به گزارش
جام جم آنلاین، او حالا دومین بار است که در روزنامه جامجم حضور دارد، آن هم در دورهای که تنگناهای بیشتری متوجه روزنامههای چاپی است. نگاهش، اما مستند بر دانش به آینده جامجم روشن است. همین است که گفتگو با او را با همین نکته آغاز کردیم، اینکه به باور او که از جنس تحریریه است و حالا در مسند مدیرعاملی روزنامه جامجم فعالیت میکند چقدر باید امیدوار باشیم که روزنامهها به حیاتشان در فضای رسانهای ادامه خواهند داد. آغاز ورود به بیست و سومین سال فعالیت روزنامه جامجم بهانه این پرسشها و چالشها است.
موضوع محدودیت رسانههای مکتوب در ایران چگونه بودهاست؟
به نظر میرسد در کشور ما رسانه های مکتوب با یک افت شدید تیراژ روبهرو شدهاند و این اتفاق دلایل مختلفی دارد. بسیاری سعی دارند علت اصلی را در فضای مجازی جستوجو کنند که البته به نظر من رشد شبکه های اجتماعی یکی از عوامل است نه همه عوامل. به هر حال این رشد یکی از عوامل موثر افت تیراژ به شمار میرود، اما در عین حال رسانههای مکتوب هرچند افت تیراژ دارند، ولی همچنان زنده هستند و شاید مهمترین عنصری که باعث ادامه حیات و زندگی آنها شده قدرت تیتر است و البته ادبیاتی که برای آن انتخاب میشود. بردی که قدرت تیتر دارد، فرقی ندارد چیست، میخواهد انتقادی باشد یا حماسی. یک مولفه قدرتمند دیگر هم گزارش های تولیدی و سوژه یابی است. اینها باعث شدهاست رسانه های مکتوب همچنان ادامه حیات بدهند. در این میان، رسانه های مکتوب البته که با مشکلات متعددی هم مواجه بودند و هستند.
شما تجربه بسیاری در رسانه های به نام تلویزیون دارید و چهره و کارهای شما را در آن رسانه به خاطر سپردهایم. به نظر شما ما باید تفاوتی بین این دو رسانه یعنی تلویزیون و رسانههای مکتوب قائل باشیم؟ یا اینکه خیر، مثلا بگوییم روزنامهنگار در نهایت روزنامهنگار است و جایی که فعالیت میکند نباید برای او تفاوتی ایجاد کند؟
فضای کار و تکنیک کار در رسانههای تصویری، شنیداری و مکتوب قطعا متفاوت است و هر کدام تکنیکها و تخصصهای خودش را طلب میکند، اما به لحاظ پیامرسانی همگی رسالت یکسانی دارند و به نظر من همه آنها حلقه واسط بین مردم و مسؤولان هستند. این رسانهها خواستهها و مطالبات مردم را به مسؤولان منتقل میکنند و از آن طرف همین رسانه ها با مطالبهگری و بحث پاسخگویی سعی میکنند دستگاه های اجرایی را به سمت مطالبات مردم سوق بدهند و این فضا را ایجاد کنند که باید پاسخگویی به این مطالبات وجود داشتهباشد.
پس رسانهها یک حلقه واسط به شمار میروند. آنها از لحاظ بُعد اطلاعرسانی و تحلیلی هم رسالتی بر عهده دارند. حالا نوع، ابزار و تکنیک میتواند متفاوت باشد. من هم تجربه تلویزیون داشتم و هم در حوزه مکتوب در رسانه هایی نظیر تهران تایمز و روزنامه های مختلف مطلب نوشتهام و البته عضو شورای سردبیری هم بودهام. باور دارم حساسیت و استرس در رسانه های مکتوب به نسبت تلویزیون بیشتر است. شما در تلویزیون ممکن است در برنامه، استرس را تجربه کنید؛ هر چه هست همان مقطع تمام میشود، ولی در مطبوعات و رسانه های مکتوب این استرس بیشتر است. ذهن شما از قبل درگیر این است که تکلیف گزارش چه میشود و مراحل چاپ و دیگر فرآیندها چه خواهد شد. در واقع تا زمانی که روزنامه روی گیشه قرار میگیرد این استرس و درگیری ذهنی همراه شماست. این فرآیند و مسیر موجود در رسانه مکتوب خیلی طولانی تر است، اما در یک برنامه زنده تلویزیونی شما یک ساعت روی آنتن هستید و هر چه که هست همانجا تماممیشود. ضمن اینکه برای رسانههای مکتوب پس لرزههایی هم وجود دارد چرا که روزنامه مثل یک سند میماند و مسؤولیتهایی ایجاد میکند. زمانی شما تیتر میزنید و به خاطر همان تیتر از شما شکایت میکنند و باید پاسخگو باشید. به نظر من برخلاف آن چه که تصور میشود کار مکتوب سهلتر است، باید بگویم اصلا چنین نیست و از زوایایی سختتر هم هست.
شما از معدود افرادی هستید که علاوه بر «روزنامه داری» «روزنامهنگاری» هم کردهاید. حالا هم مدیرعامل روزنامه جامجم هستید و البته که جنس تحریریه را میشناسید و با استرسهای موجود در آن آشنا هستید. همین آشناییها چقدر میتواند در روند موفقیت روزنامه روی کیوسک تاثیر گذار باشد؟ اصلا مخاطب چقدر متوجه این مسائل میشود؟
این مسائل خیلی مهم است. به نظر من مخاطب کاملا این مسائل را تشخیص میدهد. من زمانی گزارشگری هم کردهام و در خیابان مصاحبه گرفته ام و با مردم صحبت کرده ام. بعد به تدریج به استودیو آمدم و با مسؤولان و مدیران گفتگو کردم و با کارشناسان نیز مصاحبه هایی داشتم. در روزنامه هم به همین ترتیب است. یادداشت نوشته ام و در شورای تیتر هم حضور داشتهام. جنس تحریریه را میشناسم و اصلا در این جایگاه همه چیز را از صفر شروع کرده ام. مرحله به مرحله بالا آمدم و در تلویزیون نیز سردبیری کرده ام. مدیر روزنامه و دبیری آن را نیز بر عهده داشتهام. فکر میکنم حرکت کردن به این نحو که پلهپله بالا بیایید باعث میشود هم فضای کار و جنس تحریریه را بشناسید و هم شبکه و رسانه را درک کنید. علاوه بر آن با مسائل و مشکلات صنف خبرنگاران بیشتر آشنا هستید و دقیقا مشکلات و پیچیدگیهای مربوط به آن را بهتر درک میکنید. وقتی محصولی به نام روزنامه، روی کیوسک قرار میگیرد مخاطب کاملا همه این مراحل را میفهمد. دقیقا مثل فردی که از صفر، آشپزی را یاد گرفتهاست. اهل فن این موضوع را میفهمند و مخاطب عام و خاص نیز درک خوبی از آن دارند.
حالا در بیست و سومین سالگرد انتشار روزنامه جامجم هستیم. اگر در ژاپن بودیم اتفاقی معمولی بود، اما شخصا معتقد هستم ۲۳ سال انتشار بیوقفه یک روزنامه آن هم برای هر روز در جامعه ایرانی کار بسیار سختی است. به خصوص با تمام مشکلات معیشتی و حذف روزنامهها از سبد خانوار تا سایر تنگناهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که روزنامهها دارند. میخواهم حس شما را در رابطه با بازگشت به روزنامه و هم خود روزنامه و چشمانداز آن بدانم.
روزنامه جامجم همانطور که از اسمش پیداست فرزند رسانه ملی است و بازوی مکتوب سازمان صداوسیما به شمار میرود. روزنامهای که شهرت کشوری دارد و حس خوبی به مردم و مخاطبان منتقل میکند. این روزنامه شروع خوبی در سال ۷۹ داشت. همین جا از همه مدیران و دستاندرکاران روزنامه در اقصا نقاط کشور تشکر ویژه میکنم. آنها زحمات زیادی کشیدند. همینطور از خبرنگاران و سردبیران تحریریه که همه اینها دست به دست هم دادند تا روزنامه جامجم در جایی که هست قرار داشتهباشد. روزنامه شروع خوبی داشت و رویکردی هم که انتخاب کرد سیاسی و اقتصادی صرف نبود. جامجم، رویکردی فرهنگی و اجتماعی را در پیش گرفت. این موضوع به جام جم کمک کرد تا روزنامهای مردمی باشد. جامجم در تمامی استانها جایگاه ممتاز خود را در تمام این سالها حفظ کرده که این به خاطر همان فضای حاکم بر تهیه مطالب روزنامه بودهاست. در عین حال جامجم در بزنگاههای مهم سیاسی کشور حضوری فعال داشته و تیترها و گزارشهایی موثر منتشر کردهاست. این روزنامه اثرگذار بوده در حوزه فرهنگی و اجتماعی رسالت خود را به خوبی انجام دادهاست. اکنون نیز با تمام مشکلاتی که همه مطبوعات درگیر آن هستند، از گرانی کاغذ گرفته تا وضعیت شغلی خبرنگاران و مسائلی از این دست تا چالشهای ظهور رسانههای جدید مجازی، به نظرم روزنامه جامجم همچنان با تلاش، پشتکار و خلاقیت تیم تحریریه مسیر پرشتاب خود را پشت سر میگذارد. امیدوارم بتوانیم این چالش فضای مجازی را به فرصت تبدیل کنیم. در واقع در سرعت رشد رسانههای مجازی، ما هم باید بتوانیم از برد رسانه ای روزنامه جامجم استفاده کنیم. در بحث تولید گزارش در روزنامه جامجم از سوی خبرنگاران میتوانیم این گزارشهای خوب را در شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی توزیع کنیم. در صورت انتقال مخاطبان فضای مجازی به روزنامه شاید مخاطبان ما میلیونی شوند. این در برنامه ما در بخش جامجم آنلاین و جامجم دیلی قرار دارد. همه اینها دست به دست هم میدهند تا شرایط بهتری ایجاد شود. ما از گزارشهای رسانه ملی هم استفاده میکنیم. مجموعه و برآیند اینها کمک میکند تا روزنامه جامجم نه تنها در جا نزند که گامهای بلندتری هم بردارد. امیدواریم این اتفاق بیفتد و حتما هم رخ خواهد داد.
میثم اسماعیلی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم