سرزمینها آماج تجاوز دشمن شده بود و همه شئون زندگی ایرانیان تحتتأثیر جنگ قرار گرفته بود. در اینچنین وضعیتی، طبیعی بود كه هنر و فرهنگ نیز از این رویداد بزرگ و تاریخی رنگ و اثر بگیرد. جنگ با لحظههای دراماتیك و پر از حس و انرژیاش سرشار است از روایتهای بكر، داستانهای شگفتآور و لحظاتی كه شاید برخی از آنها هیچگاه در طول زندگی برای هیچكدام از ما اتفاق نیفتد. ضرورت مستندسازی و روایت این رویدادها از همان سالهای نخست آغاز جنگ تحمیلی برای بسیاری از اهل فرهنگ و هنر روشن شده بود، اما پس از پایان جنگ بود كه این ضرورت بیش از پیش روشن شد.
روایت شفاهی، سینه به سینه و خاطرهگویی جنگ به خاطرهنگاری به عنوان بخشی از ادبیات جنگ رسید و جزئیاتی ظریف و ناگفتههایی ناشنیده از جنگ ثبت شد. میراثی زنده و برخاسته از جان مردمی كه با گوشت و پوست خود سختی و تلخی جنگ را چشیدهاند و چنان روایاتی از جنگ در سینه دارند كه بعید است هرگز گَرد فراموشی رویشان بنشیند.
هنر خاطرهنویسی با محوریت دفاع مقدس را میتوان از جمله مظاهر «هنر انقلاب» دانست. گونهای ادبی كه بازتابدهنده نگاهی مردمی و بومی است، ادبیاتی كه سازندگان آن نه در كافهها و نشستها، كه در لحظههای سخت و دشوار زندگی، آن را ساختهاند. خاطرات سیده زهرا حسینی در «دا»، خاطرات فرنگیس حیدرپور كه مهناز فتاحی در كتاب «فرنگیس» به آنها پرداخته، «دختر شینا» بر مبنای خاطرات قدمخیر محمودی كنعان و «پایی كه جا ماند» نوشته سید ناصر حسینیپور نمونههایی از گنجینه همین خاطرات هستند كه هر یك از پستوی خاطرات افراد بیرون كشیده شدهاند و وقتی به عرصه عمومی آمدهاند؛ در قالب كلمات زنده شده و دیگر به بخشی از خاطرات و تجربه زیسته همه ما بدل شدهاند.
از مرور خاطراتی كه در لابهلای سطور همین كتابهاست، میتوان به تصویر تازهای از جنگ و تبعاتش رسید، همرزم رزمندگانش شد و حال و هوای پشت خاكریزها و فضای شهرهای درگیر با جنگ را تا حدودی درك كرد. این بازتعریف جنگ بود كه توانست گونه ادبی خاطرهنویسی و ادبیات شفاهی را كه در ادبیات ما زیر سایه ادبیات داستانی، قصه و رمان قرار گرفته بود، زنده و پویا كند و به سطح اول ادبیات رسمی كشور بركشد. اتفاقی كه جنگ باعث آن شد.
در آستانه هفته دفاع مقدس، در گفت و گو با دو نویسنده و پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس، جایگاه كتابهای خاطره در ادبیات دفاع مقدس، وجوه مشترك و افتراق «داستان» و «خاطره» و كاستیهای علمی و ادبی این ژانر را مورد واكاوی قرار دادیم و از كم و كیف جریان تولید آثارشان جویا شدیم.
خاطرهنگاری نیاز به بیان امروزی داردسعید علامیان، نویسنده و دبیركل انجمن روزنامهنگاران دفاع مقدس ضمن بررسی خاطرهنگاری در ادبیات دفاع مقدس، میگوید: «خاطرهنگاری دفاع مقدس طی دو دهه اخیر رشد فراوانی داشته و در طی این مدت توانسته به شكوفایی قابل توجهی دست یابد. خاطرهنگاری ژانری از ادبیات دفاع مقدس است كه از یك سو به ادبیات و از سوی دیگر به تاریخ برمیگردد كه هر دو حوزه بسیار حائز اهمیت است.»
نویسنده كتاب «ملاقات در فكه» درباره اینكه برخی آثار خاطرهنگاری را بیشتر محصول خیالپردازیهای نویسنده میدانند تا واقعیت، خاطرنشان میسازد: «این فرضیه به هیچوجه صحت ندارد. خیال جایی در خاطرهنگاری ندارد. خاطره از ذهن استخراج میشود و از آنجا كه سالها از جنگ میگذرد، شاید حافظهها قدری ضعیف شده و راوی، مطلبی خلاف واقع بگوید كه در اینجا خاطرهنگار باید به قدری آگاهی و مطالعه داشته باشد كه خودش گفته راوی را تصحیح نماید. خاطرهنگار باید از راوی بخواهد كه چنانچه دستنوشته یا یادداشتی از گذشته دارد، در اختیار او قرار دهد. چرا كه این دستنوشتهها به استناد یك ماجرا كمك فراوانی میكند و باعث میشود كتاب موثقتری پیش روی مخاطب قرار بگیرد.»
علامیان پرداخت و چگونگی تدوین و تقریر مناسب را از اركان خاطرهنویسی توصیف و خاطرنشان میسازد: «خاطرهنگاری بر سه ركن استوار است؛ جذابیت یك خاطره، سندیت داشتن آن و نوع نگارش و پرداخت آن. چیزی كه به یك خاطره اصالت میدهد، این است كه خاطرهنگار ضمن شناختن زبان روز به لحن و گویش راوی وفادار باشد.
ما باید شعارزدگی و بزرگنمایی را از این ادبیات حذف كنیم تا نسل جوان كه دركی از فضای روزهای جنگ ندارد با آن ارتباط برقرار كنند. پر واضح است كه با استفاده از ادبیات گفتمانی دهه ۶۰ نمیتوان با نسل دهه ۹۰ ارتباط برقرار كرد و چه بسا استفاده از آن نوع ادبیات، برای زمان كنونی نتیجه معكوس هم به دنبال داشته باشد.»
علامیان با یادآوری اینكه خاطرهنگاری، تاریخنگاری نیست. اما میتوان به عنوان بخشی از تاریخ هم به آن استناد كرد، تصریح میكند: «هنوز ناگفتههای بسیاری از دفاع مقدس داریم. امروز خیلی از فرماندهان جنگ به كهنسالی رسیدهاند و این گذشت زمان به ضرر خاطرهنگاری پیش میرود. قطعا زمان زیادی برای استفاده از این منابع نداریم و اگر این خاطرات بهدرستی ثبت شود، پژوهشگران آینده میتوانند بهرههای فراوانی از آن ببرند. خاطره سرمایهای است كه در تاریخ ماندگار میشود و باید قدر این موهبت بیشتر دانسته شود.»
تاثیر خاطرهنویسی گاهی از داستان بیشتر استمهناز فتاحی، نویسنده، محقق و پژوهشگر تاریخ شفاهی در گفت و گو با جامجم، با اشاره به اینكه ادبیات دفاع مقدس هنوز نتوانسته آنطور كه باید و شاید نسبت به این مقوله ادای دین كند، میگوید: «هشت سال دفاع مقدس مملو از خاطرات تلخ و شیرینی است كه هنوز كتاب نشدهاند و اگر از من بپرسید، هنوز حق مطلب درباره این هشت سال ادا نشده. ادبیات دفاع مقدس، ادبیات صلح است كه شاید برخی از مردم (به ویژه نسل جوان) آگاهی چندانی از معنای دقیق ادبیات دفاع مقدس نداشته باشند. برای توضیح ادبیات دفاع مقدس باید بگویم درست است كه واژه «جنگ» در هر حالتی احساس خوشایندی به انسان نمیدهد، اما بحث دفاع مقدس با جنگ متفاوت است. دفاع مقدس یعنی جنگ رخ داده و شما میخواهید از خود، خانواده و خاكتان دفاع كنید و بنابراین دفاع در مقابل چنین ظلمی، مقدس است. من كودك بودم كه عراق به ایران حمله كرد؛ آن زمان در منطقه مرزی قصرشیرین زندگی میكردیم و من با پوست و استخوانم تمام آن لحظات دلهرهآور را حس كردم.»
نویسنده كتابهایی چون «طعم تلخ خرما»، «دلم یك دوست میخواهد» و «عروسهای جنگ» با بیان اینكه خاطرهنگاری، جای ادبیات داستانی جنگ را نگرفته است، تأكید میكند: «من خودم در وهله اول داستاننویس هستم، بعد خاطرهنگار و همواره سعی كردهام با انواع قالبهای ادبی آشنا شوم. بنابراین از ضعف نیست كه سراغ خاطرهنگاری رفتم. ادبیات صدها قالب از قبیل قصه، متن ادبی، نقد، نثر مسجل و... دارد كه نمیتوان یكی را بر دیگری ارجحتر دانست.»
او میافزاید: «خاطرهنگاری و سرگذشتنگاری شكلی از ادبیات است كه بعضا حتی تأثیرش از داستان بیشتر است. چرا كه مخاطب حس همذاتپنداری بیشتری با راوی اثر میكند. خاطره پایه داستان است و نویسنده با خاطرهنویسی به دنیای داستان ورود میكند. اما داستان به نسبت خاطره نیاز به پختگی بیشتری از سوی نویسنده اثر دارد. به هرحال اگر قلمی قوی و تأثیرگذار باشد، چه شكل خاطره به خود بگیرد چه داستان، مخاطب را به خود جذب میكند.»
فتاحی سفارشینویسی را بزرگترین آفت ادبیات دفاع مقدس قلمداد میكند و توضیح میدهد: «خاطرهنگاری از دفاع مقدس خیلی بیشتر از داستان در این حوزه است. به این خاطر كه ما یكسری نویسنده سفارشینویس داریم كه در ابتدای راه هستند و معمولا بر حسب سفارشهایی كه میگیرند، اقدام به نوشتن میكنند. برای این دوستان خاطرهنگاری آسانتر از داستاننویسی است كه نتیجهای بعضا ضد ادبیات هم دارد.»
نویسنده اثر تحسینشده «فرنگیس» ادامه میدهد: «از سالهای دور، بدون اینكه كسی گفته باشد، در حوزه دفاع مقدس قلم میزدم. اما رفته رفته جریانی در باب خاطرهنگاری دفاع مقدس آغاز شد كه میگفت باید شتاب بیشتری به خاطرهنگاری دفاع مقدس داد. چراكه راویان حوزه دفاع مقدس كمكم پیر شده، از این دنیا میرفتند. بنابراین نهادهای ذیربط جوانهای علاقهمند را پای كار آوردند و با دادن دستمزد به آنها، سفارش آثار خاطرهنگاری دادند. مزیت كار این بود كه قبل از فوت راویان جنگ و از دست رفتن مستنداتشان، خاطرات جنگ جمعآوری شد، اما از نظر كیفی به خاطرهنگاری دفاع مقدس آسیب خورد. به دلیل اینكه این جوانان خاطرهنگار عموما بیتجربه و فاقد آگاهی كافی بودند و كیفیت پایین آثارشان باعث گریز مخاطب از آثار این حوزه شد. البته بخشی از این اتفاق به عملكرد متولیان و نهادهای دولتی سفارشدهنده هم برمیگردد. اینكه نهادهای نظامی دغدغه تولید آثار ادبی در حوزه دفاع مقدس را داشته باشند، به خودی خود خوب است، اما صرفا به عنوان پشتیبان و تأمینكننده منابع مالی. نهادها اگر قصد پا گذاشتن در این عرصه را دارند، باید اتاق فكری متشكل از نویسندگان و ادبای متخصص در این حوزه فراهم كنند و اختیار كم و كیف تولید این آثار را به دست آنها بدهند.»
فتاحی درباره ویژگیهای خاطرهنویسی در حوزه ادبیات دفاع مقدس میگوید: «كسانی كه خاطرهنگاری میكنند، دو دستهاند. كسانی كه روزهای جنگ را از نزدیك لمس كردهاند و كسانی كه در دوران دفاع مقدس اصلا حضور نداشتند. برای آنهایی كه حال و هوای جنگ را از نزدیك حس كردهاند، نگارش درباره آن هم باورپذیرتر است، اما بهخصوص جوانهایی كه رو به خاطرهنگاری آوردهاند، پیش از هر چیزی باید مطالعه و پژوهش دقیق درباره تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران معاصر بهخصوص در هشت سال دفاع مقدس داشته باشند. چراكه خاطره باید مستند باشد. در داستاننویسی نویسنده میتواند از ذهن خودش چیزی به داستان بیفزاید، اما در خاطره لزوما میبایست اتفاقی افتاده باشد تا در خاطرهنگاری از آن ذكر شود. بنابراین خاطرهنگار باید به قدری مطلع و آگاه باشد كه چنانچه به دلیل گذشت زمان راوی یك خاطره اطلاعات نادرستی از یك واقعه بیان كرد، بتواند آن را تصحیح كند.»
او ادامه میدهد: «خاطرهنگار باید به تمام انواع عناصر داستاننویسی و خاطرهنویسی تسلط داشته باشد. او در وهله اول باید عاشق ادبیات باشد. دانش و معلومات داشته باشد و سوژهای كه انتخاب میكند، از جذابیتهای لازم برای مخاطب برخوردار باشد. ضمن اینكه جوانهای تازه كار در كنار مطالعات، تحقیقات و پژوهشهای گسترده باید دورههای نگارش ادبی را زیر نظر اساتید این فن بگذرانند و تا میتوانند تجربه، تجربه و تجربه كسب كنند.»
به گفته این نویسنده كه دفاع مقدس محور آثارش است؛ جایگاه خاطرهنویسی در چشمانداز فرهنگی و اجتماعی ایران تثبیت شده است. او در پایان در اینباره توضیح میدهد: «خاطرهنگاری در ادبیات دفاع مقدس دیگر جایگاه خودش را در این حوزه پیدا كرده. زمانی بود كه اگر نامی از خاطرهنگاری میآوردید، مردم درك درستی از آن نداشتند، اما خاطرهنگاریهایی وارد بازار نشر ایران شد و به قدری خوش درخشید كه مردم دیگر كاملا با آن آشنایی پیدا كردند، البته همچنان جای كار بسیاری در این زمینه وجود دارد.»
ساناز قنبری - روزنامه نگار / روزنامه جام جم