از ابتدای آغاز مسیر گفتگو پیرامون مباحث هستهای بین ایران و طرفهای مقابل همواره رهبر انقلاب اسلامی سیاستهای کلی نظام را درخصوص این مذاکرات ترسیم کردند و در مواقع لزوم هشدار دادند و نقش هدایتگر داشتند. اگر از همان بدو شکلگیری این گفتگوها به این توصیهها و هشدارها عمل میشد و دولت پیشین نسبت به این مسائل توجه لازم را نشان میداد قطعا نتایجی که حاصل ایران میشد بهمراتب پربارتر بود، اما کاستیهای برخی از مسئولان دولتهای گذشته باعث شد که ما در مواردی با تاخیر به این نتایج برسیم.
استمرار گفتوگوی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دیگر و همچنین طرفهای مقابل در توافق هستهای یکی از سیاستهای اصولی ما بوده و هست و در عینحال بر این نکته مکرر تاکید میشد که حفظ اقتدار و رسیدن به منافع ملی جزو خطوط قرمز نظام محسوب میشود. دولت سیزدهم از زمانی که روی کار آمد بر همین مبنا تلاش کرد و در عین حالی که مسائل اقتصادی کشور را به برجام گره نزد برای رفع تحریمها بهصورت جدی گامهای بلندی برداشت.
این ایستادگی و مقاومت، طرفهای مقابل در مذاکرات را به این نتیجه رساند که دولت سیزدهم برای پیشبرد برنامههای داخلی و سیاست خارجی خود از جدیت و قاطعیت کافی برخوردار است. آنها از آغاز دور هفتم گفتگوهای هستهای در پی آن بودند که از مسئولان سطوح بالا و همچنین نمایندگان جمهوری اسلامی در پای میز مذاکرات امتیاز بگیرند، اما این خیال و رویا کمکم در ذهن طرف مقابل کمرنگ شد. سیاست مقتدرانه ایران نشان داد که بر سر منافع ملی و رسیدن به حقوق مشروع و قانونی خود با هیچ قدرتی در عرصه بینالمللی شوخی ندارد و به همین علت آمریکا و غرب که در جریان دورههای مختلف مذاکراتی در مقاطعی عقبنشینی میکردند بارها نسبت به از سرگیری مجدد گفتگوها ابراز تمایل نشان دادند. در چنین شرایطی باید از دستگاه سیاست خارجی کشور و همچنین نمایندگان مذاکرهکننده ایران تقدیر و در عین حال هم در سطوح مختلف حاکمیتی و هم در عرصه رسانه، موضع قاطع جمهوری اسلامی را تقویت کرد.