حالا این عناصر اگر با ذوق همراه باشند و سازنده متناسب با محتوا و فضای فیلم یا سریال ترانه و آوازی را هم روی آن ردیف کند، گاه به اثری خاطرهانگیز، تماشایی و شنیدنی بدل میشود که حتی میتواند جدا از سریال یا برنامه تلویزیونی که در آغاز یا پایان آن آمده است، مخاطب داشته باشد.
در این صورت دیگر تیتراژ تنها راهی برای معرفی عوامل یک برنامه، فیلم یا سریال نیست و ضمن کمک کردن به درک بهتر قصه و یکی شدن با بافت سریال برای ورود به دنیای آن، به واسطه بهرهگیری از گرافیک جذاب و موسیقی درخور، میتواند مورد توجه قرار گیرد. از این قبیل تیتراژها کم نبودند.
مثلا اگر در دهه ۸۰ سریال مسافری از هند را دیده باشید، احتمالا تیتراژها به ویژه تیتراژ پایانی آن و ترانه هندیاش در حافظهتان مانده است یا موسیقی بیکلام و خوشضرب سریال کیف انگلیسی که گویی بهانهای برای حرکت بود و در پایان هر قسمت پردهای را به رقص درمیآورد.
در میان تعداد زیادی از تیتراژهای خاطرهانگیز، سریال های رمضانی که معمولا به دلیل زمان خاص پخششان، بیشتر دیده میشوند، تیتراژهای پرمخاطبی هم دارند.
گویی سازندگان این آثار بیشتر به دنبال آن هستند که در این مورد گوی سبقت را از رقیبان خود در دیگر شبکهها بربایند و ضمن کار کردن با تیتراژسازان حرفهای، با آهنگسازان و خوانندگانی همکاری کنند که نامی در این عرصه برای خود دست و پا کردهاند.
شاید بتوان گفت سابقه به یاد ماندنی شدن تیتراژهای رمضانی، به عنوانبندی پایانی سریال گمگشته برمیگردد که روی آن ترانهای با صدای مجید اخشابی پخش میشد و سبب شهرت او پس از این اجرا شد. پس از آن در آثار رمضانی رضا عطاران هم تیتراژها مورد توجه قرارگرفت و فضای تازهای را ایجاد کرد. البته اینکه تیتراژی خوب باشد و موفق از کار درآید فقط در بند صدای خوانندهای شهره نیست، آنچنان که از سریال او یک فرشته بود در خاطرمان هست که با یک موسیقی متناسب با مضون سریال و همچنین تصاویر و حرکاتی که نزدیک به آن بود، همچنان جزو کارهای شاخص این ایام به شمار میآید. امسال سه سریال رمضانی شبکههای سیما هم تلاش داشتند با بهره بردن از عناصر گرافیکی خاص مثل طراحی لوگو چشم جهانبین برای سریال احضار، استفاده از آوای خواننده شناخته شدهای چون حامی در سریال بچه مهندس و سوز صدایی تازه در تیتراژ سریال یاور، اثری خاطرهانگیز و در خدمت مجموعهشان تولید کنند. در اینجا نگاهی به عناصر مختلف تیتراژهای پایانی این سه سریال داشتیم که غالبا با آواز و موسیقی که در خود دارند، بیشتر مورد توجه قرار گرفتند.
ای دل چه اندیشیدهای؟
نام سریال: احضار
شبکه: یک سیما
طراح لوگو و تیتراژ: پژمان ابوالقاسمی
آهنگساز و خواننده: آریا عظیمینژاد
شاعر: مولانا
«احضار» در هر قسمت با ثابت شدن تصویر پلان، محو آن برای آغاز شدن تیتراژ و نمایان شدن لوگوی سریال به پایان میرسد. لوگو تصویری است از نام سریال و نقطه حرف «ض» در آن به صورت چشم جهان بین طراحی شده است. طراحی لوگو به همراه شکل تیتراژ را پژمان ابوالقاسمی انجام داده، لوگویی که در این مدت به خاطر حساسیتبرانگیز بودن آن حرف و حدیثهایی را در پی داشته است. به جز این طرح کار ابوالقاسمی در تیتراژ پایانی، چندان پیچیده به نظر نمیرسد و او و کارگردان احتمالا نظر به سادگی کار و جلب تمرکز بیشتر مخاطب به سمت موسیقی داشتهاند. در مورد لوگو، افخمی کارگردان سریال مدتی قبل بیان کرد: «وجود چشم جهانبین در لوگوی سریال با موضوع سریال ارتباط مستقیم و همخوانی دارد. به فتوای اکثر علما برپایی یا شرکت در مجالس احضار روح مذموم و حرام اعلام شده زیرا اکثریت قریب به اتفاق چنین مجالسی بر پایه دروغ و فریبکاری است. وجود چشم جهانبین که یکی از نمادهای فراماسونری است، در لوگوی سریال به تبعات ویرانگری اشاره دارد که برای شرکتکنندگان در هر محفل و مجلس مخفی و سری ازجمله مجالس احضار به بار خواهد آمد. وجود چشم جهانبین با هدف نفی برپایی یا شرکت در مجالس و محافل مخفی ازجمله مجلس احضار روح بوده است. کسانی که به فتوای علما ملتزم بوده و مخالف برپایی یا حضور در این محافل هستند مشکلی با لوگو نخواهند داشت لیکن اشخاصی که برپایی یا شرکت در مجالس احضار ارواح را مباح یا ممدوح بدانند طبعا با این لوگو مخالف خواهند بود.»
در پایین این المان که بر صفحهای سیاه حک شده است، شناسنامه سریال با معرفی نام دستاندرکاران آن مرور میشود. موسیقی هم از ابتدا با تیتراژ همراه میشود که چند بیتی از غزلی از دیوان شمس هم با صدای آریا عظیمینژاد و آهنگسازی او با ریتمی تند خوانده میشود. شعر به محتوای سریال بیارتباط نیست و بیمدهنده درباره عقوبت اعمال ناصواب انسانی و پاسخگویی در روز جزاست. آهنگ هم با این مضمون همراه است و فضای ماورایی و گاه وهمآلود سریال و قصه آن را یادآوری میکند. این حال با ترکیب ویولن، ویولاو ویولنسل که سازهای اصلی این قطعه هستند، ضمن ایجاد کشش و جذب مخاطب، حالت سرگشتی شخصیتهای فیلمنامه «احضار» میان صواب و ناصواب را به خوبی القا میکند؛ افکت آوایی نزدیک به دیجیریدو که در میانه آوازخوانی شنیده میشود هم به فضای ترس و اضطراب کمک میکند و نشان و سمبلی از نفخ صور هم میتواند باشد.
یکی از ویژگیهای مثبت شناسنامه قطعه موسیقایی تولید شده برای تیتراژ این سریال تلویزیونی، نام بردن از نوازدگان است که گاه از پس شهرت خواننده و دیگر چهرههای یک سریال، هنر آنان در خلق یک اثر خاطرهانگیز و تاثیرگذار نادیده گرفته میشود.
محتوای غزل (ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها...) انتخاب شده که چند بیتی از آن ابتدای تیتراژ پایانی با صدای عظیمینژاد، اما بدون درج نام او بهعنوان خواننده اجرا شده هم با محتوای مذهبی سریال یکسو است. هر چند این آواز کوتاه است و عظیمینژاد نظر بر تمرکز بیشتر روی موسیقی و القای حس با آن داشته است. این اولینبار نیست که برای تیتراژ یک سریال از اشعار قدما استفاده شده است، این اتفاق به ویژه وقتی سریالی محتوایی اینچنینی دارد بیشتر رخ میدهد. نمونهاش سریال روز حسرت که تیتراژ پایانی آن با آهنگسازی عظیمینژاد، آواز مقداد شاهحسینی و غزلی (روزها فکر من این است و همه شب سخنم...) منسوب به مولوی بود. غزلی که شنونده را به تفکر وامیدارد و پرسشی بنیادین درباره چرایی خلفت انسان را مطرح میکند.
پیش از این نیز همین ابیات از غزلیات شمس به عنوان ترانه تیتراژ پایانی سریال کت جادویی با صدای مسعود خادم اجرا شده بود که سبکی کاملا متفاوت داشت. این اثر البته نزدیکی بسیاری هم با دیگر آثار عظیمینژاد در همین ژانر دارد. کافی است که پیش از این بیننده سریال «او یک فرشته بود» به کارگردانی علیرضا افخمی و «روز حسرت» به نویسندگی او بوده باشید که آهنگسازی هر دو را عظیمینژاد بر عهده داشته است. همچنین آهنگسازی او در سریال «آخرین گناه» به کارگردانی حسین سهیلیزاده که سال ۸۵ روی آنتن رفت هم با این فضا قرابت داشت. این آهنگساز گرچه با ساخت ملودی و آواز عنوانبندی این سریال، پا به دنیای تازهای نگذاشته است، اما همچنان میتوان این اثر او را در قیاس با رقبای خود در دیگر شبکهها موفق تلقی کرد.
از من بپرس، خوبی حالت را
نام سریال: بچه مهندس ۴
شبکه: دو سیما
طراح تیتراژ: سامان ارشدی
خواننده: حمید حامی
آهنگساز: سعید رضایی
ترانهسرا: حسین غیاثی
تیتراژ پایانی بچه مهندس از آن نوع تیتراژها نیست که دیدنش برایتان تازگی داشته باشد و به لحاظ افکتها تصویری اتفاق ویژهای را در آن شاهد نیستیم. چند عکس از دستاندرکاران در پشت صحنه سریال دیده میشود و روی آن ترانهای از حسن غیاثی با صدای حمید حامی اجرا شده است.
«ترانه ایران» نام این قطعه است و در وصف ایران سروده شده، مضمونی که با سریال در دو فصل اخیر به آن رسیده است و البته با فضای خانوادگی و عاشقانه زندگی شخصیت اصلی این سریال که مخاطب سریال را از فصل با خود همراه کرده، مناسبتی ندارد زیراکه دست سرنوشت و جدایی از عشق سابق خود را به سمت همکاری در پروژههای ملی کشاند و آنچه از ابتدا در شخصیت جواد جوادی دیدیم، این نبود.
البته جدای از محتوا، ریتم تند و فضای شاد سازبندیها، استفاده از گیتار الکتریک و آوازی که به فراخور مضمون آن با انرژی و صلابت خوانده شده است به حال و هوای جوانانه سریال و شخصیتهای آن نزدیک است. یکی از وجوه تمایز این ترانه تیتراژ با دیگر تیتراژهای سریالهای ماه رمضان، در فضای شاد و امیدبخش آن است. زیرا سریال یاور و احضار چه به لحاظ قصه و چه موسیقی و ترانههای پایانی فضای پرانرژی و پرنشاطی ندارند. ویدئویی هم در شبکههای اجتماعی مجازی از ضبط این ترانه منتشر شده که انرژی خواننده و تنظیمکننده را متناسب با موسیقی اجرا شده نشان میدهد. در این سریال هم اسامی نوازندگان به تفکیک ساز اجراییشان آمده است. سعید رضایی، آهنگساز این قطعه پیش از این با خوانندههایی نظیر روزبه نعمتالهی، رضا صادقی، سینا سرلک، حامد همایون و... همکاری داشته و در کارهای تصویری نیز مثل سریال بچه محل که از شبکه دو سیما پخش شد، تنظیم موسیقی را بر عهده داشته است.
حامی، خواننده این اثر هم پیشتر در مجموعههای تلویزیونی مردان کوچک، جوانی، سلام، با من حرف بزن و همچنین فیلمهای سینمایی سام و نرگس، گل یخ و هدف اصلی قطعاتی را اجرا کرده بود.
همچنین حسین غیاثی هم از شاعر و ترانهسرایانی است که از حدود سال۸۰ فعالیتش را آغاز کرده است، اما در سالهای اخیر به واسطه همکاری با چهرههایی نظیر علیرضا قربانی، علی زند وکیلی، احسان خواجه امیری و... بیش از پیش نام او را در شناسنامه آثار و همچنین به عنوان ترانهسرای قطعاتی که برای آثار تصویری اجرا شده است میبینیم. ترانههای سریالهای همگناه، بوم و بانو و برنامه دو نیمه ماه جزو آثار او هستند.
بهنام نامی رفیق
نام سریال: یاور
شبکه: سه سیما
طراح تیتراژ: محراب مشهدبان
خواننده: رئوف مکرم
همخوان: شهرام میرجلالی
آهنگساز: علیرضا افشار، معین طیبی
ترانهسرا: مهرزاد امیرخانی
تیتراژ پایانی سریال یاور برگرفته از پس زمینه تیتراژ آغازین آن صفحهای تیره با ردی از آینههای شکسته و نشانی از چند پارگی شخصیتهای قصه، فاصله و شکستی ارتباط میان آنهاست. درباره موسیقی سوار شده بر آن اما حرف و حدیث بسیار است. در این مدت که از پخش سریال گذشته است و باوجود آن که این ترانه توانسته علاقهمندان خود را پیدا کند، عدهای درباره شباهت اجرای آن با قطعات سریال شهرزاد و ستایش میگویند. این افراد خش صدای رئوف مکرمی، خواننده این ترانه و همخوانی او با شهرام میرجلالی را مابهازای صدای محسن چاوشی و سینا سرلک، آوای همراه او در اجرای قطعات سریال شهرزاد میدانند.
همچنین برخی حال و هوای ترانه مهرزاد امیرخانی و سبک اجرای مکرمی را به کار شهاب مظفری، در آواز تیتراژ پایانی «ستایش» نزدیک دانستند. از مکرمی چند سال پیش یک قطعه به صورت همخوانی منتشر شد و پس از آن فعالیت ویژهای از او ندیده بودیم. تا اینکه با این سریال توانست خود را به مخاطبان بشناساند. این قطعه با توجه به نزدیکی که ترانهاش با مضمون سریال یعنی رفاقت دارد توانسته است در راستای فضای سریال و محتوای آن قرار گیرد و چهرهای تازه را هم به موسیقی معرفی کند. علیرضا افشار و معین طیبی، آهنگسازان این سریال هم پیش از این ملودیسازی برای خوانندگان دیگر داشتهاند. برای نمونه طیبی و مظفری در سریال نمایش خانگی دل همکاری کردند. از این جهت شاید بتوان شباهتهایی که برخی به آن اشاره میکننده ناشی از سابقه کاری آهنگسازان و ترانهسرا و حال و هوای کلی آثار آنان دانست.
مهرزاد امیرخانی که سابقه خوانندگی و همینطور سرایش برای دیگر خوانندگان چون زندهیاد مرتضی پاشایی، محمد علیزاده و... را دارد و در تیتراژهای سریالهایی دیگری همچون زخم نیز نامش به عنوان ترانهسرا آمده است؛ اینبار درباره رفاقت واقعی و حس آن سروده است. مضمونی که «یاور» بیشتر بر پایه آن جلو میرود و روایتگر قصه دوستی در دو نسل است؛ یکی یاور و شهمیرزادی از نسل پیش و دیگری، زوج محسن و آصف از جوانان امروز. تعابیر به کار رفته در ترانه هم از فضای رفاقتهای قدیمی و حتی اصطلاحا کف خیابان میآید و نزدیک به بیان و لحن شخصیتهای سریال نظیر یاور است. رگههایی از خشونت هم دارد که از مصرع آغاز آن «بکش راحتم کن» شروع میشود و گویی به شنونده برای شنیدن ادامه آن شوک وارد میکند.
هر چند با گذشت چند بیت، در میانههای ترانه مخاطب نوعی تناقض در ارتباط میان این دو رفیق که ظاهرا درباره آنها میشنویم، حس میکند که برایش سردرگمی به دنبال دارد و درست نمیتواند آغاز و پایان روایت ترانهسار از احساسش را دریابد.
حال خوب یک تیتراژ
دیدگاههای متفاوتی درباره تیتراژ و لزوم وجود آن وجود دارد، اما آنچه در میان تمام اینها مشترک است باور به خلاقیت، پیوند تیراژ به فیلم، تناسب گرافیک و حروف عنوانبندی با فضای اثر، یکدستی تیتراژ آغاز و پایان و همچنین زمان مناسب هر کدام است که میتواند یک تیتراژ را خوب از آب درآورد.
تیتراژ شروع معمولا زمان کمتری را به خود اختصاص میدهد و بیشتر وظیفه فضاسازی و سپس معرفی را دارد. تیتراژ پایانی اما فرصت بیشتری برای معرفی دستاندرکاران دارد که میتواند برای مخاطبان تخصصیتر جذاب باشد.
این بخش از اثر اما در تلویزیون جایگاه متفاوتتری نسبت به سینما پیدا میکند. زیرا بینندگان تلویزیون فراغ بال بیشتری برای تماشای عنوانبندی آخر دارند و مثل مخاطبان سینما با آشفتگی پایان سانس و لزوم ترک سالن مواجه نیستند به همین دلیل سازندگان تیراژهای تلویزیونی معمولا ترجیح میدهند مخاطبان خود را که هنوز در فضای قصه سریال قرار دارند، با موسیقی و ترانهای متناسب با ماجراهای فیلمنامه همچنان همراه کنند و تا آخرین لحظهای که توجه مخاطبان را در دست دارند تلاششان را برای جذب حداکثری او ادامه دهند.
البته اینکه صرفا تیتراژی موفق است که با آواز همراه باشد، باور قاطعی نیست و مثالهای نقض زیادی دارد. با این وجود هر سه سریال رمضانی امسال، ترجیح دادهاند موسیقی با کلام را انتخاب کنند و البته از نظر تصویری و گرافیکی، غیر از لوگویی که برای احضار تدارک دیده شده است، نوآوری از دیگران دیده نمیشود. همچنین هیچ کدام از خوانندههایی که این روزها خیلی روی بورس باشند استفاده نشده است و حامی تنها خواننده شناخته شده مجموعههاست. از میان آهنگسازان نیز گرچه همه باتجربه هستند اما آریا عظیمینژاد در کار آهنگسازی سریال شناختهشدهتر و به واسطه حضور در گروه داوری عصر جدید، نامآشناتر است.
نوشین مجلسی - رسانه / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد