یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
به گزارش جام جم آنلاین به نقل فراناز ، تکیه کلام، کلمه یا عبارتی است که یک نفر بیشتر از دیگر کلمهها به آن تکیه میکند. این قضیه را اگر وارد دنیای شعر و ادبیات کنیم، متوجه میشویم اهل ادب هم تکیه کلام یا واژه کلیدی دارند
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
اولین بیت شاهنامه حکیم فردوسی، کاملا برای همه مشخص میکند که در این اثر قرار است از چه چیزی بخوانند. «خرد» یکی از واژههای مهم و کلیدی شاهنامه است تا جایی که ۱۴۷ بیت شاهنامه با واژههای «خرد» و «خردمند» آغاز شده است و اگر کاربرد آن را در کل شاهنامه حساب کنیم، چند برابر خواهد شد. واژه «سخن» به شکلهای ساده، مرکب و مشتق، حدود دو هزار بار در سراسر شاهنامه تکرار شده است.
آنها که خواندهام همه از یاد من برفت
الا حدیث دوست که تکرار میکنم
حضرت سعدی نیز در غزلیات و هم در گلستان اقرار میکند که اهل معاشرت با رفقای گرمابه و گلستان است. روی همین حساب، طبیعی است که واژه «دوست» در غزلیاتش هفتاد بار تکرار شده باشد. شاید اگر غزلیات سعدی را «دوستنامه» بدانیم، اغراق نکرده باشیم. دیگر واژههای کلیدی غزلیات شیخ اجل از این قرارند: دل، سعدی، عشق، همه، روی، دست، جان، چشم، یار، نظر، خوش، خود، غم، روز، گل، سرو، شب، صبر، خون و دیده.
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت
شاید هیچ شاعری به اندازه حضرت حافظ به «دل» و «دلدار» ابراز ارادت نکرده باشد. واژه «دل» در ۴۹۵ غزل حافظ، ۸۶ بار تکرار شده است. به قول خودش، «صاحبدلان حکایت دل خوش ادا کنند». حافظ، جان، راه، عشق، دست، گل، خوش، چشم، خود، روی، یار، زلف، غم، جهان، کار، خاک، دوست، خون، آب و باده از دیگر واژههای کلیدی غزلهای حافظ هستند.
چو آمد جان جان جان نشاید برد نام جان
به پیشش جان چه کار آید مگر از بهر قربان را
سخن مولوی چه در غزلیات، چه در مثنوی، همه از «جان» است. او این واژه را ۹۴ بار در غزلیاتش تکرار کرده است. دل، عشق، خود، آب، همه، خوش، ماه، خدا، بیا، چشم، شب، سوی، مست، دست، شمس، جهان، گل، روی، یار و عقل در رتبههای بعدی پرتکرارترین واژهها در غزل مولوی قرار میگیرند.
آی آمد صبح روشن از در
بگشاده به رنگ خون خود در
در بین شاعران کلاسیک، خاقانی را با عنوان «شاعر صبح» میشناسند، اما آن که شاعر صبح و شب است، نیما، پدر شعر نو فارسی است. واژه «صبح» در شعر نیما ۱۶۴ بار تکرار شده و بیشترین ترکیبهای توصیفی در شعر او از آنِ صبح است. «شب» هم یکی از واژههای مهم و کلیدی شعر نیما و با معنایی منفی است.
دارمش/ مثل دانهای که نور را
مثل مزرعی که باد را
مثل زورقی که موج را
یا پرندهای که اوج را
در تمام اشعار فروغ فرخزاد، ترکیبها و تصویرهای شاعرانه زیادی را با استفاده از واژه «باد» میبینیم. «باد» و واژههای مترادف آن مثل «توفان» و «نسیم» از واژههای کلیدی شعر فروغ است که مفهوم عشق و عصیان را تبیین میکند. از نسیمی در آغاز که روح شاعر را نوازش میدهد تا توفانی که زندگی او را ویران میکند.
و نگوییم که شب چیز بدی است
و نگوییم که شبتاب ندارد خبر از بینش باغ
این به این معنیست که سهراب سپهری به «شب» ارادت ویژهای دارد و ۱۴۲ بار آن را در شعرش تکرار کرده است. تازه اگر واژههای «دیشب» و «امشب» را هم اضافه کنیم، به عدد ۱۶۱ میرسیم. او برخلاف نیما به «شب» نگاهی مثبت دارد. دیگر واژههای مورد علاقه سهراب واژههای «درخت» و «گل» مانند نیلوفر و سرخ، «خدا»، «نماز»، «محراب» و «بهشت» هستند
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد