روزی که به پشتصحنه این سریال در یکی از دانشکدههای دانشگاه خواجه نصیرالدینطوسی سر زدیم، در حاشیه تصویربرداری با نادری که لباس این نقش را برتن داشت و گریم شده بود، گپ زدیم و از حضور دوبارهاش در تلویزیون پرسیدیم.
به نظرم میرسد مدتی بعد از سریال شرم از فضای تلویزیون و بازیگری دور شدید و حالا با ایفای نقش در سریال شهباز باردیگر پا در این قاب گذاشتید. این فاصلهای که از بازیگری گرفتید به چه علت بود؟
اصولا ترجیح میدهم هر چندسال یکدفعه در تلویزین حضور داشته باشم. به طور کلی کیفیت فیلمنامهها و سریالها اندکی پایین آمده است که امیدوارم درست شود. همین باعث شده وسواس بیشتری برای انتخاب نقشها داشته باشم. مسأله بعدی هم این است که همیشه سعی کردم در چند زمین بازی حضور داشته باشم. یعنی همیشه سعی میکنم مثل یک دانشجو عمل کنم و هر بار کار و فن تازهای را از صفر شروع کنم.
به همین خاطر مدتی است کار انیمیشن و مجسمهسازی را دنبال میکنید؟
بله. سالها فیلمنامه مینوشتم، در سریالها بازی میکردم و از کار انیمیشن دور بودم و یک سال است دوباره به این کار بازگشتم. امیدوارم بتوانم در این حرفه-هنر هم به نتیجه برسم و مخاطبان خود را داشته باشم.
یعنی قرار است انیمیشن بر کار بازیگریتان غلبه کند و شما را کمتر از گذشته در سریالها یا سینما ببینیم؟
اینگونه نیست. بازیگری یکی از مهمترین عنصرها در زندگی من است تا بتوانم دغدغهها، منویات و درونیات خودم را تخلیه کنم و به اغنا برسم. نویسندگی هم برایم همین حکم را دارد. انیمیشن هم قرار است به عنوان یکی از این تخصصهای جدید، وسعت بیشتری به کارم ببخشد و درونیاتم را بهشیوه دیگری برای مخاطبان ارائه کند.
پس میشود گفت سریال شهباز، ویژگیهایی داشت که شما آن را بستر مناسبی برای بروز درونیات خود دیدید و برای همین بازی در این نقش را پذیرفتید؟
من بسیار آدم خودخواهی هستم. اصولا اولین چیزی که در خلق یک اثر هنری در جایگاه نویسندگی، بازیگری، انیمیشن، کارگردانی تئاتر و... برایم اهمیت دارد، خوددرمانی است. این یکی از مهمترین مسائلی است که در انتخاب کار هنری درنظر میگیرم. پدرم از کودکی این را به من آموخته است. پدر به من میگفت در کار هنری اول باید خودت را درمان کنی و بعد با آن اثری که تولید کردی، مخاطب هم یاری خواهد شد و آموزش خواهد دید. در این سریال هم نقشی دارم که با چندین و چند ظاهر متفاوت ظاهر میشود. مانند سریال «تعبیر وارونه یک رویا» که مخاطبان من را در دو نقش دیدند یا «لحظه گرگومیش» که سه دوره از زندگی یک آدم را بازی کردم؛ جوانی، میانسالی و پیری.
جایی بیان کردید که فقط نقش منفی بازی میکنید، مزاح کردید یا علاقه دارید و قرار است ما همیشه نیما نادری را در تلویزیون با نقشهای منفی ببینیم؟
علاقه نیست، بلکه یک تصمیم و انتخاب است. اصولا ترجیح میدهم در تلویزیون نقشهای منفی را انتخاب کنم، چون نقشهای منفی بهویژه در سریالهای تلویزیونی به دلیل اشتباهات و خطاهایی که دارند، خیلی به ما انسانها، نزدیکتر هستند.
یعنی باور دارید شخصیتپردازی نقشهای مثبت اغراق شده است؟ یعنی تصویر بسیار سفیدی ارائه میدهد و چندان به واقعیت نزدیک نیست؟
آدمهای مثبت در این دست آثار نمایشی بسیار اغراقشده تعریف شدهاند و از تماشاگران بسیار دور هستند. نقشهای منفی مثل همه ما بعضیوقتها دروغ میگویند، اشتباه میکنند، حسادت میورزند و... زمانی هم ممکن است تحول و تغییر پیدا کنند یا احتمال دارد جزای کار بدشان را ببینند.
نقشهایی که بازی نخواهم کرد
با نگاهی که نسبت به انتخاب نقشهای منفی دارید، خطر تکراری شدن در چنین نقشهایی برایتان وجود دارد. از این خطر نمیترسید؟
اصولا ترس هر بازیگری این است که تکراری شود؛ البته بیشتر از اینکه من باید از تکراری شدن در نقشهای منفی بترسم، مغزهای متفکر و تصمیمگیر سریالهای تلویزیون باید از این نگران باشند که با خلق شخصیتهای مثبت اغراقشده، مخاطبان خود را از دست بدهند. روزی یکی از دوستانم به من گفت امیدوارم تو یکبار نقش شخصی مثبت و نابینا را بازی کنی تا خاطره همه نقشهای منفی که بازی کردی را بشورد و با خود ببرد. امیدوارم یک نقش مثبت خوب پیدا کنم و روزی تصمیمگیرندگان تلویزیون به این نتیجه برسند که اگر قرار است شخصیت مثبتی را به نگارش درآورند، شخصیت عاری از گناه نباشد. آدمهای مثبت هم خطا و اشتباه دارند. این دست نقشها که میخواهد در تلویزیون به عنوان الگوی جامعه، بهویژه برای جوانان به تصویر کشیده شوند، باید از سفیدی مطلق فاصله گیرند و خاکستری تعریف شوند. تا وقتی نقشهای مثبت سریالهای تلویزیون ما کاملا سفید باشند، من در این نقشها بازی نخواهم کرد.
روزنامه جام جم