در «شیار۱۴۳»، الفت بعد از سالها چشم انتظاری استخوانهای فرزندش را در آغوش میگیرد تا تصویری عینی از رنج تمام مادران شهید بسازد. فیلم «نفس» فرصتی است برای یک دل سیر کودکی کردن در بستر روزهای پرالتهاب جنگ و تماشای وداع دخترک با جهان و رفتنش به آغوش مرگ. «شبی که ماه کامل شد» بر اساس یک ماجرای واقعی، عشق و آرزوی برباد رفته عروس خانواده ریگی و مرگ دردناک او به دست همسرش را پیش روی تماشاگر قرار داد و «ابلق» فرصتی بود برای پرداختن به امنیت اجتماعی زنان و مناسبات پیدا و پنهانی که زنان را در تنگنای عدالتخواهی تا مرز قربانی شدن پیش میبرد. حالا بعد از این فیلمها و این سیر دغدغههای زنانه، خبر رسیده که نرگس آبیار دست به کار ساختن یک سریال شده است؛ سریالی که داستانش از رمان «سووشون» نوشته سیمین دانشور، الهام گرفته شده و این یعنی باز هم آبیار قرار است از دغدغههای زنانه حرف بزند و البته این بار شاید با صدای بلندتر، جدیتر و مفصلتر از قبل. در غیاب توضیحات آبیار و همسرش محمدحسین قاسمی که دسترسی به آنها میسر نشد، آنچه اینجا میخوانید تحلیلی است از نشانهها و اطلاعات به دست آمده درباره سریال جدید نرگس آبیار.
ماجرا از چه قرار است؟همزمان با انتشار خبرهایی که از دیدار نرگس آبیار با سفیر چین در تهران و یک پروژه مشترک به نام «جاده ابریشم» حکایت داشت، خبرهایی منتشر شد از همکاری این کارگردان با شبکه نمایش خانگی. بر اساس این خبرها، نرگس آبیار برای اولین بار دست به کار ساخت یک سریال شده که با الهام از رمان سووشون، ساخته میشود و قرار است بهنوش طباطبایی در این سریال بازی کند.
تا اینجای ماجرا مشخص شده فیلمنامه سریال با نگاهی به رمان سیمین دانشور نوشته شده و نمیدانیم داستان در چه دورهای رخ میدهد، شخصیتهای سریال همان زری و یوسف رمان سووشون هستند یا نمونههای امروزی این شخصیتها؟
نکته بعدی اینکه تهیهکننده سریال طبق روال کارهای قبلی، محمدحسین قاسمی، همسر نرگس آبیار است و احتمالا بهنوش طباطبایی نقش اصلی سریال را بهعهده خواهد داشت، چون اولین و تنها بازیگری است که تا امروز حضورش در این سریال رسانهای شده.
دیگر اینکه قرار است تصویربرداری این سریال مهرماه آغاز شود. در نتیجه احتمالا این روزها نرگس آبیار که با ادبیات هم قرابت دارد، مشغول نوشتن فیلمنامه سریال است. او که به نظر میرسد تازگیها شاید برای اولین یا چندمین بار رمان سووشون را خوانده، اردیبهشت امسال در سالروز تولد سیمین دانشور در اینستاگرامش نوشته است: «به تاریخ ۱۳۰۰ شمسی، ابتدای قرن، شهر شیراز، اردیبهشت ماه شیراز و بوی شکوفههای بهار نارنج، بوی بیدمشک و تارونه و نسترن در شهر پیچیده و... همینها آیا کفایت نمیکند کودکی که به دنیا آمده قرار است سیمین دانشور باشد؟ نه فقط یک «شیرازی بینام» که نام مستعار او بوده در ابتدای کار نوشتن، بلکه خانم سیمین دانشور، نخستین زن ایرانی که نوشتن حرفه و پیشه اصلیاش بوده، سیر زندگی او بیشباهت به سیر تحول زری داستان سووشون نیست: زنی منفعل به زنی کنشگر و کنشمند بدل میشود! سووشون مهمترین اثر خانم دانشور است اما فراتر از آن میشود گفت از «یک شیرازی بینام» به سیمین دانشور بدل شدن، بزرگترین اثر خانم دانشور است. امشب صدمین سالی است که او متولد شدهاست.» حالا ما میدانیم سریال جدید نرگس آبیار قرار است داستان زندگی زنی باشد که از زنی منفعل به زنی کنشگر و کنشمند بدل شود.
چرا اولین سریال آبیار میتواند مهم باشد؟
نرگس آبیار از اولین فیلمش «اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند» در سال ۱۳۹۱ نشان داد به کارش اشراف دارد و قرار است یک سینماگر حرفهای باشد که در تکنیک و محتوا حرف برای گفتن دارد. کمتر از یک دهه است فیلم میسازد و با پنج اثری که به سینمای ایران تحویل داده، به جایگاه و مرتبهای در سینمای ایران رسیده که مخاطب و همینطور منتقدان و اهالی سینما برای دیدن فیلمهایش کنجکاو هستند.
مهمترین و اصلیترین دلیل اهمیت اولین سریالی که نرگس آبیار کارگردانی میکند، کارنامه خود کارگردان است و خوراکی که تا امروز پیش روی مخاطبانش قرار داده و در مرتبه بعدی دو نکته دیگر درباره تازهترین اثر نرگس آبیار مورد توجه قرار میگیرد. این اثر یک سریال است نه یک فیلم سینمایی و نکته مهمتر اینکه آبیار در داستان این سریال یکی از مهمترین رمانهای ادبیات فارسی را دستمایه قرار دادهاست؛ یک رمان تاثیرگذار با نمادها و استعارههای مرتبط با مقاومت و بیداری.
درباره نکته اول
یک سریال فرصت بیشتری در اختیار نویسنده و کارگردان قرار میدهد تا سر صبر و با حوصله مخاطب را درگیر موضوعات مدنظرشان کنند. وقتی نرگس آبیار رمان «سووشون» را برای ساخت یک سریال مدنظر قرار میدهد، یعنی قرار است موضوعات متنوعی را با حوصله تعریف کند، مخاطبش را در چند قسمت با شخصیتها و ماجراها پیش ببرد و به سمت مقصود مورد نظرش بکشاند. در نتیجه، یک سریال اگر فیلمنامه حساب شدهای داشته و خوشساخت باشد که البته هیچکدام از این دو دستاورد از آبیار بعید نیست، فرصت کافی برای تاثیرگذاری بر مخاطب را خواهد داشت. در ضمن طی سالهای اخیر تصویری که شبکه نمایش خانگی از زنان به نمایش گذاشته، تصویر قابل دفاع و چندان احترامبرانگیز نبودهاست؛ زنان شکستخورده، کمهوش، نادان، حیلهگر، کلاهبردار، مصرفگرا، وابسته و منفعل سریالهای نمایش خانگی را به تسخیر درآورده بودند و داستان یک زن کنشمند و مقاوم میتواند اتفاق تازهای در شبکه نمایش خانگی این روزها باشد.
درباره نکته دوم
سووشون، اولین رمان سیمین دانشور است که سال ۱۳۴۸ منتشر شد. یکی از پرمخاطبترین رمانهای فارسی است و تا سال ۱۳۹۵ بیشتر از ۵۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفته و به چند زبان ترجمه شده است.
داستان سووشون در شیراز و در فضای اجتماعی و فرهنگی بعد از کودتای سال ۱۳۲۰ و پایان جنگ جهانی دوم روایت میشود. زمانی که نیروهای انگلیس شهر شیراز را در اشغال دارند و کشاورزان را تطمیع میکنند محصولشان را به قوای انگلیس بفروشند. یوسف و همسرش زری اما تن به خواسته قشون انگلیس نمیدهند و مقابل آنها مقاومت میکنند. ایستادگی و سرسختی یوسف، زری را سخت نگران از دست رفتن امنیت و آرامش خانه و خانوادهاش میکند و این نگرانیها چندان هم بیمورد نیست، چون در نهایت یوسف با شلیک یک ناشناس کشته میشود اما مرگ او، بیداری زری را در پی دارد و در نهایت کتاب با یادآوری پیام تسلیتی که دوست ایرلندی یوسف به زری نوشته، پایان مییابد: «گریه نکن خواهرم، در خانهات درختی خواهد رویید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید: در راه که میآمدی سحر را ندیدی؟»
تا امروز از رمان سووشون فقط یک اقتباس صورت گرفته، آن هم در تئاتر و نمایشی با همین نام که سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ به صحنه رفت. در واقع سیمین دانشور تا زنده بود جز یک بار اجازه نداد کسی از این رمان برای ساخت هیچ نمایش یا فیلم یا سریالی اقتباس کند. او درخواست کارگردانهای بسیاری را رد کرد و فقط یک بار راضی شد و مجوز اقتباس از سووشون را به منیژه محامدی داد.
حالا نرگس آبیار قصد دارد با نگاهی به این کتاب، یک سریال بسازد؛ سریالی که داستانش زنانه است. بدون تردید درباره کنشمندی و کنشگری اجتماعی است و همچنان که سووشون استعارهای از بیداری و مقاومت است، سریال نرگس آبیار هم بیارتباط با این مضامین نخواهد بود. با این همه آیا واقعا چنین سریالی میتواند مهم نباشد؟!
آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم