عبادت خدا يك حقّ و اختيار نیست بلكه تكليف انساني است

انسانها از منظر قرآن

‌کرامت‌ و برتری‌ انسان‌ نسبت‌ به‌ موجودات‌ این‌ عالم‌

انسان‌ در میان‌ سایر موجودات‌ عالم‌ خصوصیتی‌ دارد که‌ در دیگران‌ نیست، و آن‌ داشتن‌ نعمت‌ عقل‌ است وکرامت و برتری انسان نسبت به سایر موجودات عالم است. انسانها به‌ مرحله‌ بالاتر از حیات‌ یعنی‌ حیات‌ انسانی‌ است‌ به‌طوری‌که‌ هیچ‌کس‌ بدون‌ آن‌ نمی‌تواند به‌ این‌ مرحله‌ از حیات‌ نایل‌ شود.
کد خبر: ۱۲۹۲۷۵۶

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از پرتال جامع علوم انسانی؛ در این مقاله به کرامت و برتری انسان نسبت به سایر موجودات و نعمت عقل  اشاره شده است و همچنین حیات انسانی است که به انسان داده شده است و در این مقاله به آن پرداخته شده است. « لقد کرمنا بنی‌ آدم‌ و حملناهم‌ فی‌ البر و البحر و رزقناهم‌ من‌ الطیبات‌ و فضلناهم‌ علی‌ کثیر ممن‌ خلقنا تفضیلاً » یعنی‌ (ما فرزندان‌ آدم‌ را بسیار گرامی‌ داشتیم‌ و آنها را به‌ مرکب‌ بر و بحر سوار کردیم‌ - و جهان‌ جسم‌ و جان‌ را مسخر انسان‌ ساختیم‌ - و از هر غذای‌ لذیذ و پاکیزه‌ آنها را روزی‌ دادیم‌ و بر بسیاری‌ از مخلوقات‌ خود برتری‌ و فضیلت‌ کامل‌ بخشیدیم).

‌کرامت‌ و برتری‌ انسان‌ نسبت‌ به‌ موجودات‌ این‌ عالم‌

مرحوم‌ علامه‌ طباطبایی‌ درباره کرامت‌ و برتری‌ انسان‌ چنین‌ می‌فرماید: مقصود از تکریم، اختصاص‌ دادن‌ به‌ عنایت‌ و شرافت‌ دادن‌ به‌ خصومت‌ است‌ که‌ در دیگران‌ نباشد، و با همین‌ خصوصیت‌ است‌ که‌ معنای‌ «تکریم» با «تفضیل» فرق‌ پیدا می‌کند، چون‌ تکریم‌ معنایی‌ است‌ نفسی‌ و در تکریم‌ کاری‌ به‌ غیر نیست، بلکه‌ تنها شخص‌ مورد تکریم‌ مورد نظر است‌ که‌ دارای‌ شرافتی‌ و کرامتی‌ بشود، به‌ خلاف‌ تفضیل‌ که‌ منظور از آن‌ این‌ است‌ که‌ شخص‌ مورد تفضیل‌ از دیگران‌ برتری‌ یابد، درحالی‌که‌ او با دیگران‌ در اصل‌ آن‌ عطیه‌ شرکت‌ دارد.

حال‌ که‌ معنای‌ تکریم‌ و فرق‌ آن‌ با تفضیل‌ روشن‌ شد اینک‌ می‌گوییم: انسان‌ در میان‌ سایر موجودات‌ عالم‌ خصوصیتی‌ دارد که‌ در دیگران‌ نیست، و آن‌ داشتن‌ نعمت‌ عقل‌ است‌ و معنای‌ تفضیل‌ انسان‌ با سایر موجودات‌ این‌ است‌ که‌ در غیر عقل‌ از سایر خصوصیات‌ و صفات‌ هم‌ انسان‌ بر دیگران‌ برتری‌ داشته‌ و هر کمالی‌ که‌ در سایر موجودات‌ هست‌ حد اعلای‌ آن‌ در انسان‌ وجود دارد.

و خلاصه‌ اینکه‌ بنی‌آدم‌ در میان‌ سایر موجودات‌ عالم، از یک‌ ویژگی‌ و خصیصه‌ای‌ برخوردار گردیده‌ و به‌خاطر همان‌ خصیصه‌ است‌ که‌ از دیگر موجودات‌ جهان‌ امتیاز یافته‌ و آن‌ عقلی‌ است‌ که‌ به‌وسیله آن‌ حق‌ را از باطل‌ و خیر را از شر و نافع‌ را از مضر تمیز می‌دهد... تفضیل‌ و تکریم‌ ناظر به‌ یک‌ دسته‌ از موهبت های‌ الهی‌ است‌ که‌ به‌ انسان‌ داده‌ شد، تکریمش‌ به‌ دادن‌ عقل‌ است‌ که‌ به‌ هیچ‌ موجودی‌ دیگر داده‌ نشده، و انسان‌ به‌وسیلة‌ آن‌ خیر را از شر و نافع‌ را از مضر و نیک‌ را از بد تمیز می‌دهد، موهبت های‌ دیگری‌ از قبیل‌ تسلط‌ بر سایر موجودات‌ و استخدام‌ و تسخیر آنها برای‌ رسیدن‌ به‌ هدفها از قبیل‌ نطق‌ و خط‌ و امثال‌ آن‌ نیز زمانی‌ محقق‌ می‌شود که‌ عقل‌ باشد.

و اما تفضیل‌ انسان‌ بر سایر موجودات‌ به‌ این‌ است‌ که‌ آنچه‌ را به‌ آنها داده‌ از هریک‌ سهم‌ بیشتری‌ به‌ انسان‌ داده‌ است، اگر حیوان‌ غذا می‌خورد خوراک‌ ساده‌ای‌ از گوشت‌ و یا میوه‌ و یا گیاهان‌ و یا غیر آن‌ دارد، ولی‌ انسان‌ که‌ در این‌ جهت‌ با حیوان‌ شریک‌ است‌ این‌ اضافه‌ را دارد که‌ همان‌ مواد غذایی‌ را گرفته‌ و انواع‌ طعامهای‌ پخته‌ و خام‌ برای‌ خود ابتکار می‌کند، طعام های‌ گوناگون‌ و فنون‌ مختلف‌ و لذیذ که‌ نمی‌توان‌ به‌ شماره‌اش‌ آورده‌ برای‌ خود اختراع‌ می‌نماید و همچنین‌ آشامیدنی‌ و پوشیدنی‌ و اطفأ غریزه‌ جنسی‌ و طریقة‌ مسکن‌ گزیدن‌ و رفتار اجتماعی‌ در حیوانات‌ و انسان‌ بدین‌ قیاس‌ است.»

‌نسبت‌ دین‌ و انسان‌

دین‌ عامل‌ و ضامن‌ حیات‌ انسانی‌ بشر است. بدون‌ دین‌ زندگی‌ انسان‌ به‌ محدوده‌ کمالات‌ و زندگی‌ حیوانات‌ و گیاهان‌ منحصر می‌شود. تنها دین‌ است‌ که‌ می‌تواند انسان‌ را از سطح‌ کمالات‌ حیوانی‌ و گیاهی‌ به‌ افق‌ زندگی‌ و حیات‌ لایق‌ انسانی‌ برساند. قرآن‌ کریم‌ این‌ حقیقت‌ را که‌ تنها دین‌ می‌تواند تأمین‌کننده‌ حیات‌ ویژة‌ انسانی‌ باشد با بیانی‌ بسیار زیبا این‌گونه‌ اعلام‌ می‌کند:

«یا ایهاالذین‌ آمنوا استجیبوا و للرسول‌ اذا دعاکُم‌ لما یحییکم » یعنی‌ (ای‌ کسانی‌که‌ ایمان‌ آورده‌اید اجابت‌ کنید خدا و رسول‌ را هنگامی‌که‌ شما را دعوت‌ می‌کنند به‌ چیزی‌ که‌ آن‌ چیز به‌ شما حیات‌ می‌دهد. (انفال‌ 29)

مفهوم‌ آیه‌ این‌ می‌شود که‌ در اجابت‌ خدا و رسول، حیات‌ ویژه‌ای‌ برای‌ انسان‌ وجود دارد و به‌ عبارت‌ دیگر پیامبر  از سوی‌ خداوند چیزی‌ آورد، که‌ اگر مردم‌ به‌ آن‌ تمسک‌ کنند حیات‌ جدیدی‌ خواهند یافت.

مفهوم‌ مخالف‌ این‌ آیه‌ این‌ است‌ که‌ بدون‌ اجابت‌ خدا و رسول  هیچ‌کس‌ از آن‌ حیات‌ ویژه‌ برخوردار نمی‌شود.

بنابراین‌ کار دین‌ رساندن‌ انسانها به‌ مرحلة‌ بالاتر از حیات‌ یعنی‌ حیات‌ انسانی‌ است‌ به‌طوری‌که‌ هیچ‌کس‌ بدون‌ آن‌ نمی‌تواند به‌ این‌ مرحله‌ از حیات‌ نایل‌ شود. لذا کسانی‌که‌ دیندار و اهل‌ اجابت‌ دین‌ نیستند دارای‌ حیات‌ هستند، ولی‌ حیات‌ مرحلة‌ گیاهی‌ و حیوانی. اما حیات‌ انسانی‌ فقط‌ ویژة‌ اهل‌ دین‌ است.

حال‌ باید دید که‌ دین‌ این‌ حیات‌ را چگونه‌ برای‌ پیروان‌ خود تأمین‌ می‌کند و به‌ عبارت‌ دیگر پیروان‌ یک‌ دین‌ چه‌ باید کنند تا از حیات‌ مرحله‌ بالاتر برخوردار شوند؟ آیه‌ مذکور جواب‌ این‌ سؤ‌ال‌ را بروشنی‌ داد و آن‌ اجابت‌ خداوند و پیامبرش‌ است‌ در دینی‌ که‌ برای‌ انسان ها آورده‌ است. تعالیم‌ و دستورات‌ حیات‌بخش‌ دینی‌ به‌ سه‌ بخش‌ تقسیم‌ می‌شوند که‌ پیروان‌ آن‌ باید با هر سه‌ بخش‌ رابطة‌ مناسبی‌ برقرار کنند.

الف‌ - عقاید یا اصول‌ دین‌ که‌ همان‌ جهان‌بینی‌ و اندیشه‌ها و افکار انسانی‌ است.

ب‌ - اخلاقیات‌ که‌ مبتنی‌ بر جهان‌بینی‌ است‌ و مراد از آن‌ ملکات‌ و صفات‌ ثابت‌ روحی‌ است.

ج‌ - احکام‌ یا فروع‌ دین‌ که‌ دستورالعمل‌ عبادات، معاملات‌ و قسمتی‌ از ارتباطات‌ انسان‌ است‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ حیات‌ ویژه‌ انسانی‌ و یا به‌ تعبیر قرآن‌ حیات‌ طیبه‌ می‌باشد. پیروان‌ دین‌ بایستی‌ به‌ سلسله‌ای‌ از عقاید حقه‌ و صحیح‌ که‌ در متن‌ تعالیم‌ دینی‌ جای‌ دارد معتقد باشند، عقایدی‌ از قبیل: مبدأ، معاد، نبوت، امامت‌ و...

بنابراین‌ دین‌ عامل‌ اساسی‌ حیات‌ ویژه‌ بشری‌ است‌ که‌ انسان‌ با اجابت‌ آن، یعنی‌ برقراری‌ ارتباط‌ صحیح‌ روحی‌ و عملی‌ با همه‌ بخش های‌ آن‌ به‌ این‌ حیات‌ طیبه‌ دست‌ پیدا خواهد کرد. به‌ عبارت‌ دیگر حیات‌ طیبه‌ مجموعه‌ای‌ از عقاید، اخلاق‌ و اعمال‌ مطابق‌ دستور خداوند (اعمال‌ صالح) است.

 

‌            

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها