در تمام دوره ها هنرمندانی بوده اند که همواره پای حفظ موسیقی ایرانی ایستاده اند تا به سمت ابتذال نرود، اما در ایران که صاحب فرهنگ، تاریخ و تمدنی غنی است، انتظار میرود که موسیقی فاخر و فرهنگی رنگ و رخ بیشتری داشته باشد تا هر موسیقی مبتذلی نتواند به راحتی در فرهنگ کشور ما رخنه کند و ارزش ها و باورهای کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار دهد. شهرام شکوهی از جمله هنرمندان دغدغه مندی است که سالها زندگی خود را وقف موسیقی ایرانی کرده و سعی داشته با تلفیقی از آواز ایرانی و موسیقی فلامنکو طیف وسیعی از جوانان و نوجوانان را با خود همراه سازد. این روزها که بحث ترانه های مبتذل و تاثیر آن روی کودکان و نوجوانان نقل بسیاری از محافل فرهنگی-هنری است به سراغ شکوهی رفتیم و گفت و گویی در
جام جم آنلاین با او داشتیم که مشروح آن پیش روی شماست.
آقای شکوهی، به نظر شما ذائقه شنیداری مخاطب امروزی تغییر کرده؟خیر، به اعتقاد من ذائقه شنیداری مخاطب امروزی چندان تغییری نکرده. بالاخره در هر صنعتی یکسری از تولیدات، ظاهری فریبنده دارند و تابوشکنی می کنند. این تولیدات با بسته بندی های خوش آب و رنگی که دارند توجه مردم را به خود جلب می کنند و معمولا کسانی دنبال این تولیدات می روند که دنبال سرگرمی یا تفریح هستند. این مسئله اصلا عجیب و غریب نیست و در تمام دنیا وجود دارد. منتها در فرهنگ ایرانی همواره یکسری به عنوان آزادی بیان، در ابتدا مدافع این تابوشکنی ها و هنجارشکنی ها هستند و بعد که دیگر کار از کار گذشت همین آدم ها می شوند مصلح اجتماعی و درصدد رفع ناهنجاری های اجتماعی برآمده از این آسیب ها داد سخن می گویند، اما این راهش نیست.
آیا می توان در داخل چهارچوب ها، ترانه هایی شاد با سبکی خاص پدید آورد که طرفداران زیادی را جذب خود کند؟
ببینید، فقط ترانه و موسیقی هنجارشکن نیست که جذاب است. موسیقی می تواند حاوی مفاهیمی متعالی نباشد، اما جذاب باشد و در عین حال تاثیری مخرب و ضدارزش هم نداشته باشد. می توان برای هر نسلی موسیقی شریف تولید کرد که جذاب باشد، اما در ایران سیاستگذاران موسیقی وقتی در جهت تولید چنین موسیقی شریفی هیچگونه حمایت و تلاشی نمی کنند، دیگر حقی برای اعتراض به کسانیکه موسیقی غیراخلاقی از آنسوی آب ها تولید می کنند، ندارند. چون آنها می توانستند کاری کنند و نکردند! اعتراض به چه کسی می کنند؟ به کسانی که خارج از ایران هستند و هیچ نظارتی هم بر عملکردشان نیست! هر زمان که شما برای تولید موسیقی شریف و جذاب در داخل ایران کاری انجام دادید، می توانید به موسیقی مخرب و ضدارزش هم اعتراض کنید.
پس معتقدید عدم توجه جدی به موسیقی اصیل یا موسیقی ای که دارای مفاهیم ارزشمند باشد این پیامدها را هم به دنبال دارد یا به عبارتی دیگران ماموریت شان را در خارج از ایران درست انجام دادند، اما ما نتوانستیم ماموریت مان را در داخل درست انجام دهیم!
من معتقدم باید برای هر نسل و هر رده سنی متناسب با حال و هوای همان دوره، موسیقی شایسته تولید کرد. هیچ اصراری نیست که همه موسیقی فاخر با تمام مولفه های اصیل گوش بدهند. حتی خاطرم هست در دوره ای اصرار بر موسیقی فاخر باعث تنزل موسیقی های تولیدی شد. به این دلیل که بعضا جوانان و نوجوانانی که به دنبال شادی و انرژی بیشتری هستند را جذب نکرد و آنها را به سمت موسیقی های ضدارزش سوق داد.
واکنش منطقی یا راه علاج چیست؟ برای بهبود این اوضاع چه باید کرد؟
نیاز به کار کارشناسی دارد. اگر نام این مسئله را درد بگذاریم، یک درمان می خواهد. درمانی که ریشه ای باشد و مقطعی عمل نکند. هیچ دردی با دستور درمان نمی شود. به خصوص در مباحث فرهنگی هیچوقت نمی توان با کسی یا مقوله ای دستوری رفتار کرد. نمی توان به مردم دستور داد فلان موسیقی را گوش بده، فلان موسیقی را گوش نده.
و البته خانواده ها از بابت عواقب انتشار موسیقی های مبتذل بسیار نگران هستند و بعضا نمی دانند چطور باید از آسیب های این چنینی به کودکانشان جلوگیری کنند...
من خودم یکی از همین خانواده ها هستم. دختر 13 ساله دارم که در سنی بحرانی به سر می برد. الان تمام خانواده ها چه بخواهند چه نخواهند با چنین معضلی دست به گریبان هستند و نیاز به هوشیاری و تدابیر کارشناسی شده برای رفع آن است. البته منظورم از آن دست کارشناسی هایی نیست که در ایران رواج دارد و همه دور یک میز می نشینند و در انتها بدون هیچ خروجی مشخصی آن میز را ترک می کنند.
سالها پیش قطعه «باران عشق» را برای کودکان فلسطینی خواندید، چه انگیزه ای باعث این کار شد؟
بعضا فکر می کنند با انگیزه سیاسی این کار را کردم، اما هیچ انگیزه سیاسی برای خواندن این قطعه برای کودکان فلسطینی نداشتم. در دوره ای که من این قطعه را خواندم، نوار غزه زیر فشار بمباران و آتش گسترده جنگنده ها بود و بچه های معصوم و بیگناه یکی یکی کشته می شدند و از آنجا که کودکان را دوست دارم و معتقدم کودکان نباید اسیر سیاست بزرگترها شوند، این قطعه را خواندم.
در یکسال اخیر، کرونا همه مردم و صنایع را تحت تاثیر خود قرار داده. در این بحران چه اقدام حمایتی از سوی دولت برای حل مشکلات اهالی موسیقی کشور انجام شده؟
به جرات می گویم هیچکدام از متولیان و مسوولان موسیقی ایران، دغدغه موسیقی ندارند. چون موسیقی در نظر آنها همیشه یک چیز لوکس و اضافی است که بود و نبودش فرقی نمی کند. تمهیداتی مثل تخصیص بسته های حمایتی به هنرمندان آسیب دیده از کرونا به قدری ناچیز است که فکر نمی کنم هیچکدام از هنرمندان موسیقی بخواهند در فهرست این بسته های قرار بگیرند. هیچ کمک خاصی در دوره کرونا به اهالی موسیقی نشده. البته این بی مهری تنها شامل کشور ما نمی شود و در تمام دنیا شاهد چنین برخوردهایی با هنرمندان این حوزه هستیم. منتها در خارج از ایران در شرایط عادی به قدری به هنرمندانشان بها می دهند که آنها دغدغه چنین روزهایی را ندارند.
در مجموع اوضاع حال حاضر موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟
موسیقی ما توانایی و پتانسیل بسیاری برای رشد و ارتقا دارد. فقط سیاست های درستی برای آن اعمال نمی شود. همین عدم اتخاذ سیاست گذاری درست و راهبردی باعث می شود در درازمدت کسانیکه به این حوزه جدی نگاه می کنند دلسرد شوند و بروند سراغ همان روشی که آنطرف آبی ها می روند.
منبع: ساناز قنبری / جام جم آنلاین