دکتر قاسم کاکایی در گفت‌وگو با «جام‌جم» از ابعاد عرفانی حج ابراهیمی ‌و عید قربان می‌گوید

تلاش برای سیراب شدن از زمزم ولایت

حج، بزرگ‌ترین جشنواره و نمادین‌ترین مناسکی است که مسلمانان از همه فرق و مذاهب به آن معتقدند. در ایام مشخصی از سال در مکه گرد هم می‌آیند و اعمالی که نقاط مشترک بسیاری دارد را بجا می‌آورند.
کد خبر: ۱۳۷۲۳۷۳
نویسنده نازلی مروت - روزنامه‌نگار

حج، عبادتی است که از دو جنبه معنوی و اجتماعی قابل تحلیل و بررسی است. کسانی که آن را تجربه کرده‌اند از شیرینی این عبادت طولانی، سخت و طاقت‌فرسا می‌گویند.

چه سری در این عبادت همگانی مسلمانان نهفته که همه رنجش‌ها و دلخوری‌ها را کنار می‌گذارند و به یک رنگ درمی‌آیند تا در کنار یکدیگر توحید را تجربه کنند. تجربه ملموس از یک باور در عبادتی طولانی، سخت و شیرین. می‌گویند حج، بهترین مظهر وحدت اجتماعی مسلمانان است. باید رمز و راز حج را از نگاه شخصی جست که همه اعمال حاجی در این ایام به او منسوب است؛ ابراهیم خلیل‌ا... .

حجت‌الاسلام دکتر قاسم کاکایی، استاد گروه الهیات دانشگاه شیراز و عرفان‌پژوهی است که رزومه علمی ‌پرباری در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی ‌دارد. او در این گفت‌وگو از منظر عرفانی به تحلیل حج ابراهیمی ‌عید قربان پرداخته است.

چرا حج را حج ابراهیمی ‌می‌نامند؟

عید قربان و قربانی‌کردن یکی از مظاهر مهم حج است. در حج به‌عنوان یکی از گسترده‌ترین عبادات، سلوک قلبی حرف اول را می‌زند. کسانی که به سفر الهی مشرف شده‌اند، به این باور دست یافته‌اند که همه احکام و عبادات و اعمال حج یک جزء بسیار مهم دارد و آن سلوک قلبی است. افرادی که حتی در زمره عرفا نبوده‌اند، پس از تشرف به این سفر معنوی به حالت روحی و عرفانی دست می‌یابند. کتاب‌های ارزشمندی چون «خسی در میقات» جلال آل‌احمد و «حج» دکتر شریعتی ثمره همین سفر روحانی است. حج عبادتی جامع است که همه عبادات را در خود جای داده است. این ویژگی حج است. خودداری روزه، پرداخت مالی، نماز، وقوف، خیمه‌زدن در جمرات که شبیه جهاد و جبهه است و ... سیروسلوک باطنی را برای حاجی به ارمغان می‌آورد زیرا حج، جامع همه عبادات است، سیر و سلوک باطنی دارد و به یک معنا سمبلیک‌ترین عبادات است. حج عبادتی نمادین است. کارهایی که انجام می‌دهیم، اسراری که در پشت این کارها وجود دارد اسرار حج است.

همه ما می‌دانیم که همه مکان‌ها و زمان‌ها متعلق به خداست اما خدا از پی بهانه برآمده یک زمانی را که ماه مبارک رمضان است شهرا... خوانده است و کعبه را بیت‌ا... .

از مسائل جالب این‌که ما از ۱۲ ماه قمری دو ماه هست که استهلال برای آن دو ماه وارد شده و مهم است که بدانیم ماه کی حلول می‌کند و در این استهلال نشان می‌دهیم که ما منتظریم، منتظر یک امر بزرگ هستیم. لحظه‌شماری می‌کنیم برای این‌که ببینیم آمدن آن ماه را. آن دو ماه یکی ماه مبارک رمضان است و دیگری ماه مبارک ذی‌الحجه که هر دو ماه هم اعمالی دارد. دو عید بزرگ ما؛ فطر و قربان مربوط به این دو ماه است که پس از اعمال ویژه‌ای به آن عید و جشن می‌رسیم.

ماه مبارک رمضان شما هرجا می‌توانید باشید، زمان برایتان مهم است اما در حج علاوه‌براین‌که دهه ذی‌الحجه برای زائر مهم است، مکان نیز مهم است که کجا باشید. پس حج زمان و مکان خاصی را به خدا نسبت داده است و این زمان و مکان تاریخ و جغرافیای خاصی دارد که با ابراهیم(ع) پیوند خورده است. یعنی حج یادآور قهرمان توحید، ابراهیم(ع) است.

حج، یادآور پدر ادیان توحیدی و ابراهیمی ‌است. حج با ابراهیم خلیل‌ا... پیوند محکمی‌دارد. کعبه بنایی است که او بنا کرده. داستان چاه زمزم، حجر اسماعیل، سعی صفا و مروه، عرفات، منا حلق، رمی‌‌جمرات و قربانی‌کردن همه و همه به ابراهیم و زندگی او گره خورده است و می‌کوشد تا ما را به توحید برساند.

نکته جالب این‌که این زمان و مکان که زائر تمرین توحید می‌کند بهانه‌ای است که به بی‌مکانی و بی‌زمانی برسد. به این معنا که خدا را در همه جا و همه وقت می‌توان یافت.

حج علاوه‌بر ابعاد معنوی، بعد اجتماعی عظیمی ‌دارد که برای همه مردم است. به تعبیر قرآن این‌که خدا به ابراهیم می‌فرماید: خانه من را بسازید یا در جای دیگر می‌فرماید: اولین خانه‌ای که برای مردم ساخته شد به این معناست که خانه خدا پناهگاه و خانه مردم است و هرکس می‌خواهد به خدا پناه ببرد باید در حج تمرین کند. بنابراین حج تمرین توحید است. کعبه برای همه مردم است تا تمرین وحدت کنند. به عبارتی حج توحید عبادی و وحدت اجتماعی را در خود دارد. همه بی‌رنگ می‌شوند. لباس یکدست و یکرنگ که مستحب است سفید باشد می‌پوشند.

چه ویژگی‌ای در شخصیت ابراهیم خلیل‌ا... وجود داشت که از او چهره‌ای متمایز ساخت؟

در آیه ۱۶۱ و ۱۶۲ سوره انعام که خدا به پیامبر(ص) می‌فرماید: این آیین ابراهیم است که آیین میانه‌روی است. این آیین چیست که از ابراهیم(ع) رسیده؟ آیه بعد می‌فرماید: نمازم، اعمالم، حیاتم و مرگم همه برای خداست. حج یک تمرین است که شما به اینجا برسید. قهرمان آن ابراهیم است؛ کسی که امتحانات بسیاری را پشت‌سر گذاشت تا به مقام امامت برسد که بالاتر از نبوت و رسالت است. روایت داریم که ابراهیم(ع) اول نبی بود، بعد رسول و سپس خلیل شد؛ یعنی درونش از خدا و دوست پر شد. خلیل‌الرحمن شد یعنی خدا درونش نفوذ کرد؛ پوشیده چون جان می‌روی اندر درون جان من (مولانا). ابراهیم(ع) امامی ‌شد که برای توحید قدم برمی‌داشت و برای توحیدی‌شدن مردم جلودار بود. او در امتحانات مختلف همه چیز را برای خدا داد. پیر شده بود و فرزنددار نمی‌شد. در پیری خداوند به او فرزند داد و به او دلبستگی پیدا کرد. بازهم امتحان شد. خدا به ابراهیم فرمود این دلبستگی را قیچی‌کن. فرزند و همسرت را در منطقه‌ای بی‌آب‌وعلف رهاکن. او ‌هاجر و اسماعیل را در مکه تنها گذاشت. او همه چیز را برای خدا گذاشت. خودخواهی نداشت و تنها شنونده پیغام حضرت دوست بود:
چون شدی من کان لله از وله/ من تو را باشم که کان ا... له (مولانا)

هرکس به فنای‌ فی‌ا... برسد بقای با... پیدا می‌کند. چون هرچه خدا از ابراهیم خواست او انجام داد. خلاصه آن‌که حج میراث چنین شخصیت ممتازی است. شروعش چنین است که خدا به ابراهیم فرمود این خانه را برای مردم بساز (للناس). بعد فرمود: ندا بده، بخوان مردم را که همه به سمت تو بیایند، یعنی تو را محور و پیشوا قرار دهند. چرا؟ چون ابراهیم در مسیر توحید است. از این رو او ولی‌ا... می‌شود.

عرفان و بعد معنوی حج متاثر از ابراهیم است؟

بله. در حج لبیک ‌اللهم لبیک گفته می‌شود که اولین‌بار ابراهیم خلیل‌الرحمن بر زبان آورد. لبیک، اللهم لبیک، یعنی شنیدم خدا، آمدم خدا، با جان آمدم ... از تو به یک اشارت، از من به سر دویدن اما این حریم، احترام دارد. باید آدابش را رعایت کرد؛ سرزده داخل مشو، میکده حمام نیست.

در حج لباس دنیایی را از تن جدا می‌کنیم و همه یکرنگ می‌شویم. عمره بجا می‌آوریم اما باید از خانه بیرون برویم چون هنوز آماده نیستیم. اعمال شدید و سنگین آغاز می‌شود. میقات محلی برای ملاقات با معشوق است. بازهم آماده نیستیم. در عرفات، منا و مشعر توقف می‌کنیم مانند زمانی که میت را می‌خواهند دفن کنند. آنجا هم سه بار توقف می‌کنند. این توقف برای این است که که به فنای کامل برسیم و بتوانیم داخل حرم شویم. اینجاست که فنای فی‌ا... برای حاجی رخ می‌دهد تا به بقای با... برسد. دعای عرفه امام‌حسین(ع) در عرفات برای کسب معرفت خوانده می‌شود.

جبل‌الرحمه را می‌بینیم. رحمت الهی کسب می‌کنی و بعد به مشعر می‌آیی، توقف دوم. در شب است و مردم می‌گویند صحرای محشر. این مشعر مثل محشر است. همه انسان‌ها یکرنگ و یکدست هستند. دیگر هیچ‌کسی، هیچ‌کس را نمی‌شناسد. مقام داشته باشد، جایگاه داشته باشد، مهم نیست زیرا این تمرین معاد و قیامت است. در مشعر هم شعور کسب می‌کنیم و به منا می‌رسیم و در منا آرزوهای دنیوی را قیچی می‌کنیم. منا سرزمین آرزوهاست یعنی آرزوهای دنیوی را زمین می‌گذاریم و آرزوهای بزرگ الهی را در دست می‌گیرید. آرزوهای دنیوی را قیچی می‌کنیم تا به قربانی برسیم.

آیا معنای باطنی قربانی‌کردن در حج جاری است یا صرفا عملی نمادین منظور است؟

بله. تمام آن مناسک پرمعنای حج را انجام می‌دهیم تا به قربانی برسیم. در قربانی به خدا نزدیک می‌شویم. زیرا اوج مناسک در منا قربانی‌کردن است و این آخرین امتحان ابراهیم است. داستان قربانی‌کردن اسماعیل در اوج جوانی و زیبایی نتیجه عرفان والای ابراهیم است. پدری که در پیری صاحب فرزندی شده و تمام جان ابراهیم است به دستور خدا جان خود را به قربانگاه می‌برد. اسماعیل تمام تعلق دنیوی ابراهیم است. ابراهیم بایستی آن را قیچی کند. از خود اسماعیل می‌پرسد که تو چه می‌بینی؟ اسماعیل گفت: همان چیزی که خدا گفته انجام بده. وقتی هردو تسلیم شدند. چاقو گلوی پسر را نبرید. خدا فرمود: تو آن کاری که می‌بایست می‌کردی، کردی. نفس خودت را، جان خودت را ذبح کردی.

منا یادگار ابراهیم است. در قربانی به ابراهیم تاسی می‌کنیم. بایستی آن چیزی را که قربان می‌کنیم، تقوای الهی نصیب‌مان شود. تقوا هم یعنی همه تعلقات خودتان را ذبح کنید. در مسیری که ابراهیم برای ذبح اسماعیل می‌رفت در سه جا شیطان سعی کرد او را وسوسه کند که حضرت با سنگریزه او را از خود دور کرد. زائر بیت‌ا... سنگریزه می‌زند تا بگوید مبارزه با شیطان خیلی مبارزه ظریفی است. حاجی خود را از زینت دنیا دور می‌کند و موهای خود را می‌تراشد. بعد از این مراحل اجازه دارد وارد حرم شود و شروع کند به عشق‌بازی با خدا. عید قربان جان من برخیز و کن قربانیم/ بر گرد سر گردان مرا تا چند سرگردانیم (مولانا).

خدا گفت عاشق هرکس شوم او را می‌کشم، بعد هم خودم دیه و خونبهایش هستم؛ گر بر سر کوی عشق ما کشته شوی/ شکرانه بده که خونبهای تو منم. این طواف است. بعد از طواف، نماز عشق است. نماز طواف پشت مقام ابراهیم، یعنی جایی که ابراهیم ایستاده بود تو اقتدا می‌کنی گویا امامت ابراهیم است. زائر بیت‌ا... پشت مقام ابراهیم به توحید کامل می‌رسد.

بعد هم سعی صفا و مروه یادآور تلاش ‌هاجر است. یعنی گمشده‌ای داری که مرتب از صفا به مروه می‌روی و از مروه به صفا. این سمبل تلاش ‌هاجر است و بعد آن آبی که جوشید و زمزم آمد. اگر سالک در طریق استقامت داشته باشد، آن آب گوارا که معنویت و ولایت است را به او می‌دهیم و به او می‌چشانیم. این همه حج است و قهرمان آن ابراهیم است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها