دکتر جواد وکیلی پژوهشگر حوزه تمدن و پیشرفت؛
دنیای حاضر دنیای تعارض برنامهریزان شده است. امروز یک برنامهریز برای برنامهریزی کلان برای یک شهر، منطقه یا ناحیه باید کلاف پیچیدهای از نظریات غربی و شرقی را در بابهای نظریههای برنامهریزی تا نظریه برنامهریزی بازگشایی کند و در آخر هر تصمیمی بگیرد متهم به جانبداری از یک روش یا نظریه خواهد شد و سیل انتقادات طرفداران بقیه نظریات را باید پذیرا باشد.
ما به عنوان کسانی که خواستار و مدعی ایجاد تمدن اسلامی هستیم نباید آزمایشگاه آزمون و خطای نظریاتی باشیم که از آخور سوسیالیسم با آبشخور لیبرالیسم یا کاپیتالیسم سربرآوردهاند. ما باید با توجه به ارزشهای اسلامی و آسیبشناسی نتایج برنامهریزیهای توسعهای دنیا نسخههای برنامههای پیشرفت اسلامی در سطوح روستایی، شهری، ناحیهای، منطقهای، ملی و جهان اسلام را تهیه و در معرض افکار عمومی و نخبگان جهان اسلام قرار دهیم.
مطمئنا نسخههای قرار گرفته در معرض بارش افکار اندیشمندان مسلمان ضمن تکامل سریع خیزشی نوین در مسیر بیداری و اعتلای جهان اسلام و افزایش باور و اعتماد به اسلام به عنوان یک دین ناجی و کامل پدید خواهد آورد.
آنچه امروز گریبان کلانشهرهای جهان اسلام را میفشارد ثمرات باور و اعتماد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از اجرای برنامههای توسعهای تجویزی اندیشمندانی که اعتقادی به ارزشهای یک شهروند مسلمان، یک روستایی مسلمان، یک بانوی مسلمان و یک مدیر مسلمان نداشتهاند و این ارزشها و اعتقادات بیگانه بودهاند.
از گامهای اولیه برنامهریزی کلان در ابتدای قرن بیستم میلادی تاکنون که برنامهها از خردگرایی مطلق و فن سالاری و نگاه از بالا به پایین به برنامههای ارتباطی و مشارکتی و با رویکرد تعاملات اجتماعی و سرانجام پیچیدن نسخه توسعه پایدار و اهداف هزاره طی مسیر کردهاند جایی برای فطرت خداجوی انسانها، توکل به خدا، قدرت خدا و خواست خدا و آنچه که مردم از خدا میخواهند و خداوند به آنها ارزانی میکند وجود ندارد.
امروز برای گام برداشتن به سوی تمدن اسلامی نیازمند برنامههایی هستیم که متکی بر ارزشهای دینی مسیر پیشرفت را برای ما هموار سازند و با تجلی ظرفیتهای هدایتی دین اسلام بستر اجتماعی و فرهنگی جامعه را برای باور خویشتن و قد علم کردن و هضم تمدن غرب مهیا سازند. غفلت از این امر مهم آسیب جدی به زحمات و تلاشهای اندیشمندان و مبارزان مسلمان خواستار اعتلای اسلام در قرون اخیر وارد خواهد کرد.
دوران شکوفایی تمدن اسلامی بیشک جایگاه ویژهای در تاریخ تمدن بشر داشته است. یکی از جلوههای تمدن اسلامی شکل گیری و ساختن تمدنهای بزرگی درون این تمدن بود که آینهای از آرمانهای تمدن و ایدئولوژیک اندیشمندان مسلمان به عنوان مشاوران، امیران و حاکمان بوده است. سمرقند، بخارا، ری، اصفهان، کرمان، نیشابور، مشهد، بغداد، دمشق، حلب، قاهره، استانبول و... نمایشگاه بزرگی از این تلفیق هنر معماری و مهندسی با خواستهای جوامع بشری بر بستر آرمانهای دینی و مذهبی و ارزشهای فطری و انسانی بودهاند.
یکی از ضربات مهلکی که بر پیکرهی تمدن اسلامی واقع شده است تبدیل شهرهای اسلامی به شهرهای مسلمانان است که با تقلید کورکورانه یا بدون هدف یا به علت سردرگمی ایدئولوژیک و با غرق شدن در زرق و برق شهرهای غربی که در 200 سال اخیر رخ نمایی کردند به معجونی از معضلات و کلاف سردرگم هویت و کارایی مبدل شدهاند.
امروزه از کوالالامپور، جاکارتا،مدینه، قاهره و کازابلانکا تا بغداد و دمشق بیروت و طرابلس شهرها در چنگال برنامهریزان هواخواه مکاتب غربی اسیرند یا در زیر چکمه و دشنه تروریست و ارتشها به ویرانی مبتلا شدهاند.
امروز مسلمانان در شهرهایی زندگی میکنند که سازمان فضایی شهر آرامش و تعبد را در آنها متجلی نمیسازند و آنها را تشویق به مشارکت در تعالی بخشی شهر از مسیری که به خدا منتهی شود نمی نماید.
امروز شهرهای مسلمانان برای برخواستن از اغماء حاصل از تجویزهای پر از غلط و مبهم بلغورکنندگان نظریات غربی و شرقی و التیام زخمهای دیکتاتورهای ناسیونالیستی و جهالتهای تروریستی نیازمند اندیشمندانی هستند که روح و اندیشههایشان در چشمه زلال معرفت اسلامی شسته و نگاهی آمیخته با حکمت و محبت و فارغ از مکاتب دنیا محور برای بازساخت تمدن اسلامی به ترمیم و بازآرایی شهرهای مسلمانان بر اساس شهر سازی توحیدی و اسلامی همت کنند تا در قرن 15 هجری رخ نمایی شهرهای اسلامی را به عنوان طلیعه ظهور تمدن اسلامی محقق سازند.