به گزارش
جام جم آنلاین، انگار هویت نسل جوان ما در مواجهه با فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در حال تغییر است و دختران به دنبال هویتی پسرانه و پسران دنبال هویتی دخترانه هستند؛ هویت معکوسی که میتواند در بلندمدت به بحران هویت منتهی شود.
فرقی ندارد که کجا؛ درون مترو، درون پارک یا در خیابان دیده میشوند. تعدادشان این روزها آن قدر زیاد شده است که در همه جا دیده میشوند، حتی نمیتوان نگاه را برداشت و چشم را دزدید، دختر یا پسر فرقی ندارد. با رنگ و لعابی که نباید جلوی چشمها رخ نشان میدهد. دختری که پیراهن مردانه پوشیده است یا این که نه، تیشرت گشاد و آستین کوتاهی به تن دارد و خود را در قالب مردانه قرار داده و شکل و شمایلش را شبیه به مردان کرده است. حرفشان هم این است که میخواهند متفاوت از دیگران باشند. پسرها هم این روزها مو بلند میکنند، گوش سوراخ کرده و از وسایل آرایشی دخترانه استفاده میکنند. دخترهایی که خود را شبیه پسران کرده و پسرهایی که خود را شبیه به دختر میکنند این روزها زیاد دیده میشود. رفتار ساختارشکنانه برخی دختران و پسران نسل امروز ماجرای تازهای نیست. دهه هشتادیها و دهه نودیها هویتشان را از فضای مجازی و دنیای رسانهای گرفتهاند. شبکههایی که خیلی وقتها از آن سوی آبها هدایت شده و موجب میشود تا بعضی وقتها نوجوانان و جوانان ما خود را به رنگ دیگری دربیاورند و دنبال پیدا کردن هویتی غیر از هویت وجودی خود باشند.
آگاهی که نیست
اما دلیل این که دختر یا پسری برخلاف جنسیتش لباس میپوشد و رفتار میکند چیست؟ محمدرضا ایمانی، روانشناس به ما میگوید که دلیل این اتفاق نبود آگاهی از شخصیت وجودی خود فرد است. نگاه جامعه به جنسیت زن و مرد کاملا متفاوت است. جامعه زن را یک فرد آسیبدیده و مرد را هم یک فرد آسیبزا میداند. این در حالی است که بانوان دوست دارند در جامعه باشند و بنابراین بعضی از آنها که از خود شناخت ندارند، تصمیم میگیرند که شبیه مردان رفتار کنند، خشن باشند یا با تحکم صحبت کنند و در مقابل برخی مردان هم برای این که نگاه آسیبزابودن را از بین ببرند، شبیه دختران رفتار میکنند و مانند آنها لباس میپوشند. در صورتی که هویت، شخصیت و تفاوتهای فیزیولوژیک مردان و زنان با هم و در سنین متفاوت مختلف است. البته از نظر این روانشناس در وجود همه افراد خصوصیات رفتاری مردانه و زنانه وجود دارد. مهربانی و همیاری رفتاری زنانه و جدیبودن و سلطهگری رفتاری مردانه است و در وجود افراد بسته به شخصیت آنها شکلی از این رفتار دیده میشود.
وقتی آموزش نیست
ایمانی معتقد است نسل جدید امروز با بحران هویتی و شناخت از خود روبهرو است، چرا که در خانواده باید تربیت فرزند انجام شود، بسیاری از والدین مهارت زندگیکردن را نمیدانند و متقابلا هم به فرزند خود آموزش نمیدهند؛ نمیدانند چطور باید به شناخت شخصیت و جنسیت فرزند خود کمک کنند. این ناآگاهی در فضای آموزشی و سیستم آموزش و پرورش هم ادامه پیدا میکند. این روانشناس به نظام آموزشی کشور انتقاد میکند و میگوید با این سیستم تنها فرزندانی که در علم قوی هستند تربیت میشوند. حال آن که مساله مهم پرورش در نظام آموزشی کشور فراموش شده است. آموزش مهارتهای زندگی در مدرسه و بعد در دانشگاه میتواند به فرد کمک کند که وجود واقعی خود را بشناسد و بداند که از زندگی چه میخواهد و چه کار میخواهد کند؛ اتفاقی که البته با نظام آموزشی و کمک خانواده امکان پذیر است.
خروجی نظام آموزش و تربیت
نسل دهه هشتادیها و دهه نودیهایی که وارد دوران نوجوانی میشود، محصول رفتار و تربیتی است که خیلی وقتها درست و بدون نقص نبوده است. والدینی که سواد رسانهای کافی ندارند و فرزندانشان را در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به حال خود رها کردهاند. از سوی دیگر مدرسه و نظام آموزش و پرورش ما هم نتوانسته در انجام کار ویژه خود موفق عمل کند. خروجی نظام تربیتی نادرست و همچنین نظام آموزش و پرورش بیبرنامه و بیتوجه به اسناد بالادستی همچون سند تحول بنیادین آموزش و پرورش موجب شده است تا دهه هشتادیهای ما که امروز در سنین نوجوانی قرار دارند با چالشهای متعددی مواجه شوند که یکی از این چالشها، بحران هویت است. چالشهایی که در صورت فقدان برنامهریزی مناسب در ادامه و در دهههای آینده برای دهه نودیها هم ادامه یابد.
منبع: روزنامه جام جم