زندهدلان همچنین با بازیگری، صداپیشگی و کارگردانی نمایشهای رادیویی در شبکه نمایش به شنوندگان رادیویی امکان میدهد با تصویرسازی و تخیل خود بخشی از این نمایشهای رادیویی باشند. با او درباره فعالیتهایش رادیو گپ زدیم.
شما بهتازگی مجموعه نمایش کمدی «مربای کاکتوس» را روی آنتن شبکه رادیو نمایش بردید. چه شد که بعد سالها با این کار به آنتن رادیو نمایش آمدید؟
در حال حاضر بهعنوان بازیگر و کارگردان در نمایشهای سریالی که در اداره کل هنرهای نمایشی رادیو برای سایر شبکههای رادیویی تولید میشود، مشغول فعالیت هستم، اما بسیار خوشحالم که پس از ۱۲سال به همت و حمایت معاونت محترم صدا، جناب آقای بخشی زاده و مدیر خوش ذوق و اهل دل رادیو نمایش جناب دکتر سوهانی مجدد مجموعه نمایش طنز انتقادی اجتماعی به نام مربای کاکتوس را که مجله صوتی طنز یا به عبارتی کاریکلماتور است بهعنوان سردبیر و کارگردان تقدیم شنوندگان میکنم. مجموعه مربای کاکتوس از سه شبکه نمایش، ورزش و صبا به مدت نیمساعت در حال پخش است و از شنبه تا چهارشنبه هر هفته ساعت ۱۱و۳۰ دقیقه روی آنتن نمایش میرود که تکرار آن روز بعد ساعت ۲۰ است. این مجموعه در رادیو صبا هم ساعت ۲۱و۳۰دقیقه پیش روی شنوندگان قرار خواهد گرفت و ساعت ۶صبح از شبکه رادیو ورزش پخش خواهد شد.
شما تجربه حضور در تلویزیون را هم داشتید، ترجیح نمیدهید حضور پر رنگتری در این رسانه داشته باشید؟ بسیاری از همکاران شما تلویزیون را به خاطر بیشتر دیده شدن ترجیح میدهند.
اگر تفاوت دستمزدهای رادیو و تلویزیون آنقدر زیاد نبود، حدس من این است که خیلی از همکاران خوب من که در تلویزیون جزو درجه یکها هستند و از رادیو به تلویزیون رفتند هیچ وقت از رادیو کوچ نمیکردند. من خودم را اصولا یک رادیویی میدانم چراکه عشق، صمیمیت و نزدیکی که در رادیو با مخاطب حس میکنم، جای دیگری ندیدم و بدیهی است هر هنرمند و جریان هنری با مخاطبش زنده است و مستدام میماند.
چه چیزی شما را برای کار در رادیو ترغیب میکند؟
همیشه یک جمله روی آنتن میگویم که اگر این برنامه زنده است به عشق شما زنده است. این چکیده تمام آن چیزی است که من از مخاطب رادیو دریافت میکنم و به خاطرش روی آنتن زنده میروم و برنامه تولید میکنم. بازخوردهای مثبتی که همیشه بهخصوص در برنامه زنده گرفتم برای من خیلی جذاب و یک جور پاداش معنوی بوده و اصلا قابل قیاس با پاداش مالی نیست. فرض کنید در یک برنامه طنز زنده که مخاطب به طور مستقیم با ما در تماس است و به ما پیامک میدهد، شخصی پیام میدهد من بیمار سرطانیام که هیچکسی را ندارم و بچههایم خارج هستند و تنها مونس من رادیوست و ممنونم که دو ساعت مرا خنداندید و شادم کردید. درد و بیماری یادم رفت. نمیدونم با چه پولی میشود این لذت معنوی را مقایسه کرد.
بیشتر برنامههایی که شما در آن حضور دارید فضای شاد و پر انرژی دارد و بیشتر با رویکرد طنز اجتماعی است. محتوای برنامهها بر چه اساسی شکل میگیرد و چالشهای تهیه چنین برنامههای رادیویی چیست؟
روحیه من همیشه به فضای شاد و طنز بسیار نزدیک بوده و اصولا مرا طناز و کسی که در ژانر کمدی موفق هست، میشناسند چرا که سعی کردم با کودک درونم رابطه خوبی داشته باشم و در شوخیهایم میگویم هیچ وقت دوست ندارم بزرگ شوم.
شعری که مدتها در ذهنم هست و دوستش دارم و آن را زمزمه میکنم «دل بسته به سکههای قلک بودیم / دنبال بهانههای کوچک بودیم / رویای بزرگتر شدن خوب نبود /ای کاش تمام عمر کودک میماندیم» در یک جمله کوتاه اگر بخواهم نقشه راه خودم را در رسانه اعلام کنم باید بگویم برای خودم ماموریت، رسالت و یک وظیفه بیشتر نمیشناسم و آن هم انتقال شادی و آگاهی به مردم و مخاطبم بوده.
پیش آمده در تهیه یک برنامه انرژی شما با همکارتان هماهنگ نشود و ادامه کار را برایتان سخت کند؟
در این ۲۶سال سابقه فعالیتم بهخصوص در رادیو از جایی به بعد خودخواسته تصمیم گرفتم آنقدر منعطف باشم که با هر همکاری چه زن و چه مرد با هر تیپ شخصیتی، رویکرد برنامهسازی و سلیقهای که دارد، بتوانم کار کنم. خوشبختانه تا حالا در این زمینه خاطره تلخی نداشتم. حتی به روایت دوستانم آنها هم از همکاری با من حداقل در گفتوگوهایشان ابراز رضایت کردند و همیشه به زبان راضی بودند که این را برای کارم ویژگی مثبت، حسن و رمز موفقیت میدانم.
این روزها که سلیقه مخاطبان بالا رفته و با رسانههای گوناگون مواجه هستند و حق انتخاب دارند، چه عاملی موجب مقبولیت و ماندگاری یک برنامه رادیویی میشود؟
صداقت در برنامهسازی و زدن حرف دل مخاطب رمز ماندگاری برنامه است. همانطور که در برنامه «تلختر از عسل» پنجشنبههای رادیو نمایش این اتفاق میافتد. اگر شفاف و صریح، اما مستند و بر پایه حقایق و واقعیتها محتوای برنامه را پیش ببرید، ممکن است برای برخی که سلیقهشان نیست یا حتی مقاومتی با بعضی مطالب دارند برنامه چالش برانگیز بشود، اما در نهایت میبینی هم خودت و هم مخاطبی که نیاز به آن نوع محتوا دارد، چقدر راضی هستید و یک همبستگی و همزیستی مسالمتآمیز و فزاینده یا سینرژی ایجاد میشود که بتوانی ادامه بدی و شاید رمز بقای آن برنامه هم همین باشد.
وسواس به «مربای کاکتوس»
زنده دلان در پاسخ به این پرسش که خودتان معمولا کدام موج رادیویی را میگیرد و چه برنامهای را دنبال میکنید، میگوید:به دلیل مشغله کاری زیاد همیشه به شوخی گفتم میتوانم برنامه زنده خودم را گوش بدهم، اما در حال حاضر با این اتفاق شیرین که برایم در رادیو افتاده مجموعه نمایش مربای کاکتوس را وسواس گونه روی آنتن گوش میدهم و پیگیر رضایت مخاطب هستم.
منبع: روزنامه جام جم