به گزارش
جام جم آنلاین، از فیلمها و سریالهای او میتوان به آثاری، چون آشوب، مینو، جلالالدین، هیام و ۳۳ روز اشاره کرد. همایونفر علاقهمند به تهیه کارهایی با مضامین دفاعمقدس و تاریخ معاصر است. او در گفتگو با ما از آشناییاش با زندهیاد نادر طالبزاده میگوید.
خیلیها آشناییشان با آقای طالبزاده، از دوران جنگ شروع میشود. شنیدهایم این اتفاق هم برای شما رخ دادهاست. در این باره برایمان بگویید.
من ایشان را از دوران جنگ میشناسم. در دوران جنگ ما در «روایت فتح» بودیم و فکر میکردیم کار با دوربینهای ۱۶ میلیمتری خیلی سخت است. اهل خبره میدانند دوربینهای ۱۶ میلیمتری خیلی سنگین و کار با آنها سخت است. از طرفی نیاز بود صدابرداری آن با دستگاه جداگانه دیگری گرفته شود. یعنی فیلم و صدا هر کدام جداگانه ضبط میشد؛ بنابراین نیاز به یک دستیار هم بود. از آنجا که فیلمبرداری با چنین دوربینی در صحنه نبرد کار سختی است، در آن دوران کمتر کسی زیر بار میرفت چنین کاری را انجام بدهد. این در حالی بود که ما تا پایان جنگ در روایت فتح با این دوربینها کار میکردیم. در عملیات خیبر شنیدم یکی از دوستان با دوربین ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری میکند. آن هم در صورتی که وزنش چند برابر دوربینهای ۱۶ است و کار هم با آن به مراتب سختتر است. خیلی علاقهمند شدم ببینم چه کسی چنین شجاعتی دارد که در صحنه نبرد با چنین دوربین سخت و سنگینی کار میکند. تازه آن هم روی دست و نه روی پایه.
پس با این تعریف متوجه شدید زندهیاد طالبزاده این کار را انجام میدهد؟
بله همین سبب شد متوجه شویم دوست عزیزی است که تازه از خارج از کشور بازگشتهاست. در نهایت اینکه بعد از عملیات خیبر با زندهیاد نادر طالبزاده آشنا شدیم. آدم بسیار شجاعی بود. بعدها شنیدم موقعی که از آمریکا آمدهبود، به جهاد رفته و خودش را به عنوان راننده لودر و بلدوزر معرفی کردهبود. البته در آن مقطع مجروح هم شد و بعد از بازگشت به جهاد، گفتهبود من میتوانم فیلمبرداری کنم و همان موقع با بچههای جهاد محشور شدهبود؛ بنابراین آشنایی ما با هم به این شکل بود.
بعضی دوستیها ادامهدار است. آیا در طول این سالها و پس از جنگ هم با یکدیگر همکار یا در ارتباط بودید؟
بله این آشنایی پس از جنگ ادامه داشت. موقعی که من در کنار شهید آوینی در حوزه هنری حضور پیدا کردم و تا سال ۷۲ هم در حوزه بودیم، وقایع بوسنی اتفاق افتاد و این بحث مطرح شد کسی باید باشد که علاوه برتسلط به زبان، شجاعت حضور در صحنههای نبرد را هم داشتهباشد؛ بنابراین مجددا به یاد نادر طالبزاده افتادیم و دعوتش کردیم. ایشان هم کما فیالسابق با شجاعت و جسارت در جنگ بوسنی حضور پیدا کرد.
شرایط بسیار پیچیده و سختی بود. محصول آن سفر سخت ایشان، که مدت طولانی در جنگ بوسنی بود، به تولید اثر ماندگار «خنجر و شقایق» منتهی شد که با آوینی کار کرد و از تلویزیون هم پخش شد. بعدها ایشان سفری به آمریکا داشت و اثر «ساعت ۲۵» را ساخت که مربوط به همان مقطع است و این ارتباط همچنان ادامه داشت.
با توجه به نقل خاطراتتان از ایشان، چه ویژگی اخلاقی مرحوم طالبزاده شما را بیشتر مجذوب کردهبود؟
مهمترین ویژگی ایشان در کنار شجاعتی که در صحنههای سخت داشت، به نظر من صداقتش بود. از زمانی که پا به ایران گذاشت با توجه به شخصیت بزرگی که داشت، خیلی ساده و خالصانه در خدمت انقلاب بود. در تمام این سالها هر جا که در صحنههای انقلاب باید حضور داشت، خالصانه در خدمت انقلاب بود و حضور پیدا میکرد. به نظر من برترین شخصیتی بود که در طول این سالها یکپارچه در صحنه نبرد رسانهای با غرب ایستاد و یکتنه کارهایی را در سالهای مختلف کرد. حتی زمانی که من مدیرتولید شبکه پرس تیوی شدم، یکی از عناصر فعالی که در صحنههای نبرد بینالمللی به ما کمک میکرد، ایشان بود. دوباره آثار بسیار ماندگاری را برای شبکه پرس تیوی ساخت. او تسلط بسیاری روی زبان انگلیسی داشت و حتی به این زبان شعر میگفت. هیچ وقت صحنه نبرد با غرب را ترک نکرد و تا روزهایی که نفس داشت، به این تلاش ادامه داد و بسیار هم موثر بود.
زینب علیپور طهرانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم