اما این به معنای آن نیست که ایالات متحده و چین به طور اجتنابناپذیری به سمت درگیری یا حتی جنگ حرکت میکنند. برعکس، پکن و واشنگتن به دنبال مجموعه جدیدی از ترتیبات تثبیتکننده هستند تا با تثبیت جایگاه برتر نسبت به طرف مقابل، خطر تشدید ناگهانی تنش را کمتر کنند.
ارزیابی وضعیت روابط ایالات متحده و چین در مقاطع مختلف زمانی هرگز آسان نیست. هر یک از دو کشور معمولا مواضعی را به صورت علنی در مورد طرف مقابل میگیرد که بیشتر کارکرد داخلی دارد و در کنار این مواضع، اقداماتی نیز در پشت پرده از سوی پایتختهای دو کشور در جریان است. این دو موضعگیری معمولا قابل تمایز نیستند و همین مسأله، تحلیل روابط دو کشور را سخت کرده است. با این حال، بهرغم لفاظیهای تند بهویژه در هفتههای اخیر که نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان رفته بود برخی نشانهها حاکی است که دو کشور به دنبال بازسازی آزمایشی نوعی گفتوگوی سیاسی و امنیتی با هدف مدیریت تنشها هستند. البته چنین گفتگوهایی با عادیسازی روابط که به معنای احیای تعامل همهجانبه سیاسی، اقتصادی و چندجانبه است، فاصله دارد و به نظر میرسد روزهای روابط عادی به تاریخ سپرده شده است. اما با وجود این، تثبیت روابط بسیار مهم خواهد بود و از درگیری دو کشور جلوگیری میکند.
نگرانیهای پکن
چین، جایگاه خود را مقابل ایالات متحده با آنچه قدرت ملی فراگیر میخواند، ارزیابی میکند. قدرت ملی فراگیر، قدرت نظامی، اقتصادی و تکنولوژیکی چین را در مقایسه با ایالات متحده و متحدانش در نظر میگیرد. در بیشتر پنج سال گذشته، گفتمان داخلی حزب کمونیست چین به طور فزایندهای این باور را منعکس کرده که این توازن قدرت بهسرعت به نفع چین در حال حرکت بوده و این روند اکنون غیرقابل برگشت است.
این روند بهویژه در دوره ترامپ مطابق میل پکن بود، زیرا اگرچه رئیسجمهور سابق آمریکا مواضع سفت و سختتری نسبت به بایدن درباره چین داشت، اما همین مواضع عجیب و غریب ترامپ در عرصه بینالمللی باعث شده بود کشورهای متحد آمریکا در جهان با احتیاط بیشتری نسبت به روابط با این کشور عمل کنند. اما از زمان روی کار آمدن بایدن، رهبران چین بهشدت نگران احیای اتحادهای ایالات متحده در اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس هستند.
این نگرانی بیدلیل هم نبوده و در همین یکی دو سال اخیر، گروهی که متشکل از استرالیا، هند، ژاپن و ایالات متحده است توانستند پس از مدتی رکود، اجلاسی را در حد سران تشکیل دهند و یکی از نتایج همین پیوند چهارگانه، مناقشه مرزی چین با هند بود. چین همچنین از ظهور یک مشارکت امنیتی جدید بین استرالیا، ایالات متحده و بریتانیا، موسوم به AUKUS و تصمیم استرالیا برای توسعه ناوگان زیردریاییهای هستهای نگران بوده است. پکن با هشدار نظاره گر این است که ژاپن سیاست دفاعی جدیدی را اتخاذ کرده، هزینههای دفاعی خود را افزایش داده و درخواست کمک برای دفاع از تایوان را پذیرفته است. چین نگرانی مشابهی را در مورد موضع جدید استراتژیک و سیاست خارجی کرهجنوبی در دوران ریاستجمهوری یون سوک یول، که در مسیر مبارزات انتخاباتی قول داده بود به گروه چهار کشور فوق بپیوندد، به ثبت رسانده است و در نهایت، انتقاداتی که نسبت به مواضع چین درباره جنگ اوکراین وجود دارد روابط کشورهای اروپایی با پکن را تحت تاثیر قرار داده است. در پرتو این روندها، دیدگاه کنونی پکن از جهان همچنان بر این شعار استوار است که «شرق در حال رشد است و غرب در حال افول». همچنین چالش فوریتری برای شی جینپینگ وجود دارد که در بیستمین کنگره حزب چین، اجلاس سیاسی مهمی که در پاییز برگزار میشود، شرکت کند. با وجود این، شی علاقه آشکاری به اجتناب از غافلگیری دارد. این شامل شگفتیهایی در جبهه بینالمللی به طور کلی و در روابط ایالات متحده و چین به طور خاص است. به این دلایل، پکن انگیزهای برای تثبیت روابط خود با واشنگتن، حداقل به طور موقت، به جای اجازه دادن به ادامه تشدید تنشهای استراتژیک دارد. این به آن معنا نیست که چین استراتژی بلندمدت خود را تغییر میدهد؛ اما تاکتیکهای خود را تغییر خواهد داد.
مشکلات بایدن در مقابل چین
دولت بایدن نیز تحولات را در چین زیر نظر دارد و از چالشهای خود مقابل این کشور آگاه است. از جمله این مشکلات میتوان به مشکل در تصویب قوانین ضروری برای رقابت با چین، ابهامات سیاسی احتمالی درباره انتخابات میاندورهای و پیامدهای آن برای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴، حملات جمهوریخواهان در مورد هرگونه تعدیل استراتژی ایالات متحده در مقابل چین که میتواند به عنوان ضعف به تصویر کشیده شود، آسیبپذیریهای نظامی در صورت تشدید تنش ناگهانی بر سر تایوان یا دریای چین جنوبی و ناتوانی در کنترل روند رو به رشد اقتصادی منطقهای و جهانی چین. همین مسائل باعث شده دوستان ایالات متحده و حتی متحدان رسمی این کشور نیز نسبت به برتری بلندمدت آمریکا نسبت به چین با شک و تردید بنگرند و در تقسیم تخممرغهای خود در سبد دو کشور با وسواس بیشتری عمل کنند. به این دلایل، نه چین و نه ایالات متحده انگیزه سیاسی برای یک بحران یا درگیری تصادفی ندارند و هیچیک از طرفین برای تنش بیشتر که به عرصه نظامی بکشد، آماده نیست. هر دو کشور به زمان نیاز دارند تا با مجموعه وسیعی از مشکلات و کمبودهایی که با آن روبهرو هستند، مقابله کنند. با وجود همه اینها، خطر تشدید ناخواسته تنشها موضوعی است که وجود دارد و هر روز بر آن اضافه میشود و ریشه بیشتر این خطرها هم به اقدامات آمریکا برمیگردد که نمونه آن را در سفر اخیر نانسی پلوسی به تایوان شاهد بودیم.
منبع: روزنامه جام جم