یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از چطور ، کتاب ۹۷۶ روز در پس کوچه های اروپا اثری به سبک زندگینوشت است. چیزی که در همان صفحات اولیه کتاب توجه مخاطب را جلب میکند نوع روایت نویسنده است. دلاوری در این زندگینوشت صرفا دیدهها و تجربهها را روایت نمیکند، بلکه بهوفور در قسمتهای مختلف کتاب شاهد تحلیلها، مقایسهها و نظرات شخصی او درمورد دیدهها و شنیدههایش هستیم. واضح است این نوع نگاه متأثر از شغل او بهعنوان روزنامهنگار است. در میان مقایسههای انجامشده بین کشورهای مختلف، تفاوتهای اجتماعی بین ایران و بلژیک بیشترین سهم را دارد.
نویسنده کتاب با توجه به اقتضای شغلیاش در بلژیک، یعنی خبرنگاری، امکان رفتن به مکانها و دیدار با افرادی را داشته که در نوع خود جالب هستند، مانند اجلاسهای بینالمللی و مراسماتی که در مناسبات مختلفی در کشور بلژیک یا سایر کشورهای اروپا برگزار میشود. از دیگر نکات جالب و خواندنی کتاب، که مستقیم تحتتأثیر شغل دلاوری است، مصاحبه و حتی مکالمه عادی او با افراد شاخص و عادی جامعهای است.
محمد دلاوری، نویسنده، خبرنگار، روزنامهنگار، مستندساز و مجری تلویزیون، متولد سال ۱۳۵۲ در تهران است. او فعالیت حرفهای خود را با نوشتن در روزنامه کیهان آغاز کرد و بعدها با ورود به صداوسیما و ساخت برنامه «صرفا جهت اطلاع» به شهرت رسید. از جمله فعالیتهای تلویزیونی دلاوری میتوان به برنامه «توقف ممنوع»، «پایش»، «منِ او»، «تهران ۲۰» اشاره کرد. بهتازگی محمد دلاوری کتاب دومش بهنام «روزنامهنگاری بدون درد و خونریزی» را منتشر کرده است. در این کتاب او روزنامهنگاری را از زوایای مختلف تحلیل و بررسی میکند.
بد نیست بدانید مطالب کتاب به ۶ بخش تقسیم شده است. هرچند این دستهبندی بر اساس موضوع نیست، اما میتوان گفت دو بخش آخر بیشتر به سفرهای شخصی محمد دلاوری به کشورهایی مثل ایتالیا و فرانسه مربوط میشود.
برای کسانی که به خواندن زندگینوشت علاقه دارند این کتاب میتواند انتخاب جالبی باشد، به این دلیل که شغل نویسنده بهعنوان خبرنگار تجربه و نوع نگاه متفاوتی را درمورد مهاجرتی سهساله برای ما روایت میکند.
واقعیت این است که یک شیء بزرگ مثلا یک کاناپه را نمیشود در بلژیک دور انداخت، یعنی «دور» در بلژیک وجود ندارد! نمیشود جایی را پیدا کرد که بگویی اینجا خوب است، پرتش کنیم پایین، برویم! همهجا نزدیک است. همهجا یک هویت مشخص دارد و حتی اگر کسی هم نبیند، طراحی شهر و جاده بهگونهای است که آدم خجالت میکشد به این کارها دست بزند. به همین نسبت جای «دورافتاده» هم وجود ندارد، چون اصولا مرکز موضوعیتی ندارد. نزدیک بودن به پایتخت و یا حتی به پادشاه و نه هیچچیز دیگر مرکزیت نمیآورد.
در محوطه کمیسیون اروپا بودم که رئیس کمیسیون با کلی اصحاب و یاران وارد محوطه شدند. هیچیک از کسانی که مشغول کارشان بودند از جایشان تکان نخوردند. ده متر آنطرفتر یک نظافتچی داشت زمین را تمیز میکرد، حتی برنگشت به رئیس کمیسیون بگوید حالت چطور است! شاید بزرگترین آرزو برای آینده هر سرزمینی این باشد که در آن «دور» وجود نداشته باشد. (ص۸۱)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد