چه چشمها که شبها پای رادیو به خواب نرفتهاند و چه گوشها که همجوار و همنشین آن نبودهاند در طول روز و در موسم کار روزانه. گوشهنشین دیروز تاقچهها، حالا در فضای مجازی اپلیکیشن دارد و روی تلویزیون هم قابل رویت است، گرچه رونق آن مانند گذشته نیست اما همچنان تاثیرگذار است و دوستدارانی پروپاقرص دارد.
کافی است چشمانمان را چند ثانیه ببندیم و به این رسانه فکر کنیم که 82 سال پیش در ایران (سال 1319) با این جمله کوتاه متولد شد: «اینجا تهران است، رادیو ایران».
در شروع کار ،ساختمان رادیو از دو طبقه تشکیل میشد که طبقه اول شامل یک اتاق انتظار و دستگاههای فرستنده و تقویتکننده بود و طبقه دوم یک اتاق که به صورت استودیو درآمدهبود. در آن روزگار که نه خبری از تلویزیون و ماهواره بود و نه از اینترنت و دنیای مجازی، صدای رادیو در گوش مردم نواخته شد.
مردم با ورود این رسانه به ایران با یک دنیای عجیبوغریب روبهرو شدند؛ دنیایی که برای آنها تازگی داشت.
به مرور زمان رادیو بزرگتر شد و صاحب یک خانواده؛ شبکههای تخصصی در این رسانه راهاندازی شد که اطلاعات مورد نیاز مردم را در حوزههای مختلف از سرگرمی گرفته تا ادبیات، سیاست، اجتماع و ... در اختیارشان میگذارند.
هرچند وجود رسانههای مختلف و متعدد به مخاطب حق انتخاب بیشتری داد اما هنوز هم رادیو در سپهر رسانه میدرخشد و در میان مردم جایگاه خودش را دارد.
به همین دلیل در هشتادودومین سالگرد رادیو سراغ صداهای ماندگار و برنامهسازان رفتیم و خواستیم از روز اولی تعریف کنند که وارد رادیو شدند چه خاطراتی دارند، رمز موفقیتشان در همه این سالها چه بود و ... در گزارش زیر حرفهای خواندنی آنها را میخوانید.
حضور در رادیو و پیشکسوت شدن در آن فقط میتواند عشق را با خود به همراه داشتهباشد. اینکه با توجه به حضور این حجم از رسانهها اما رادیو هنوز هم رسانهای پرطرفدار و گرم بهشمار میرود، به دلیل این عشقی است که در بین اهالی این رسانه وجود دارد.
عباس محبی که سالها با صدای خود در برنامههای رادیویی و نمایشی همراه مردم بودهاست، در سالروز ۸۲سالگی رادیو از این عشق و علاقه میگوید.
کار در رادیو نسبت به باقی رسانهها درآمد کمتری دارد. اما شما با این حال کار در رادیو را انتخاب کردید. دلیل این انتخاب چه بود؟
اگر بخواهم خلاصه و در یک کلام بگویم، عشق؛ اما اگر بخواهم آن را تفسیر و تحلیل کن باید بگویم که عشق و عاشقی، مرارت و ریاضت و طریقت دارد. من همه این راه را طی کردهام و هنوز هم دارم طی میکنم. در این راه استقبال مردم، مشوق من بودهاست. در سالهای اخیر با این عشق و علاقه انس گرفتم و رادیو، جزو جداییناپذیر زندگی من شدهاست. نسبت رادیو با من نسبت خانواده است. آن اندازه که من در طول روز در رادیو هستم در خانه خودم نیستم. دوستانی که در آنجا دارم و مردمی که همیشه به ما محبت داشته و دارند برایم مانند خانواده هستند و خودم را عضو این خانواده میدانم. رادیو خانه من است و دوست دارم تا همیشه در این خانه بمانم. حضور در رادیو برایم یک جایگاه، یک خانه و یک کانون است و همچنان با عشق و علاقه در آن کار میکنم و امیدوارم کارم مورد قبول مردم واقع شود.
به عنوان یک پیشکسوت رادیو چه توقعی از مدیران دارید؟
مدیران باید به درآمد کم بچههای رادیو توجه داشته باشند، چون این درآمد دیگر جوابگوی زندگی اهالی رادیو نیست. به هرکس میگوییم حقوق رادیو این اندازه است باور نمیکند. مدیران هم البته آن چیزی که برایشان مقدور است انجام میدهند و سعی خودشان را میکنند، ولی درمجموع و بهصورتکلی باید یک سری مسائل را در نظر بگیرند و یک تجدیدنظر کلی در مورد امور مالی اهالی رادیو داشتهباشند، بهخصوص برای جوانان؛ چون از ما که گذشته ولی جوانان واقعا با مشکلات زیادی مواجهند اما بهدلیل علاقه به رادیو هنوز در این رسانه فعالیت میکنند. بهشخصه خودم شاهدم دوستانی در رادیو دارم که میخواهند ازدواج کنند اما نمیتوانند، یا ازدواج کردهاند ولی در خرج و مخارج زندگی دچار مشکل شدهاند. این دوستان سالها عمر خود را در این رسانه گذاشتهاند و کار دیگری هم جز این بلد نیستند و نمیتوانند انجام دهند. مشکلات رادیو از این لحاظ بسیار زیاد است اما در کنار همه این مشکلات، بچهها همچنان با عشق و علاقه کار میکنند.
از نظر شما که هم در قاب تصویر حضور داشتید و هم سالهاست در رادیو فعالیت دارید، تفاوت رادیو با دیگر رسانهها را در چه چیز میبینید؟
رادیو به لحاظ محتوایی خیلی غنیتر از دیگر رسانههاست. خوراک یا متنهایی که در رادیو وجود دارد، باید همراه با فکر و ایده باشد و این فکر و ایده است که باید به زبان بیاید و روی آنتن برود. رادیو، آیتم میخواهد و آیتم هم فکر، طراحی و نوشته. فکر و ایده و پویایی دلیل تفاوت رادیو با دیگر رسانههاست.
شما قبل از رادیو در تلویزیون حضور داشتید. چه اتفاقی افتاد که به رادیو آمدید و در این رسانه به فعالیت خود ادامه دادید؟
من ابتدا کارم را با تلویزیون و بهعنوان یک بازیگر برای آیتمهای نمایشی شروع کردم. در آن زمان شخصیت جانعلی خیلی طرفدار داشت و مردم با آن ارتباط خوبی برقرار کردهبودند و مرا با آن نقش میشناختند. در کنار این نقش در برنامه کودک و برنامه معارف هم حضور داشتم. روزی بعد از اجرای تئاتری که روی صحنه داشتم، وقتی از روی سن پایین آمدم، مرحوم همایون ایرانپوی که صدایشان را شنیدهبودم اما از نزدیک افتخار دیدار ایشان را نداشتم، نزد من آمدند و خودشان را معرفی کردند و گفتند برنامه «صبح جمعه با شما» از شما دعوت کرده که با آنها همکاری کنید. به همین سادگی از فردای آن روز من به رادیو رفتم و با آقایان نوذری، شیشهگران، توکل و فرهنگ جولایی آشنا شدم و تا این لحظه افتخار حضور در رادیو را دارم.
مرجان قندی، گزارشکر، تهیهکننده و برنامهساز رادیوسلامت است، کار خود را در رادیو از گزارشگری و تهیه گزارشهای خیابانی و در حوزه سلامت آغاز کردهاست.
او یکی از فعالان رادیوست و ضمن آرزوی موفقیت برای رادیو از خاطرات خود طی سالها حضورش در رادیو گفتهاست.
از چه طریقی وارد رسانه رادیو شده و با این رسانه همکاری کردید؟ آیا در زمان ورود شما بهعنوان گزارشگر رادیو، گزینش ورودی برای مناسب بودن صدا در رادیو وجود داشت؟
از ابتدای سال ۱۳۸۵ فعالیتم را بهعنوان گزارشگر در رادیو سلامت آغاز کردم. بهدلیل خاصیت این جعبه اسرارآمیز، گویندگان و گزارشگران باید از صدای خوبی برخوردار باشند، به همین دلیل قبل از ورودم به رادیو، صدای من برای بررسی به کمیته تخصصی ارسال و تایید شد. البته بعد از حضورم بهعنوان گزارشگر در رادیو، طی یکسال، دورهها و کمیتههای مختلفی را گذراندم تا موفق به دریافت مجوز فعالیت در رادیو شدم. در اولین روز حضورم در رادیو سلامت، صدایم را مناسب فعالیت در بخش کودک دانستند اما توانستم اجازه گزارشگری برای برنامههای غیرکودک را هم دریافت کنم.
خاطرهانگیزترین گزارش شما طی این سالها چه بود و در تهیه گزارشها تا چه اندازه سعی در انتقال درست مطالب به مخاطبان داشته و دارید؟
از ابتدای حضورم در رادیو سلامت تا سال ۱۳۹۲ یعنی حدود هفت سال بهعنوان گزارشگر ویژهبرنامه صبحگاهی فعالیت میکردم. سال ۹۲ در برنامه صبحگاهی که داشتیم در مورد خواص سیر و بوی آن از مردم گزارش تهیه میکردم. در برنامه روز یکشنبه در یکی از گزارشهایم با فردی که صحبت میکردم، گفت شنیدم بعد از مصرف سیر اگر کاهو یا قهوه بخورید، بوی بد سیر کم میشود من هم به این دلیل که بهعنوان گزارشگر یا گوینده حق گفتوگوی کارشناسی و اظهارنظر شخصی نداشتم بحث را ادامه ندادم و از این موضوع عبور کردم. دو روز بعد در پارک ساعی با یکی از افرادی که در حال ورزش بود، شروع به گفتوگو کردم فرد مصاحبهشونده گفت اتفاقا دو روز پیش گزارش شما را شنیدم و بعد از مصرف سیر، کاهو و قهوه را امتحان کردم. این موضوع برای خودم بهعنوان یک گزارشگر که در رادیو، این رسانه گرم و فراگیر کار میکردم، جذابیت داشت که چقدر این رسانه تاثیرگذار است و اطلاعاتی که در اختیار مخاطبان قرار میدهد تا چه اندازه مورد توجه آنها قرار میگیرد. هدف ما در رادیو سلامت ارتقای سواد و سلامت شنوندگان است تا همواره از این نعمت خدادادی (سلامت) برخوردار باشند البته امیدوارم در این راه و طی این سالها توانستهباشم به این رسالت و وظیفه عمل کردهباشم.
دلیل اینکه رادیو با حضور بقیه رسانهها و بهخصوص فضای مجازی هنوز هم مورد توجه مخاطبان و تاثیرگذار است، چیست؟ چرا هنوز هم مخاطبان به این رسانه علاقه دارند؟
رادیو اولین رسانهای بوده که در جهان مورد توجه قرارگرفته و سهولت و سادگی استفاده از آن دلیل فراگیری بیشتر این رسانه شنیداری شدهاست. همزمان با جنگ جهانی دوم، این رسانه بیشتر مورد توجه عموم مردم قرار گرفت چون آخرین اطلاعات جنگ را از طریق رادیو میشنیدند و پس از آن هم همچنان مورد توجه بود و هنوز هم افراد فرهیخته در سراسر جهان، اولین رسانه مورد توجهشان رادیوست که در هر زمان و مکانی قابل دسترسی است، در حین انجام کار قابل شنیدن است و میتوانند از اخبار و مطالب آن استفاده کنند.
چه آرزویی برای رادیو و شنوندگان آن دارید؟
آرزو دارم که رادیو به روزهای اوج خود بازگردد. امیدوارم این اتفاق و آرزو به تحقق بپیوندد چون تنها صداست که میماند. آرزومندم بهترین امواج شنیداری را از طریق شبکه رادیویی سلامت و جعبه خیالانگیز رادیو به گوش مخاطبان خوب و فهیم رادیو برسانیم و محیط شاد، پرامید و سلامتی را برای آنها فراهم کنیم.
رسول نجفیان، هنرمند و پیشکسوت رادیوست که تا امروز در برنامههای مختلف رادیویی حضور داشتهاست. وی از آن دست هنرمندان است که در تئاتر، سینما و تلویزیون هم فعال بوده اما با این حال هرگز بیخیال رسانه رادیو نشدهاست. او با رادیو پیام همکاری میکند و درباره خاطراتش اینطور گفتهاست.
نجفیان با اشاره به خاطرات طلایی ایام گذشته با رادیو میگوید: رادیو، رسانه خاطرهساز مردم ایران است و هرکس به اندازه سهم خودش از آن خاطرههای زیبایی دارد. بهخصوص اینکه این رسانه برای همه ما بچههای گذشته که در یک خانه زندگی میکردیم، بسیار دلنشین است. یادم میآید در زمان گذشته، ما در کوچه مهران میدان مخبرالدوله فعلی که هنوز هم این کوچه وجود دارد، زندگی میکردیم. در آن زمان که دسترسیها محدودتر بود با همسایهها پای برنامههای رادیو مینشستیم و از شنیدن آن لذت میبردیم. بعدها نیز از آن خانه جابهجا شدیم و به جای دیگری که برق داشت نقل مکان کردیم. پدرم با سختی زیاد پولی جمع کرد و یک رادیوی دست دوم برقی گرفت. در آن زمان رادیو، داستانهای شب و لالایی کن مرغک را پخش میکرد که ما با تمام وجود شنونده آنها بودیم.
وی در خصوص تفاوتهای میان تلویزیون و رادیو توضیح میدهد: فرق رادیو با تلویزیون در جلوههای بصری، طراحی صحنه و دکور است اما رویکرد برنامهسازی در رادیو اینگونه نیست؛ زیرا اساسا این رسانه یک مجموعه فاخر و ذهنساز است. مثلا در رادیو مخاطب را میتوانیم در قالب نمایشنامه یا متن با حرکت در بیابان همراه کنیم. قدم بزنیم، در کالسکه سوارش کنیم یا در قطار باشد. همه این رویدادها در ذهنیت مجسم میشود که میتوان آن را توسعه داد و افراد با ذهنیت خود، تصویر میسازند. مسلما این روند یا خلاقیت رادیو تمام ارزشها، زیبایی و تربیت ذهنی بچهها بهخصوص در شنیدن و هنر سمعی را بیش از هر ابزاری قوی میکند. قدرت تخیل را بال میدهد و آن را به شدت قوی میکند. رادیو برای ما همواره حاوی خاطرات نوستالژیک است.
نسل گذشته و نسل جدید فعال در رسانه رادیو، همگی از کمبود دستمزدهای خود در رادیو گلایه دارند اما به اتفاق اذغان میکنند دلیل حضور آنها در این رسانه، عشق و علاقه و ماندگاری صداست. نسل گذشته نسبت به نسلی که امروز در رادیو هستند قطعا سختیهای بیشتری داشتهاند. احسان همتی، یکی از جوانانی است که در رادیو، فعالیت و با عشق و علاقه از این حضور صحبت میکند.
احسان همتی، گوینده رادیو درباره مدت زمان حضورش در رادیو میگوید: حدود 16سال است مجری و گوینده رادیو هستم و افتخار دارم همراه شنوندههای عزیزمان باشیم.
وی درباره دستمزد اهالی رادیو بیان میکند: کمبودن دستمزدها دیگر بر کسی پوشیده نیست. بچههایی که در رادیو مشغول به کار هستند تنها، تنها و تنها عامل و انگیزهای که دارند و باعث شده سالیان سال در رادیو کار کنند، عشق است؛ عشقی که ما به رادیو داریم. خانواده بزرگ رادیو این مساله را میداند و خودشان درگیر این دستمزدهای پایین با نرخهای اندک هستند اما به هر حال فقط عشق است و عشق.
همتی درباره اینکه خودش تا چه اندازه شنونده و مخاطب رادیوست، بیان میکند: به صورت مستمر شنونده پر و پا قرص رادیو نیستم اما به هر حال گاهی باید برای کار، رادیو گوش کنم. گاهی برای برنامههای تولیدی خودم و برای اصلاح و برطرف کردن نواقصی که در حین اجرا هست، مجبورم بشنوم و اصلاح میکنم.
این گوینده و مجری رادیو درباره اینکه آیا رادیو هنوز جزو یکی از رسانههای پرطرفدار است، توضیح میدهد: الان با این حجم عظیم شبکههای اجتماعی و کوران خبری که در رسانههای اجتماعی هست و هر کسی هم یک تلفنهمراه و یک رسانه در دستش دارد که میتواند همه خبرها را رصد کند اما من خیلی اوقات دیدم در تاکسی، اتوبوس و ایستگاههای مترو و فروشگاهها همچنان رادیو برقرار است و مردم رادیو گوش میکنند و این نشاندهنده گرم بودن رادیوست. فکر میکنم بزرگترین عامل محبوبیت این است و عامل بعدی در دسترس بودن رادیوست.
وی ادامه میدهد: به هر حال ممکن است همه ما گاهی در جایی باشیم که آنتن نداشتهباشد و اینترنت نداشتهباشیم اما رادیو مستثنا است و همه جا در دسترس و ارزان است. میتوانم بگویم بدون قیمت است. بحث بعدی که در واقع میتواند خیلی تاثیرگذار باشد، این است که ما مناسبتهای خاصی داریم، مثل زمان افطار و سحر و بعضی از روزها که هنوز در اذهان مردم خاطرهانگیز است، مانند صبحهای جمعه و چند مناسبت دیگر که فکر میکنم از عوامل مهم همچنان شنیده شدن رادیو باشد.
همتی در پایان درباره 82سالگی رادیو عنوان میکند: 82سالگی رادیو واقعا برای همه همکارانم در رادیو جشن بزرگی بود و برای همه همکارانم که در عرصه صدا کار میکنند و همه همکارانی که در اتاق فرمان یا اصطلاحا همان رژی هستند، همچون تهیهکننده، هماهنگی، ارتباطات و... آرزوی سلامت و توفیق روزافزون دارم. امیدوارم در تولد 82 سالگی رادیو اتفاقهای خوبی برایمان بیفتد و شاهد شادی بیشتر و مهر بیشتر از طرف مدیران مجموعه باشیم و همچنین امیدوارم همان رسالت همیشگی رادیو که گرم و صمیمی و قابل دسترس بودن است، اتفاق بیفتد و برای همه همکارانم آرزوی سلامت دارم.
تعداد برنامه سازان در رادیو کم نیست و انتخاب از میان آنها کار بسیار دشواری است. یکی از تهیهکنندگان جوان در رادیو، سیده فاطمه علیقلی شعار است که تا امروز برنامههای متنوعی را روانه آنتن کرده؛ البته او از کودکی وارد رسانه شده و همچنان با رادیو گفتوگو همکاری میکند و قصهاش را با رادیو اینطور روایت میکند.
من از شش سالگی وارد صداوسیما شدم و در برنامههای مختلف مذهبی شبکه جهانی جامجم حضور داشتم. علاقه به رسانه از همان روزها در من شکل گرفت. زمان گذشت تا تقریبا سال آخر دانشگاه فرصتی پیش آمد تا در کلاسهای خبرنگاری باشگاه خبرنگاران شرکت و کار حرفهای در حوزه خبر را از آنجا شروع کنم. همان وقتها با اینکه فرصتهای مختلفی برای جذب به سیما داشتم اما جذابیت صدا برایم بیشتر بود. نمیدانم شاید صداقت و صمیمت را در صدا بیشتر دیدهبودم. سال 1393 به واسطه یکی از دوستانم به آقای ارسنجانی، مدیرگروه اقتصاد رادیو گفتوگو معرفی شدم و بعد از یکی دو مرتبه مصاحبه و تازه بعد از دو بار مصاحبه و دیدار با مدیر محترم شبکه آقای دکتر کوچکزاده، مجوز فعالیت در رادیوی وزین گفتوگو را پیدا کردم. برای من که همیشه کار تخصصی و جدی در عرصه خبر داشتم حضور در یک شبکه نخبگانی و تخصصی جذابیت خاصی داشت. در این سالها با تهیهکنندههای باسابقه زیادی کار کردم اما فرصت کار با دوست خوبم مریم هدیهلو تجربه ارزشمندی در حوزه تهیهکنندگی بود. تا قبل از او اصلا دوست نداشتم تهیهکننده رادیو باشم اما مگر میشود با مریم هدیهلو کار کرد و عاشق کار نشد. بعد از آن، سرک کشیدن به دنیای پر سر و صدای رسانههای بیگانه، علاقه من به تهیهکنندگی را بیشتر کرد. یادش بخیر میرفتیم خبرگزاری فارس و برنامه موج وارونه (برنامه تخصصی آشنایی با شگردهای رسانههای بیگانه) را با همکاری سرویس هنر و رسانه فارس و دوست خوبم آرزو فیروزفر با همه سختیهای بیرون از استودیو زنده روی آنتن میبردیم. گاهی میز نبود، گاهی صدا میآمد، جای پارک برای ماشین مهمانان نبود. یادم میآید ایام بهار و تابستان بود و هوا هم بسیار گرم و ما هم مجبور بودیم برای اینکه صدای اسپلیتها روی آنتن نرود آنها را خاموش کنیم و حسابی خیس عرق شویم. به نظر من تهیهکنندگی و کار در رادیو فقط عشق و علاقه است که اگر نداشته باشید نمیتوانید ادامه بدهید و نمیتوانید برنامهای بسازید که اثرگذار باشد. واقعا درست گفتند «تنها صداست که میماند.»
عذرا وکیلی، گوینده رادیو و تهیهکننده که همه صدای این بانوی هنرمند و خوشصدا را از برنامه «سلام کوچولو» به یاد دارند. بیش از ۵۰ سال فعالیت در رسانه رادیو داشته و بیشتر مواقع خود را در عرصه تولید برنامه برای کودکان گذراندهاست. او تهیهکنندگی و اجرای برنامه سلام کوچولو و «از سرزمین نور» با محوریت زندگی حضرت محمد(ص) را بهعهده داشته و برای تهیهکنندگی برنامه از سرزمین نور مورد توجه و تجلیل رهبر معظم انقلاب قرار گرفتهاست.
عذرا وکیلی که تهیهکنندگی برنامه سلام کوچولو را قبل از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز کردهبود، پس از پیروزی انقلاب و در زمان دفاع مقدس و با وجود بمباران هوایی هم این برنامه را روی آنتن برد و در آن دوران سخت همراه کودکان دهه ۶۰ بود. صدای این بانوی هنرمند رادیویی و نوستالژی بچههای دهه ۶۰ است و تقریبا تمامی بچههای این دهه با صدای او در رادیو خاطره دارند.
عذرا وکیلی، گوینده قدیمی و پیشکسوت رادیو با اشاره به اینکه کار با بچهها شیرینترین لحظات را در رادیو برای او رقم زدهاست، میگوید: 50سال در رادیو کار کردهام که تمامی لحظاتش برای من خاطرهانگیز بودهاست. در تمام دوران کاریام بهعنوان تهیهکننده، گوینده، کارگردان و... هر گاه که سروکار من با بچهها بوده، شیرینترین و خاطرهانگیزترین لحظات زندگیام رقم خوردهاست.
وی ادامه میدهد: شیرینترین خاطره و لحظه کاری من لحظه مواجهه با کودک نابینا و روشندلی بود که آرزو داشت هوا را در دستانش حس کند. یک برنامه بسیار احساسی که هنوز هم برایم خاطرهانگیز است و حس خوبی از یادآوری آن به من دست میدهد. این برنامه ۱۵ دقیقهای که با حضور این کودک روشندل روی آنتن رفتهبود، توانست جایزه اول جشنواره اتحادیه رادیو تلویزیونی آسیا و اقیانوسیه (ای بییو) را از آن خود کند که این جایزه افتخار بسیار بزرگی برای رادیو و تلویزیون ایران بود.
وکیلی ضمن ابراز خوشحالی و آرزوی موفقیت برای نسلی که امروز در رادیو فعالیت میکنند، اظهار میکند: آرزو دارم جوانان هنرمند، با ذوق و کاربلدی که رادیو را از پیشکسوتان این عرصه تحویل گرفته و به ارث بردهاند، هر روز بیش از گذشته در راه پیشبرد هدفهای معنوی، اجتماعی و رسانهای موفق باشند. در این میان دوست دارم که فرزندان جوان رادیویی من راهنماییهای مشفقانه و حرفهای پیشکسوتان را
فراموش نکنند.
وی در پایان بیان میکند: من همیشه خودم را جزو خانواده رادیو میدانسته و میدانم. به همین دلیل هنوز هم هر روز برنامههای رادیویی را دنبال میکنم و شنونده پروپاقرص شبکههای رادیویی هستم. آرزوی من برای سالهای پیش روی رادیو، پیشرفت و تعالی است.
رامین پورایمان، پیشکسوت و بازیگر برجسته نمایشهای رادیویی است و تا به امروز نقشهای بسیار زیادی را در نمایشهای رادیویی بازی کردهاست. وی خاطراتش را از رادیو این طور تعریف میکند.آشنایی من با رادیو از مغازهها شروع شد. در منزل به خاطر اعتقادات پدر، رادیو نداشتیم. حدودا کلاس پنجم بودم که به یک مهمانی رفتیم. در آنجا یک رادیوی مستطیل شکل با جلد چرمی به من نشان دادند و برای اولین بار سال 42، داستان شب را روی پشتبام با ستارگان شنیدم و محو این جعبه جادویی شدم. برای اولین بار تابستان 62 وارد رادیو شدم. کمکم با تمام هنرمندهایی که سالها در ذهنم جا گرفته بودند، آشنا شدم. البته ما بچه پایینشهر و جنوبیترین منطقه تهران بودیم و گفتارمان با ادبیات معیار کمی فاصله داشت اما گوش کردن به ادبیات نمایشی باعث شد در دوره دبیرستان نحوه صحبتکردن ما هم عوض شود. یکی از غصههای من این است که چرا امروزه رادیو و برنامههایش این تاثیر را بر رفتار و گفتار افراد ندارد؟ من را با آن تفاوت، تبدیل به آدمی دیگر کرد. امیدوارم افرادی با صداهای شناسنامهدار ورود کنند. آن زمانی که رادیو جوان 18 ساعته بود از ما دعوت کرد برای برنامهای به نام شباهنگ. از ساعت 11 شب تا 3 بامداد اجرای این برنامه زمان میبرد. دو نفر مجری داشت که من بودم و نفر دوم، دوست خوبم جناب آوایی. تهیهکننده برنامه آقای گلبن و آقای رضابالا سردبیر برنامه بودند. در آن زمان برنامه شباهنگ واقعا توفانی به پا کرده بود. ما در آن ساعت چیزی باید میگفتیم که یک جوان تا آن ساعت بیدار بماند و مارا بشنود. برنامهای میخواستیم بسازیم با آقای رضا بالا که جوان را با ادبیات خودش مخاطب قرار بدهد و او برنامه را برای خودش بداند. من ساعتها در اتاق خودم سخنان ائمه را مرور و یاداشت میکردم و برنامه به برکت همین جملات، با اقبال خوب مخاطب همراه بود، جوانان درددلهای خصوصیشان را با برنامه مطرح میکردند.
وقتی از قدیمیها درباره عبدا... فجری، گوینده برنامه تقویمتاریخ رادیو بپرسید، خواهند گفت این برنامه اطلاعات عمومیشان را بالا میبرد و صدای گوینده هم بسیار تاثیرگذار بود.
وی درباره رادیو این طور بیان میکند: رادیو به دلیل اینکه به راحتی در اختیار عموم قرار میگیرد، همیشه از جایگاهی خاص در میان دیگر رسانهها برخوردار بودهاست؛ لذا باید فرآیند اطلاعرسانی این رسانه به گونهای باشد که شنونده آن را در اولویت خودش قرار بدهد و اما نقش رادیو در آینده به چه صورت خواهدبود؟ رادیو نقش مهمی در همه جا ایفا میکند و هرقدر بتواند قدرت انتشار اخبار موثق را با اتکا به مزیت در دسترسبودن این رسانه در کنار برنامهسازی صحیح و اصولی مد نظر قرار بدهد، شاهد افزایش مخاطبان رادیویی خواهیم بود و اما همین طور که میدانید ما در آستانه هشتاد و دومین سالگرد تاسیس رادیو هستیم؛ لذا روز چهارم اردیبهشت ماه که سالگرد تاسیس رادیوست را به همه همکارانم و تمامی هموطنان تبریک میگویم.
علیرضا جاویدنیا قبل از ورود به رادیو با تلویزیون همکاری داشت. تا اینکه توسط منوچهر نوذری به احمد شیشهگران و سعید توکل، پایهگذاران برنامه صبحجمعه با شما، معرفی شد و از سالهای ۶7-۱۳۶6 همکاری با این برنامه را آغاز کرد؛ همکاریای که تاکنون در قالب برنامه جمعه ایرانی ادامه یافتهاست.
او با بیان اینکه از 27سالگی وارد رادیو شده و در برنامههای مختلفی همچون راهشب، صبحجمعه و برنامههای مختلف دیگر حضور داشته، توضیح میدهد: این برنامهها همگی از پشتیبانی مردمی برخوردار بوده و خاطرات ماندگاری را از خود در اذهان به جا گذاشتهاند. در پیامکهای مردم عزیزمان و تماسهای تلفنی متوجه میشوم خیلیها میگویند فرصتی برای مطالعه نداریم. مثلا شخصی به من گفته، راننده ماشین سنگین است یا در یک مرکز تولیدی کار میکند، ولی تمام اطلاعاتشان را از رادیو میگیرند. بنابراین ما میتوانیم بگوییم برنامهسازان و نویسندگان، بهترینها را برای مردم تولید و پخش میکنند و مخاطبان هر آنچه را که دوست دارند، میتوانند از رادیو طلب کنند.
جاویدنیا با بیان این که بسیاری از مخاطبان رادیو، روشندلان و افراد نابینا هستند، تصریح میکند: امیدوارم در حوزه برنامهسازی، طرح و ایده بتوانیم از همراهی هرچه بیشتر این عزیزان در رادیو بهرهمند شویم. طی هشت دههای که رادیو با مردم عجین شده، هر روز جوانتر شدهاست و غیر از ایران از تمام کشورها شنونده و مخاطب دارد و این اندوختهای بسیار ارزشمند است که مردم بانی آن هستند و باید توجه داشت ارتباط مردم با رسانه در چهارچوب اعتماد باشد.
این هنرمند ادامه میدهد: رادیو، ایمان و آگاهی است و همکاران من هر آنچه دارند عاشقانه در طبق اخلاص ارائه میکنند. رادیو واقعا عشق است. کسی نمیآید در رادیو ویلاسازی کند و سرمایهدار شود. امیدوارم مسؤولان محترم به ویژه جناب آقای دکتر جبلی که تشریف آوردند، عنایت بیشتری به دستمزدها داشتهباشند تا انگیزه همکارانم بیشتر شود.
وی درمورد آخرین برنامه خود توضیح میدهد: چند ماه پیش از من دعوت شد همراه امیر زندهدلان برنامهای را با کارگردانی خود ایشان به نام «چرند و پرند» در رادیو نمایش اجرا کنیم. در حال حاضر هم با رادیو ایران همکاری دارم. در ایام محرم و صفر نیز روزهای پنجشنبه، برنامه «رادیویک» را به صورت زنده برعهده داشتم. این هنرمند بیان میکند در حال حاضر بهخاطر مشکلات قلبی با محبت دوستان، فشار کاری کمتری را تحمل میکند.
جاویدنیا عنوان میکند: رادیو به خاطر اینکه قبل از تلویزیون در دسترس مردم قرار گرفت از جایگاه ویژهای برخوردار است حتی با وجود این که تلویزیون مقبولیت خاصی برای مردم دارد اما رادیو همچنان برای مردم محبوب است.
رادیو در ۸۲سالگی به خرد رسیده و یک رسانه باتجربه به شمار میرود. اهالی و پیشکسوتان آن به پختگی در این رسانه رسیدهاند و این رسانه در عین سادگی برای مخاطبان خود یک همراه همیشگی بودهاست.
شوکت حجت یکی از هنرمندانی است که سالهاست در کنار کار گویندگی و دوبله، در رادیو حضور دارد و به عنوان بازیگر بخشهای نمایشی با رادیو همکاری دارد.
شوکت حجت درباره اینکه چرا رسانه رادیو با توجه به حضور دیگر رسانهها و فضای مجازی هنوز هم پرطرفدار است، توضیح میدهد: رسانه رادیو هنوز در خانههای مردم حضور دارد با توجه به این همه دنیاهای رنگی که خلق شده مثل رسانهها، سیدیها و فیلمهای عجیب؟ به این علت که مردم همیشه به دنبال مد و برندها میروند، همه جا را میگردند، دور میزنند اما در نهایت آن چیزی که همیشه مد است و از شکل و شمایل نمیافتد و همیشه زیباست، سادگی است.
وی ادامه میدهد: رسانه رادیو این سادگی را دارد. همیشه در خانهها بوده، از قدیم که رادیوهای بزرگ بوده و خیلی از خانوادهها نداشتند و یک نفر در خانه رادیو میگذاشته، مثلا ارباب روستا بوده و بقیه به خانه او میرفتند و گوش میکردند و لحظه به لحظه رادیو را مزه میکردند تا الان که دیگر همه جای دنیا در تلفنهمراه و ماشین و همه جا هست. یک سادگی خاصی در وجود رادیو هست مثل یک چیز سنتی قدیمی، مثل گردنبند مادربزرگ که همیشه در گردنش بوده و به واسطه اینکه در گردن او بوده ارزشمند و قیمتی شدهاست. رادیو هم برای ما همین نقش را دارد، همیشه ارزشمند است و حرفی برای گفتن دارد، البته ترجیح من موسیقیها و قسمتهای بیکلام است و از تکرار اخبار یا تکرار ترافیک یا حرفهای تکراری که به صورت شعار است، لذت نمیبرم، چون گاهی مواقع اصلا باور نمیکنم. حرف باید از دل بلند شود و اگر از دل نباشد به دل نمینشیند اما از موسیقیها و نمایشنامههای قدیمی همچنان لذت میبرم.
وی درباره ورودش به رادیو بیان میکند: فکر میکنم از اوایل دهه70 بود. از برنامه طنز رادیویی «آینه» که آقای کاردان بودند وارد رادیو شدم. این اولین کارم و به صورت زنده بود. اینکه اولین بار در برنامه زنده رادیو حضور یافتم، خیلی هیجان داشت. بعد از آن «عصر بخیر تهران» و سپس «صبح جمعه با شما» بود که کمکم آن برنامهها حذف شد و بیشتر برنامهها برای جشنها و اعیاد بود که اسمهایشان را به خاطر ندارم. الان تنها برنامهای که به طور مستمر در آن حضور دارم، برنامه «صبح جمعه با شما» است که سعی میکنم ماهی یک بار حضور یابم. به این صورت که نقشهایم جمع میشود و ماهی یک بار میروم نقشهایم را میگویم.
این گوینده رادیو درباره دلیل حضورش در رادیو عنوان میکند: دلیل حضورم در رادیو این بود که گوینده بودم و رادیو برایم جذاب بود. همچنین اینکه با برنامه زنده شروع کردم، به واسطه ارتباط مستقیم با مخاطب خیلی جذابتر بود چراکه شنوندهها همزمان واکنش نشان میدادند و سوال میپرسیدند و ما هم جواب میدادیم. حتی یک زمانی در عصر بخیر تهران، کودکی داشتیم که با مردم در ارتباط بود و آنها مستقیم از طریق تلفن با او حرف میزدند و کاملا این کودک را باور کردهبودند و به او محبت و ابراز علاقه میکردند. این برای من خیلی جذاب بود و تقریبا خودم هم این کودک را باور کردهبودم. رادیو مثل تئاتر است و ارتباط مستقیم باعث جذابیتش میشود.
وی در پایان ضمن آرزوی موفقیت برای ۸۲سالگی رادیو میافزاید: رادیو حالا پیر دانا شدهاست و امیدوارم پیر دانا بماند و این همه سال که با مردم بوده به حرمت اینکه مردم دوستش داشتند حال دل مردم را خوب کند، یعنی اینکه اخبار خوب بگوید، موسیقیهای مثبت پخش کند، کلام شیرین بگوید، عاشق مردم باشد و کاری کند که مردم با شنیدنش حال دلشان خوب شود، آرام شوند و خوشحال باشند.
فاطمه عودباشی - احمدرضا معراجی / رسانه روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد