوانین الهی و نظام آفرینش به شمار می آید.
انسان با شناخت قانون خدا و اطاعت از آن، دروازه های بهشت را به روی خویش می گشاید. و بدون پیروی از عقل و وحی راهی به سوی نیک بختی دنیوی و سعادت جاوید وجود ندارد؛ چرا که عقل و وحی نرم افزار کاربردی نظام آفرینش است، که بدون بهره گیری از این دو نرم افزار و نصب آن در قلب و مغز جامعه ی انسانی، دیگر امکانات هدر میرود و نصب ناقص آن نیز مشکلات فراوان در پی دارد.
گناه و معصیت، ناهماهنگی انسان با قوانین الهی است و این عقل و وحی است که انسان را با جهان هماهنگ میسازد.
در حدیث شریف نبوی(ص) آمده است:
قیل له: ماالعقلُ؟ قال: العملُ بطاعة اللهِ و إنَّ العمّالَ بطاعةِ الله هُمُ العُقلاءُ؛ به آن بزرگوار گفتند: عقل چیست؟ فرمود: عمل به فرمان خداوند، عاقلان راستین آن هایند که از خداوند اطاعت میکنند.
در کتاب کنزالفواید از رسول اعظم(ص) نقل شد که فرمود:
أفضلُ النّاس، أعقلُ النّاس؛ برترین مردم عاقلترین ایشان است.
امام صادق(ع) در پاسخ این پرسش که عقل چیست؟ فرمود: مُا عُبِدَ بِه الرّحمنُ واکْتُسِبَ بِهِ الجِنَانُ؛ عقل چیزی است که بدان خدای رحمان عبادت شود و بهشت به دست آید. سؤال کننده پرسید: پس در معاویه که معروف به هوشمندی بود، چه چیزی بود؟ حضرت فرمود: آنچه معاویه داشت، نکرا و شیطنت و چیزی شبیه عقل بود که عقل نیست.
در کتاب حدیثی محاسن برقی از رسول گرامی ص نقل است، که فرمود:
خداوند چیزی بهتر از عقل در میان مردم توزیع نکرده است؛ بنابراین خواب عاقل از بیداری جاهل برتر است. افطار عاقل از روزه داری جاهل بالاتر است. اقامت عاقل از کوچ و سفر جاهل برتر است. خداوند هیچ رسول و پیامبری را مبعوث نکرد، مگر وقتی عقل او کامل گردید و عقل او از عقل تمام امّت وی فراتر رفت و آنچه پیامبر بزرگوار ص در دل دارد، از دستاورد تمام تلاشگران بالاتر است. هر خردمندی که فرایض الهی را به پا داشته از آن بزرگوار گرفته است. تمام عبادت کنندگان در پاداش عبادت به جایگاه "عاقل" نمیرسند. به راستی عاقلان همان "اولوالألباب" هستند که خداوند فرموده است: إنّما یتذکّر اولوالألباب؛ تنها خردمندان یادآور میشوند.
خدا و پیامبران الهی از انسان انتظار دارند؛ که وی از نیروی عقل خویش استفاده کند و راه زندگی بهتر را بجوید. فعالیت های خویش را با دستورهای آسمانی هماهنگ سازد، و از جاده سعادت نلغزد، و در بیراهه گام برندارد. و سلامت و سعادت خویش را با خطر مواجه نسازد. نرده های عقل و وحی در دو سوی صراط مستقیم نصب شده است. بشر با تعطیل و تخریب عقل و تکذیب وحی، جهنم را به روی خویش میگشاید. عقل و وحی دوگوهر آسمانی است که آفاق زندگی انسان را روشن میکند.
از حضرت موسی بن جعفر ع نقل شده که به هشام بن حکم فرمود:
یا هشامُ! إنَّ لله علیالنّاس حجّتین، حجّةً ظاهرةً و حجّةً باطنةً؛ فامّا الظّاهرةُ فالرّسلُ والأنبیاءُ والائمةُ: و أمَّا الباطِنةُ، فَالعقولُ؛ ای هشام خدای را بر مردم دو حجّت و راهنماست. حجتی آشکار و حجتی پنهان؛ حجّت آشکار الهی رسولان، انبیا و ائمه: هستند، و حجّت پنهان عقل هاست.
نقش عقل در زندگی انسان نقشی بی بدیل است. شناخت خدا، شناخت صفات الهی، شناخت نعمت های خدا، شناخت آیات و نشانه های پروردگار، شناخت حق و باطل، شناخت معروف و منکر، شناخت اولیای الهی و دشمنان خدا و خلق، شناخت دنیا و آخرت، شناخت قرآن و معارف آن همه و همه در پرتو عقل و اندیشه به دست می آید.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرموده است:
صدرُالعاقلِ صُندوق سِرِّه، لاغِنی کالعَقلِ ولافَقْرَ کالجَهْلِ ولامیراثَ کالأدب و... لامال اعودَمِنَ العقلِ ولاعقلَ کالتَدّبِیرِ؛ سینه خردمند، صندوق اسرار اوست، هیچ بینیازی بسان خرد و روزی نیست، هیچ فقری مانند نادانی نیست، هیچ میراثی همانند، تربیت نیست، و هیچ ثروتی چون عقل ثمربخش نیست و هیچ خردمندی چون آینده نگری و تدبیر نیست.
نیروی عقل از دیدگاه های مختلف مورد توجه است:
گاهی آن را زیور انسان دانسته اند؛ زینةُ الرّجل عَقْلُه.
گاهی آن را ثروت و مایه ی بی نیازی بشر شمرده اند؛ لاغنی کالعقل.
گاه آن را ذخیره زندگی شمرده اند؛ لاعُدة أنفعُ مِنَ العقل.
گاه آن را ستون زندگی مؤمن و مرکب راهوار انسان شمرده اند.
گاه آن را دوست نزدیک و یار و یاور انسان دانستهاند.
بی تردید، مهمترین سرمایه فرهنگی جامعه ی بشری، عقل و اندیشه و قدرت تفکر و تحلیل و شناخت حق و باطل و راست و دروغ و نیک و بد و سود و زیان فرد و جامعه در شرایط و حوادث مختلف اجتماعی است.
شناخت ارزشها و ضدارزش ها، شناخت نیازها و اولویت بندی آنها، شناخت خودی و غیر خودی، شناخت دوستان و دشمنان، شناخت مبدأ و معاد، شناخت منابع فرهنگی زلال و آلوده و شناخت وظیفه در شرایط گوناگون؛ نماد خردورزی و عقل مداری است.
جایگاه خردورزی در قرآن
در قرآن کریم واژه های هم خانواده عقل 49 بار به کار رفته است. واژه تفکر و مشتقات آن 18 بار مورد استفاده قرار گرفته است.
کلمه ی تدبّر با تأکید بر تدبّر در قرآن 4 بار آمده است.
تعبیر اولوالألباب 16 بار در قرآن عظیم به کار رفته است.
دعوت به تعقل و تفکر، میادین تفکر و تعقل، آثار تعقل و تدبر، و پیامدهای دوری از این گوهر آسمانی، و راکد گذاشتن آن و کمیت عاقلان و جاهلان یادآوری شده است.
شاید این آیه شریفه: ) إِنّ شَرّ الدّوَابّ ِ عِنْدَ اللّهِ الصّمّ الْبُکْمُ الّذینَ لا یَعْقِلُونَ؛ قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانی اند که نمیاندیشند؛ یکی از تندترین انتقادهای قرآن از اقدامات جاهلانه و غیرعاقلانه باشد. آنها که از شنیدن حق کر و از گفتن آن لال اند و با وجود دو پیامبر درونی و برونی از آن بهره نمیبرند؛ انسان نیستند، بلکه جانورند. آنهم از نوع بدترین جانوران! خلقت آسمان و زمین، تحولات شب و روز، آیات الهی در جهان و قرآن و حوادث عالم، بهترین راههای تفکر و تذکّر و شناخت جهان و وظایف انسان است. رابطه عقل و ایمان، عقل و تقوا و عقل و جهل و بسیاری معارف دیگر در قرآن شریف آمده است. برای شناخت بهتر موضوع عقل و خرد در قرآن باید به تفسیر راهنما و دایرة المعارف موضوعی قرآن کریم مراجعه کرد، تا ابعاد مختلف آن روشن گردد.
واژه شناسی عقل
واژه های عقل، لُبّ، حِجا، نُهیَه، قلب، فؤاد، شعور، فطانت، فهم، حفظ، حلم، علم، فکر، حِجر، هدایت، رشد و معرفت که با اندکی تفاوت مسأله خردورزی و ابعاد و آثار و موانع و دستاوردهای بهره گیری از این گوهر الهی را نشان میدهد. گاهی اضداد عقل و پیامدهای عدم تعقل با واژه های: جنون، سفه، حمق، بلاهت، جهل مورد نقد و هشدار قرآن و حدیث قرار گرفته است. جست وجوی دقیق این کلمات در قرآن و روایات میتواند، جایگاه تعقل و تفکر و آثار سوء بی توجهی به این سرمایه ی بزرگ الهی را نشان دهد.
ایمان کامل جز در پرتو عقل کامل پدید نمی آید. اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل کرده است که آن بزرگوار فرمود: من کان عاقلاً کان له دین و من کان له دین کان له الجنّة [دخل الجنّة]؛ هرکس خردمند باشد، دیندار است و هرکس دیندار باشد، بهشت از آن اوست [وارد بهشت میشود].
عقل با ایمان، تقوا، و عدالت پیوندی ناگسستنی دارد. عقل و علم، عقل و وحی، عقل و ایمان، عقل و توحید، عقل و پیامبران، عقل و عدل، عقل و امامت، عقل و اتحاد و برادری تفکیک ناپذیرند. دفاع از تعقل؛ دفاع از دانش، دفاع از پیام آسمانی، دفاع از یکتاپرستی، دفاع از پیامآوران الهی، دفاع از عدل و امامت و دفاع از برادری و اخوت اسلامی است.
از سوی دیگر شبهه پراکنی پیرامون این حقایق، تلاش برای غبارآفرینی و تیرهسازی فضای عقل و اندیشه است.
امروز همهی جهان، ضرورت اتاق فکر، هسته های مشورتی، مجالس شور و مشورت، هم اندیشی و همفکری را باور دارند و در اینکه فکر فردی و رأی و نظر یک فرد، یا افراد محدود راه گشای بشر در مسایل بزرگ و مهم زندگی نیست، تردید ندارند. روزانه هزاران، بلکه میلیون ها، نشست هم فکری و مشورتی در سراسر جهان برگزار میشود و هرچه انسان از عقل بیشتر بهره میگیرد به بهشت نزدیکتر میشود.
در منیة المرید، شهید بزرگوار از زبور نقل کرده است که خداوند به داوود فرمود: به احبار و رهبان بنی اسراییل بگو:
1. با پارسایان هم سخن شوند. اگر پارسایی نیافتند با دانشوران گفت وگو کنند، اگر دانشوری پیدا نشد، با عاقلان هم صحبت گردند؛ زیرا تقوا و علم و عقل سه درجه و پایه ی بلند است که هر کدام را به آفریدگانم دهم او را هلاک نمیکنم.
عقل، راهی به سوی خداشناسی و نعمت شناسی و آیه شناسی، و شناخت صفات جمال و جلال ربوبی است.
عقل، ابزاری برای شناخت خود و دیگران و سرمایه های فراوان فرد و جامعه است.
عقل، در اداره ی بهتر زندگی اجتماعی بهترین یار و یاور مدیران و مسؤولان اجتماعی است.
عقل، در تمام مباحث اصول دین حاکم و داورنهایی است و در مباحث اعتقادی پرتوی مطمئن تر از این نور الهی و آینهای زلال تر از آن وجود ندارد.
در برخی مباحث اصول فقه عقل تنها منبع نور و معرفت است و در مستقلات عقلیه تنها عقل است که ظلم و عدل و حسن و قبح را میفهمد و به علاوه فهم مسایلی، چون: اجتماع ضدین، ارتفاع نقضین و برخی مباحث دانش منطق تنها در سایهی عقل، قابل فهم و توضیح برای مخاطبان دیگر است.
بخشی از مسایل اصول فقه در پرتو عقل روشن میشود. بدون مباحث حکمت الهی، و سیره عقلا، دانش منطق، فلسفه، و اصول فقه و مبانی حقوق بی پایه است.
تکریم خردمندان
آنچه به عنوان حرمتگذاری به پیران، تکریم بازنشستگان و احترام و احسان بر والدین در فرهنگ اسلام مورد توجه قرار گرفته، بخشی از آن به پاس خردورزی، دانش تجربی و خدمات قبلی است و خود ساختاری اجرایی برای بهره گیری از اطلاعات و تجارب نسل های قبلی محسوب میشود.
جامعهای که به کهنسالان خویش حرمت ننهد و از تجارب نسل های قبلی بهره نگیرد، مجبور است همیشه از صفر آغاز کند و امکانات فراوان را از دست بدهد.
تأکید این قلم است که آدم های قدیمی میراث فرهنگی راستین اند، باید به جای صرف هزینه های کلان برای ساختمانها و سنگ نبشته ها، خاطرات و اطلاعات نسل های قبلی محفوظ بماند.
و بیش از تشویق خاطر بر ویرانه ها و کاخ ها و آثار باستانی، باید دغدغه انتقال آگاهی ها، اطلاعات، تجربیات، عواطف و هنر نسل پیشین را داشته باشیم.
عقل در انتقال و حفاظت از دانشها، تولید علم و هنر، تبادل تجارب و روشها نقش نمادی دارد. در فلسفه و کلام، در اصول دین، در فروع دین، در مدیریت، در جامعهشناسی، در بیان حقوق، در اصول فقه، و حتی در فهم درست علوم قرآن و حدیث جایگاهی بلند دارد. عقل هم چراغ است و هم ترمز، هم عامل حرکت است و هم اهرم جهت بخش، عقل، سلطان عادل کشور جود انسان است، چراغ راهنمای هوشمند در چهارراه زندگی است.
نه تنها معارف نظری انسان مدیون و مرهون عقل فطری و اکتسابی انسان است، بلکه تمام دانش های تجربی و کاربردی بدون بهره گیری از نیروی عقل و اندیشه مشکلی از زندگی انسان حل نمیسازد. اندیشه و تفکر عاقلانه، بخش مفید در زندگی اجتماعی است. البته خیال پردازی و فیلم های دروغین بحث دیگر دارد. در دنیای اخلاق فقط آداب و اخلاق منطبق بر عقل و روش عاقلان گره از زندگی بشر می گشاید. سازمان ها و نهادهای اجتماعی به میزانی که با عقل هماهنگ باشد، دارای ارزش و ماندگاری است. رفتار غیر عاقلانه در هر سطح و هر حوزه، و به هر میزان، ظلم و بیداد شناخته میشود. و هرچه شدّت و حدّت وسعت آن بیشتر باشد، ظلمی بزرگتر است.
عقل معاد و عقل معاش
فعالیت های انسان به سه دسته تقسیم میشود:
1. فعالیت هایی که در سعادت جاوید و آخرت انسان نقش دارد و همچون عبادات، کارهای ارزشی، انفاق، ایثار و خدمت رسانی به بندگان خدا، برای رضای خدا و به قصد قربت انجام میشود.
2. فعالیت هایی که در جهت تأمین منطقی و منصفانه حوایج دنیوی انسان است و نیازهای طبیعی و غریزی انسان را برطرف میسازد.
3. کارها و اقداماتی که دردی از دنیا و آخرت انسان درمان نمیکند، بلکه به دلیل فخر فروشی و امتیاز طلبی، عادت و سرگرمی، یا کمرویی و همرنگی با جماعت انجام میگیرد.
نوع اوّل از فعالیتها کاملاً منطقی است و از پشتوانه عقل قوی برخوردار است. و انسان باید بیش از هرچیز به فکر سعادت جاودانه خویش باشد، این تلاش ها مولود عقل معاد است.
نوع دوّم از فعالیت ها در حدّ تأمین نیازهای واقعی خود و وابستگان، کارهای مشروع و اقتصادی و اقداماتی عاقلانه است؛ زیرا انسان بدون تأمین روزی حلال، حتی از عبادات و خدمت کردن به دیگران هم باز میماند.
نوع سوّم که گاهی به بهانه تفریح و ورزش صورت میگیرد، اگر پس از تأمین نیازهای واقعی دنیا و آخرت و با هزینه مشروع و حاصل دستاورد خویش و در حدّ معقول انجام شود، تلاشی عقلانی و منطقی است.
امّا بدون پرداختن به نیازهای اخروی و دنیوی و رسیدگی به وظایف الهی و اجتماعی، فقط به فکر تفریح و شادی و ورزش بودن و به آتش بیکاری و مصرف گرایی و وقت گذرانی و مسابقات ورزشی داخلی و خارجی دامن زدن کاری عاقلانه نیست.
اشتباه بزرگ سیاست گذاران ما این است که امکانات بیتالمال را به نیازهای نوع سوم اختصاص دادهاند، در شرایطی که هنوز نیازهای علمی، ایمانی، عبادی برآورده نشده و نیازهای دفاعی، درمانی، امنیتی و نیازهای اولیه جامعه بدون بودجه و بی سرو سامان و ناقص رها شده است، امروز تربیت بدنی و ورزش بخش عظیمی از اموال محرومان و اکثر اوقات صدا و سیما را آگاهانه، یا ناآگاهانه تصاحب میکند و بیت المال صرف بازی های مترفان میشود که با توجه به دیگر نیازهای اقتصاد و تندرستی و درمانی هیچ اولویتی ندارد.
به این گونه فعالیتهای بشری سوره جمعه چنین پرداخته است:
فَإِذا قُضِیَتِ الصّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی اْلأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثیرًا لَعَلّکُمْ تُفْلِحُونَ ?
وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِمًا قُلْ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ مِنَ اللّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللّهُ خَیْرُ الرّازِقینَ؛ و چون نماز گزارده شد، در [روی] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که شما رستگار گردید ? و چون داد و ستد، یا سرگرمی ای ببینند، به سوی آن روی آور میشوند، و تو را در حالی که ایستادهای ترک میکنند. بگو: "آنچه نزد خداست از سرگرمی و از داد و ستد بهتر است، و خدا بهترین روزی دهندگان است.".
سالهاست که به بهانه تفریح و بازی و مسابقه، استادیوم های چند ده هزار نفری، حتی روزهای جمعه و شب های ماه رمضان، نسل جوان و نوجوان را از پرداختن به نیایش و عبادت و نماز باز میدارد. و این منکر بزرگ و فراگیر از صدا و سیما تبلیغ و تشویق میشود.
سال هاست برخی دانشگاه ها در روزهای جمعه و همزمان با ساعت نماز جمعه در سراسر کشور کلاس برگزار میکنند و به تدریس و تجارت مشغولند و به نماز جمعه و فرهنگ جمعه بی توجهی میشود.
تجارت فردی و بازی های افراد، چندان مشکلی ایجاد نمیکند، ولی برنامهریزی برای کشاندن جوانان به کلاس ها و اختصاص مساجد به پیران، یا خلوت کردن آن و برگزاری کلاس ها هم زمان با نماز جمعه و برگزاری بازی هایی با عنوان جام رمضان، خطا و خیانت به فرهنگ اسلامی است.
علل مظلومیت فرهنگی
اگر بودجه فرهنگ اسلامی، صرف میراث تاریخی سلاطین جبّار قبل از اسلام گردد، اگر امکاناتی که باید صرف انسان ها شود در خدمت ویرانه ها و خانه های سلاطین و خوانین ظالم قرار گیرد، بودجه ای که باید صرف مردم بم شود به بازسازی بی منطق ارگ تاریخی بم اختصاص یابد؛ طبیعی است که فرهنگ به معنای ایمان و اخلاق و دانش مظلوم و محروم خواهد ماند. سالهاست که به جای حمایت از تولید، امکانات کشور صرف بازی و سرگرمی و مسابقات و آمد و شد تیمها به کشورهای خارجی و آوردن مربی و مشاوران ورزشی بیگانه با فکر و فرهنگ اسلامی میشود. و روز به روز بر دامنهی آن افزوده میگردد. اگر تابه حال این اسراف و ولخرجی بر مردان اختصاص داشت، هماکنون مسابقات ورزشی بانوان و اخبار ورزشی آنان پیگیری میشود. وندالیسم و اتفاقات غیر عاقلانه و ویرانگرانه و تخریب و شکستن شیشه های وسایل نقلیه عمومی و خصوصی که پس از هر برد و باخت تیمهای ورزشی اتفاق میافتد، برای یک بار کافی بود که مدیران کشور در بودجه ورزش و تبلیغات ورزشی صدا و سیما تجدید نظر کنند، ولی تکرار آن نشان میدهد که خردورزی کافی بر بودجه ها، بر صدا و سیما، و بر تربیت بدنی حاکم نیست؛ و حال آنکه امام صادق(ع) میفرماید: لایلسَعُ العاقلُ من جُحْرِ مَرَّتین؛ عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود. امروز صدا و سیما آنقدر ورزش و مسابقات ورزشی گوناگون را بزرگ کرده که از آن حق پخش تلویزیونی را مطالبه میکنند.
اگر امروز از فقر اخلاق و ضعف حاکمیت ارزشها در زندگی عمومی گلهمندیم، ریشهی این مسایل به عدم بهرهگیری فردی و اجتماعی از نیروی عقل باز میگردد. تولید و ترویج بیاندازه کالا و برنامه های تبلیغاتی و فاقد منطق و پخش موسیقی و ورزش های بی ثمر از یک سو، فقر و مشکلات اقتصادی مردم از سوی دیگر، زمینه خردورزی را از میان برده است. گروهی از فقر و ناداری فرصتی برای اندیشه و تعقل ندارند و گروهی به دلیل اتراف و اسراف و شرکت در مسابقات بیمرز و مداوم تجمّل فرصتی برای تعقل و تفکر پیدا نمیکنند. برای برخی فقر عامل اقدامات غیر عاقلانه است و در زندگی برخی ثروت بیاندازه عامل گوشه نشینی عقل و اندیشه شده است.
تبعیض و فاصله ی شدید طبقاتی، هر دو گروه را به سوی اقدامات فاقد پشتوانه عقلی سوق میدهد. آمار بالای جرایم و معاصی در گروهها و طبقات بالای اقتصادی و به گونه ای در میان محرومان و فقیرترین اقشار اجتماعی به نوعی دیگر نشان میدهد، که عقل و خرد بر رفتار مترفان و مستضعفان حاکم نیست. این گروهها کمتر فرصت تفکّر و تعقل و بهره گیری از این گوهر ملکوتی را دارند؛ و حال آنکه امروز کل جامعه به تقویت خردورزی نیاز دارد:
1. حفظ تجارب و نشر و گسترش آن از طریق صدا و سیما
2. تکیه بر عقل جمعی و تأکید بر مشاوره در کلیهی امور زندگی،
3. تحقیق و تأمّل و خودداری از اقدامات تندخویانه و عجولانه،
4. مردم دوستی و ارتباط صمیمانه با مردم.
در این زمینه رسول اکرم9 فرموده است: رأسُ العقلِ بعد الإیمان التودّد إلی النّاس؛ سرچشمه عقل پس از ایمان به خداوند، دوستی با مردم است.
5 . معاشرت با خردمندان، عامل اصلاح اخلاق و رفتار عاقلانه است.
امیرالمؤمنین(ع) نیز فرمود: فسادُ الأخلاق معاشرة السّفها و صلاح الأخلاق معاشرة العقلا؛ فساد اخلاقی ریشه در معاشرت سبک مغزان دارد و اصلاح اخلاق در پرتو همنشینی با عاقلان به دست می آید.
6 . گسترش عدالت اقتصادی و اجتماعی
عدالت هم فرزند عقل و خرد است، و هم پدر و مادر رفتار عاقلانه در دیگران. به هر نسبت که امکانات الهی عادلانه در جامعه توزیع شود، زمینه رشد فکری و فرهنگی پدید می آید و بخش فرهنگ از اقتصاد و سیاست آزاد میشود.
در فضای عدالت محوری، عقل و وحی بر زندگی بشر فرمان میراند، ولی در محیط استثمار و بیداد عقل و وحی به اسارت شیاطین و سلاطین در میآید.
به امید روزی که در دولت مبارک حضرت مهدوی عقل هر فرد برابر با عقل چهل انسان عاقل باشد. إن شاءالله مباحث خردورزی را در شماره های آینده پی خواهیم گرفت.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد