جنگل های بلوط طارم سفلی دارند با پروانه های دم قهوهای میجنگند، جنگلهای ارسباران با دمقهوهایها و پروانههای ابریشمباف ناجور، جنگل های غرب مازندران با پروانههای تخمانگشتری، شمشادهای هیركانی در گیلان با شبپره شمشاد و جنگلهای كهگیلویه و بویراحمد با انواع جوانهخوارها و آفت پسیل و جنگل های سردشت و پیرانشهردر آذربایجان غربی با آفت برگ خوار بلوط؛ آفتهایی سمج و مهلك كه كم از شعلههای ویرانگر آتش ندارند.
این آفات، برگخوارانی قهارند كه ابتدا لارو هستند و سپس پروانه میشوند، پروانههایی كه وقتی كرمی بیش نیستند، برگها را میجوند و درختان را لخت میكنند؛ درختی هم كه برگ نداشته باشد، یعنی وسیله تولید ندارد و قادر به فتوسنتز نیست و در نتیجه رشد نمیكند.
این آفتها میتوانند پایانی بر زندگی درختان باشند، چنانکه درباره آفت جوانهخوار بلوط كه اغلب در زاگرس دیده میشود، مرگ را برای درختان آفتزده پیشبینی كردهاند.
مرثیه غمانگیز جدال عرصههای جنگلی كشور با آفتها البته موضوعی است قدیمی كه همیشه مایه خسران جنگلها بوده، ولی امسال كه سال خشكی طبیعت و كمبارشی است، جولان آفات وارد مرحله جدیدی شده كه در چهارراه تلاقی با روزهای داغ و بیبارش پیش رو میتواند حیات عرصههای جنگلی را به خطر بیندازد.
چرا آفات سر بلند می کنند؟
برای اینكه آفات در اراضی جنگلی طغیان كنند، باید عوامل متعددی دست به دست هم بدهند؛ مثل وضعیت رطوبت و دما، میزان بارندگی، دخالتهای انسان، تعرض به جنگلها و مدیریتهای غلط؛ در واقع تلفیقی از عوامل طبیعی و انسانی.
هادی كیادلیری، كارشناس جنگل و دبیر مرجع ملی كنوانسیون تنوع زیستی كشور درگفتوگو با ما البته تاكید دارد عوامل انسانی در طغیان آفات بسیار مهمتر از عوامل طبیعی هستند. به این معنا كه گرچه آفتها به درختان ضعیف مثل آنهایی كه در خاكی خشك ایستادهاند، بیشتر از بقیه درختان حمله ور میشوند، ولی بیشتر طغیانها در نقاطی رخ میدهد كه انسانها اكوسیستم آن را بههم زدهاند.
او میگوید: در نقاطی كه جنگلها از بین رفتهاند و تراكم درختان كم شده، مثل حاشیههای جنگل یا نقاط نزدیك به دامسراها كه دامداران شاخههای درختان را میزنند یا در حاشیه شهركسازیها كه تركیب درختان بههم خورده و تراكم جنگل از بین رفته، به دلیل نفوذ نور و گرما، فضا برای رشد و تكثیر آفتها فراهم است. همچنین در مناطقی كه طبیعت دستكاری شده و جمعیت حیات وحش از جمله پرندهها تحتتاثیر قرار گرفته، بستر رشد آفتها مهیاست.
این همان نكاتی است كه درباره طغیان پروانه دمقهوهای به عنوان یكی از آفتهای اصلی زاگرس نیز گفته میشود. نگاه كارشناسی به علت طغیان این آفت، این است كه وقتی به جنگلها تعرض و درختان آن قطع میشود، فضای جنگل باز شده و نورگیری افزایش مییابد و با افزایش نور، موادغذایی مورد نیاز حشرات فراهم میشود، در نتیجه جمعیت آنها ناگهان افزایش مییابد و تبدیل به آفتی میشوند كه شكارچیان طبیعی قادر به مقابله با آن نیستند.
در مورد جنگل های ارسباران كه این روزها 47 هزار هكتار از آن به گفته معاون حفاظت و اموراراضی آذربایجانشرقی گرفتار آفت شده نیز وضع به همین شكل است و علی قنبری در گفتوگو با خبرنگار استانی جامجم، از دخالت انسانها و در نتیجه طغیانی شدن آفات میگوید.
او به ما گفت: «آفت همیشه در جنگل وجود دارد و بخشی از اكوسیستم آن محسوب میشود، اما وقتی به مرحله طغیان و وارد آوردن خسارت میرسد، باید با آن مقابله كرد. اینكه چرا پروانه دمقهوهای و پروانه ابریشمباف در ارسباران طغیان كرده نیز به دخالت انسان و تجاوز به طبیعت مربوط است، به طوری كه در جنگلهای بكر هیچگاه آفت به صورت طغیانی وجود ندارد و طغیان مختص نقاطی است كه انسانها به جنگل تعرض كردهاند.»
در جنگل های هیركانی نیز وضع همانند زاگرس و ارسباران است، حتی با وضعی وخیمتر. امین وطندوست، كارشناس ارشد گیاهپزشكی ادارهكل منابع طبیعی استان مازندران كه از مشكلساز شدن طغیان آفت پروانه تخمانگشتری در بخشهایی از مراتع و جنگلهای استان پرده برمیدارد و نقاط آلوده را 3000 هكتار برآورد میكند، به خبرنگار استانی جامجم توضیح میدهد تغییرات اقلیمی و دستكاری اكوسیستم باعث طغیان آفات شده است. در استان زاگرسی كهگیلویه و بویراحمد نیز جواد رحیمیان، رئیس اداره جنگل از هجوم آفت جوانهخوار بلوط به ۳۰ هزار هكتار از جنگلها، یورش آفت برگخوار به هزار هكتار از درختان زالزالك، جولان پراكنده پسیل میان درختان زبانگنجشك و گسترش زنگ بنه خبر میدهد و تغییرات اقلیمی، كاهش بارش برف و شروع زودهنگام فصل رویش را دلیل اصلی طغیان آفات در جنگلهای استان میداند.
او البته این موضوع را تكعاملی نمیبیند و در گفتوگو با خبرنگار استانی جامجم، از چند عامل مستعدكننده دیگر نیز حرف میزند؛ از جمله مقاوم شدن آفات به مبارزه شیمیایی، آتشسوزیها و ضعیف شدن درختان، مبارزه ناقص و محدود با آفات، موثر نبودن محلولهای تولید داخل، پایش و رصد محدود عرصهها و نبود نیروی انسانی مجرب.
در آذربایجانغربی و در جنگلهای زاگرسی پیرانشهر و سردشت که به گفته مدیرکل منابع طبیعی استان، حضور آفات وضعیت 5000 هکتار از عرصه های جنگلی را بحرانی کرده، دست عوامل مشابهی در میان است. فاضل سلامی که در گفت و گو با خبرنگار استانی جام جم حمله آفات به این جنگل ها را شدیدتر از سال های قبل می داند به طوری که بیم نابودی جنگل حتی می رود، علت این طغیان را خشکسالی، کمبود پیاپی بارش ها و گرم شدن هوا می داند که به زعم وی باعث برهم خوردن توازن اکولوژیک جنگل شده است.
33 آفت، 8 بیماری
فهرست بیماریها و آفتهایی كه تا به حال گریبان 14 میلیون هكتار اراضی جنگلی ایران را گرفته، فهرستی طویل و بلندبالاست كه فقط تعدادی از آنها كه شاخصترند به گوش افكار عمومی رسیده و دوستداران طبییعت دربارهشان نگرانی دارند. مثلا در جنگلهای نیمهجان زاگرس، آفت جوانهخوار بلوط، مایه نگرانی است و در جنگلهای باستانی شمال، آفت ابریشمباف. در جنگل ارسباران نیز پروانههای دمقهوهای و پروانه تخمانگشتری و حتی در جنگلهای دستكاشت مناطق بیابانی كشور، برگخوارها، مكندهها و آفت شپشك سفید تاغ.
البته این آفات سال به سال جا عوض میكنند و عرصههای وسیعتری را به اشغال درمیآورند، به طوری كه دیگر نمیشود گفت ابریشمبافها یا دمقهوهایها مختص یك نقطه خاصاند.
از ابریشمباف ناجور یا ابریشمباف كولی كه خصلتش جابهجایی و از نقطهای به نقطه دیگر رفتن است، اگر بگذریم یا از پروانههای تخمانگشتری كه چند هفتهای است لاروهای آن به جان برگهای درختان افرا، توسكا، زرشك، غان، ممرز، گیلاس، ازگیل، گوجههای جنگلی و زالزالكها افتاده، اگر صرفنظر كنیم، فهرست آفات عرصههای جنگلی كشورمان 31 نام دیگر را نیز شامل میشود كه این را باید افزود به فهرست كشنده هشت بیماری كه تابهحال باعث مرگ درختان زیادی شده است.
اینها را به یاد داشته باشید: پروانه برگخوار سفید آمریكایی كارش تغذیه از برگهای گیاهان مختلف جنگلی است. لارو پروانه دمطلایی به جان بلوطها، لِوَرها و درختان شیردار میافتد. پروانه برگخوار زمستانه خالدار میافتد به جان درختان راش، انجیلی، ممرز و افرا. پروانه جوانهخوار كاج عاشق كاجهای جنگلی است كه جوانهها را میخورد و تنه كاجها را بدشكل میكند. كرم خراط عاشق افرا، شاهبلوطهای هندی، توسكا، زبانگنجشك، صنوبر، نارون و حتی بیدمشك است. سوسك برگخوار قهوهای توسكا میزند به درختان زیبای توسكا و سوسك برگخوار نارون میزند به درختان خوشتراش نارون و اوجا و مَلَج.
سرخرطومی جهنده، آفت درختان راش است و محل زیست سوسك چوبخوار بلوط، داخل تنه درخت. كرم سفید ریشه اما درعین حال كه ریشه درختان را میخورد، برگها را نیز نابود میكند و شپشك پنبهای راش برای زنده ماندن به شیره پوست تنه و سرشاخه درختان متكی است. شپشك سپردار كاج نوئل، كنه تارعنكبوتی، شته راش، شته گالزای نارون و زنبور برگخوار آزاد و رز و نسترن و اكالیپتوس هم هر كدام به جای خود.
از آفتها كه بیش از این هستند، اگر فاكتور بگیریم به بیماریهای رایج در جنگل میرسیم، به شانكر شاهبلوط، پوسیدگی زغالی بلوط، پژمردگی شب خست، لكه قیری برگ افرا، فتیله نارنجی، خشكیدگی كاج اِلدار، سفیدی سطحی بلوط و سرخشكیدگی زربین كه تابهحال مرگ گونههای مختلف جنگلی در كشورمان را رقم زدهاند.
مدیریت آفت زده
پروانههای دم قهوهای كه به گفته مدیركل منابع طبیعی قزوین، مدتی است دارند نفس جنگلهای بلوط طارم سفلی را میگیرند یا پروانههای تخمانگشتری كه به گفته مدیركل منابع طبیعی مازندران، هفتههاست در حال آزردن عرصههای جنگلی غرب استان بهویژه كجور، تنكابن و رامسرند یا شبپرههای شمشاد كه بلای جان 17 هزار هكتار از شمشادزارهای هیركانی در گیلان شدهاند گرچه با محلولپاشی و مبارزه فیزیكی انسانها روبهرو شدهاند، ولی درواقع بیدی نیستند كه با این بادها بلرزند.
سالهای گذشته نیز همین روشها برای مقابله با این آفات ذكر شده بود، ولی چون دیر یا ناقص به كار گرفته شدند، امسال بازهم طغیان كردهاند.
آفاتی كه جنگلهای كشورمان را سال به سال فتح میكنند، برخی وارداتیاند كه به آنها آفتهای قرنطینهای میگویند.
برخی آفات نیز آفتهای عمومی خوانده میشوند كه به بخشهای كشاورزی، باغبانی و منابع طبیعی توامان خسارت میزنند.
بخش دیگر نیز آفات تخصصیاند كه مختص عرصههای جنگلیاند مثل ابریشمبافها و دمقهوهایها كه فعلا در جنگلهای هیركانی و زاگرس، دور، دور ِ آنهاست. متولی مبارزه با آفتهای قرنطینهای و عمومی و مهار آنها سازمان حفظ نباتات است، اما مرجعی كه متولی اصلی مقابله با آفتهای تخصصی است، سازمان جنگلها و مراتع كشور است كه با بازوهای استانی خود كه ادارات منابع طبیعیاند، باید به جنگ آفات برود.
عملكرد این سازمان در مبارزه با آفتها و بیماریها اما سالهاست محل چالش است به طوری كه منتقدان بر این باورند این مبارزه اغلب به قدری دیر آغاز میشود كه ثمرهاش كمتر عاید جنگل میشود.
این انتقاد، حرف غریبی نیست. چراكه خرداد پارسال وقتی خبر طغیان آفت جوانهخوار بلوط در جنگلهای مهاباد و آسیبدیدگی450 هكتار از این جنگلها رسانهای شد، كارشناس جنگل اداره منابع طبیعی این شهرستان اعلام كرد امسال هیچ مبارزه شیمیایی و بیولوژیكی برای مقابله با كرم جوانهخوار بلوط صورت نگرفته و چون لاروها در حال تبدیل شدن به پروانه هستند، دیگر مبارزه نیز سودمند نیست كه درواقع تاییدی بود بر گفته منتقدان.
اگر گفتههای مدیركل دفتر حفاظت و حمایت سازمان جنگلها با ایسنا كه مربوط است به شهریور 99 نیز ملاك قضاوت باشد، این جمله وی كه در دو سال اخیر خسارت آفات در همه عرصههای منابع طبیعی از جمله جنگلهای طبیعی، بیابانی، جنگلهای دستكاشت و مراتع افزایش یافته، سرنخ خوبی است.
اكنون نیز كه درختان جنگلی ارسباران با دو آفت پروانه دمقهوهای بلوط و ابریشمباف ناجور كلنجار میروند، گفتههای مدیركل مدیریت بحران استانداری آذربایجانشرقی با خبرنگار استانی جامجم، تاییدی است بر همه تعللهایی كه در مبارزه با آفات وجود دارد.
محمدباقر هنربر به ما گفت: «در مورد طغیان آفات در ارسباران با حضور فرماندار، نیروهای نظامی، انتظامی، هلالاحمر، دستگاههای امدادی و مسؤولان منطقه آزاد ارس جلسهای برگزار شد و مكاتبات لازم برای دریافت اعتبار و شروع كار انجام شد. همچنین از منطقه آزاد ارس و مجموعه مس آذربایجان قول مساعدی درخصوص اختصاص موقت اعتبار كسب شد تا بتوانیم در فرصت باقیمانده و تا قبل از طی مراحل اداری، دفع آفات را شروع و اقدام به محلولپاشی كنیم.»
در استان مازندران هم كه این روزها با طغیان تخمانگشتریها در حدود 3000 هكتار از اراضی جنگلی روبهروست، به گفته كارشناس ارشد گیاهپزشكی ادارهكل منابع طبیعی استان، پول كافی برای مبارزه وجود ندارد كه این نیز مشكلی است مزید بر علت.
با این حال مسؤولان سازمان جنگلها نه تعللها را میپذیرند و نه از دست رفتن فرصتهای طلایی را. در عوض همواره از تلاش بیوقفه برای مبارزه با آفات عرصههای جنگلی حرف زده و هماهنگی با كمیته تخصصی گیاهپزشكی برای مقابله منطقهای با آفات به جای مبارزه استانی یا دقت در انتخاب نهال، محل و تاریخ كشت در حین توسعه جنگلهای دستكاشت را رسانهای كردهاند.
به طوری كه زمستان سال 98 كه معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگلها از قرار گرفتن ۲۵۰ هزار هكتار جنگل در مسیر درمان خبر میداد، در مورد رویشگاههای ایرانی تورانی (جنگلهای فلات مركزی ایران) گفت تیمی تخصصی به صورت مكانیكی با آفات و گیاهان نیمهانگلی مبارزه میكند و گیاهپزشكان نیز در استانها و مناطق تحت مدیریت، درختان و گیاهان را به صورت مستمر پایش میكنند.
انجام مستمر پایشها اما چیزی نیست كه كارشناسان جنگل آن را تایید كنند. اگر بدانیم چندی قبل حسن عسكری، عضو سابق هیات علمی موسسه تحقیقات گیاهپزشكی كشور به ایسنا گفته بود دستورالعمل تدوینشده برای مبارزه با آفت پروانه دم قهوهای به مرور زمان رها شده و سازمان جنگلها نسبت به مسائل گیاهپزشكی كمتوجه و بیتوجه شده و كنترل آفات برایش اولویت ندارد، آنوقت گفتههای هادی كیادلیری، كارشناس جنگل با جامجم را نیز خواهیم پذیرفت.
او به ما گفت: «گرچه مبارزه با آفات در عرصههای جنگلی كاری دشوار است، ولی نشدنی نیست. موضوع این است كه ما همیشه در اجرا عقبیم و چون آفات و بیماریها را پایش و رصد نمیكنیم، نمیدانیم وضعیت آفتها در سالهای بعد چگونه خواهد بود و به همین دلیل ناگهان با طغیان آفات و بیماریها روبهرو میشویم، در حالی كه انتظار داریم طبیعت خودش دست به كار
مقابله شود.
وی معتقد است به دلیل این نحوه مدیریت، اكثر اوقات در مبارزه پیروز نبودهایم و در ماجرایی مثل آفت شمشادها، آنها را پاك از دست دادهایم.
مریم خباز - جامعه / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد