به گزارش
جام جم آنلاین، از رقابت تنگاتنگ برای گرفتن یک صندلی در بهترین رشتهها و بهترین دانشگاهها اگر بگذریم، داوطلبانی که ایدهآلها را کنار گذاشته و به وضعیتهای معمولی هم قانعند، این روزها خیالشان راحت است، چون رقابت ۱۴۰هزار داوطلب برای ۲۵۰هزار صندلی خالی اگر وضعیتی بهشت گون نباشد، قطعا فرصتی بدیع برای ورود به دانشگاه است. اما این فقط یک روی ماجراست، یک رو که به کنکوریهای گروه آزمایشی ریاضی فیزیک لبخند میزند، ولی در واقع با روی دیگرش مشغول پوزخند زدن به رشتههای علوم پایه و در واقع به بستر اصلی پیشرفت کشور است.
علوم پایه زیر بنای بسیاری از صنایع وعلوم نوین است از جمله فناوری هستهای، سلولهای بنیادی، فناوری هوا فضا، نانو و انواع و اقسام صنعت که حاصلشان پیشرفت و خودکفایی است، اما وقتی سال به سال تعداد متقاضیان حضور در این رشتهها آب میرود و بدتر این که سال به سال، صندلیهای خالی دانشگاهها به داوطلبان کنکور ریاضی تعارف میشود، یعنی هر کسی حتی اگر توشه علمیاش ناچیز و سبک باشد به رشتههای علوم پایه وارد میشود در حالی که بعید است ارزش افزودهای برای کشور داشته باشد. زنگ خطر درست در همین نقطه است که به صدا در میآید، خطری که تقریبا همه دربارهاش حرف میزنند، ولی در عمل کاری انجام نمیشود که وضعیت فعلی به نفع علوم پایه، معکوس شود.
تولید فارغ التحصیلان کم سواد
در کنکور۱۴۰۱ نزدیک به 1.5 میلیون نفر با هم به رقابت پرداختند که کمتر از ۱۰درصد آنها وارد ماراتن ریاضی فیزیک شدند. این جمعیت حداقلی که مقهور متقاضیان علوم تجربی و انسانی بودند حالا مطمئن هستند که آزمون را هر قدر هم که خراب کرده باشند بالاخره در یکی از رشته محلها پذیرفته میشوند، مگر این که طبع سختگیری داشته یا برای آینده اهدافی داشته باشند که با باری به هر جهت بودن، همخوان نباشد، اما چون داشتن مدرک دانشگاهی در این بازار کار کساد به هر حال یک مشغولیت محسوب میشود، باید پذیرفت که کم انگیزهها نیز امسال فرصت دانشجو شدن مییابند.
زهرا علی اکبری، کارشناس مسائل آموزشی، اما معتقد است این اتفاق حاصل یک بیبرنامگی محض است که به شکلگیری وضعیتهای بدتر منجر میشود، چون به اعتقاد وی مکانهایی همچون نیروگاهها، صنعت نفت و حوزه انرژی و بیشمار صنعت در کشور به فارغ التحصیلان با دانش و مهارتی نیاز دارد که در علوم پایه، کارایی کافی داشته باشند. این کارشناس در گفتگو با جامجم در واقع به یک زنجیره بیسوادی اشاره میکند که از مدارس آغاز میشود، به تولید یک دیپلمه کم سواد میانجامد و به ایجاد یک فارغ التحصیل دانشگاهی کم توان علمی منجر شده و در نهایت به تحویل یک لیسانسه با راندمان پایین به بازار کار ختم میشود. او تاکید دارد این وضعیت از آنجا آب میخورد که میان آموزش و پرورش و آموزش عالی با صنعت هیچ ارتباط معناداری وجود ندارد و در نتیجه هیچگاه نیازسنجی انجام نشده که هر سال به چند فارغالتحصیل درجه ممتاز درعلوم پایه که منشأ اثر باشند، نیاز داریم.
کم توجهی به برنامههای توسعهای
برنامه ششم توسعه، تصاویری دلچسب برای رشتههای علوم پایه تصویر کرده که اکنون سرابی بیش به نظر نمیآیند. براساس این قانون که برای اجرایش پنج سال فرصت بود (به عنوان مثال) در سال ۹۹ باید ۳۷۰ هزار دانشجو در رشتههای علوم پایه مشغول تحصیل میشدند که در این سال فقط ۲۰۶هزار نفر جذب این رشتهها شدند که بهوضوح ترازی منفی را نشان میدهد؛ بنابراین پای عقب ماندگی از برنامههای توسعهای نیز در میان است که حسین نصیری، کارشناس آموزش عالی آن را به روشن نبودن وظایف دستگاههایی مثل وزارتخانههای علوم و بهداشت، دانشگاهها و شورای عالی انقلاب فرهنگی ربط میدهد. او به مهر توضیح میدهد با این که قانون بر حمایت از علوم پایه تاکید دارد، اما هنوز مشخص نیست منظور از این حمایت چیست. البته جالب است بدانیم به گفته این کارشناس در حالی که از حمایت از رشتههای علوم پایه صحبت میشود، سهم هزینه کرد دولت در پژوهشهای پایهای درمقایسه با سایر حوزههای تحقیق و توسعه از ۲۶درصد در سال۹۵ به حدود ۲۰درصد در سال ۱۴۰۰ کاهش داشته است. اما آیا با این وصف باید با رشتههای علوم پایه وداع کرد و کمکم به استقلال کشور خدشه وارد آورد آن هم در شرایطی که میدانیم فناوریهای علوم پایه و محصولات آن انحصاری است و هیچ کشوری تمایل به تقدیم آن به سایر کشورها ندارد، مثل همین واکسنهای کرونا که تولیدکنندههای جهانی بهسختی آن را در اختیار ما گذاشتند، اما دانشمندان رشتههای علوم پایه در کشور خودمان با ایجاد زیرساختهای علمی، نوع به نوع واکسن وطنی تولید کردند.
پای بازار کار در میان است
باید قبول کنیم بسیاری از مردم هوشمندانه دست به انتخاب میزنند مخصوصا اگر پای آیندهشان در میان باشد. مثلا همین بچههای کم سن و سال کنکوری، بیش از هر موضوعی به شانس اشتغالشان پس از فارغالتحصیلی چشم دارند و، چون این شانس در سالهای اخیر به دلایل متعددی از جمله بیرونق شدن تولید و صنعت کمرنگ شده، اقبال به بسیاری از رشتههای علوم پایه نیز کاهش یافته است. البته با این که زهرا علی اکبری به ما میگوید در این حوزه خلط مبحثی پیش آمده و برخی از رشتههای علوم پایه همچنان شغل ساز و درآمدزا هستند، اما محمدعلی زلفی گل، وزیرعلوم در گفتگو با مهر همچنان کاهش متقاضیان رشتههای علوم پایه را ناشی از آینده شغلی رشتهها میداند به طوری که به گفته او، این آیندهنگری موجب هدایت تحصیلیهای تحمیلی به جای تحصیل بر اساس استعداد شده است. نسخه وزیر برای این مشکل، اما نسخهای زیبا روی کاغذ و انجام نشده در واقعیت است، یعنی بسیج همه امکانات کشور برای حل مشکل بیکاری و ایجاد شغل مناسب برای همه رشتههای تحصیلی.
منبع: روزنامه جام جم