برای رسانهای که این همه نیرو و مخاطب دارد حفظ مخاطب عامل دوم است؛ یعنی اول باید به ساختارهایمان توجه و ساختار نیروی انسانی خود را حفظ و بعد به مخاطبمان توجه کنیم؛ یعنی در یک فرآیند رسانهای بازهم مهمترین عامل مخاطب، شنونده و بیننده است. برنامهریزی، مغز یک سازمان است و اگر بتوانیم خوب برنامهریزی کنیم و آینده را خوب ببینیم و آیندهپژوهی داشته باشیم، میتوانیم برای سالهای متمادی آینده کار و شناختی از جامعه پیدا کرده و با تحقیق و پژوهش نیازهای جامعه را فراهم کنیم و همه این موارد به تحول در سازمان منجر میشود.
وقتی صحبت از مخاطب میشود باید دید مخاطب چه نیازی دارد و براساس نیازش با مصلحتی که برای جامعه در نظر میگیریم، برنامهسازی کنیم. برنامهسازی در یک رسانه به این مهمی باید کارا و بهصورت تبلیغات غیرمستقیم باشد؛ یعنی هروقت مستقیم حرکت کردیم در برنامهریزی موفق نبودیم. باید به سریالها، فیلم سینمایی، تولیدات نمایشی و غیرنمایشی اهمیت دهیم و برای برنامههای آینده سازمان صداوسیما برنامهریزی کنیم.
همچنین آگهیهای بازرگانی هم باید مدیریت شود. ضمن اینکه دولت و حکومت برای برنامهسازی در رسانه باید هزینه دهد و نباید صرفا هزینهها را از آگهیها بهدستبیاوریم و بایستی بخش مهمی از آن را از طریق بودجههای دولتی انجام دهیم و یک بخش هم آگهی باشد. اگر در کل به برنامههای سازمان نگاه کنیم، میبینیم در برخی مواقع آگهیهای بازرگانی و برنامههای مشارکتی بر کل حتی برنامههای محتوایی سوار شده و این یک آفت است؛ بنابراین اگر میخواهیم تحول ایجاد کنیم باید اینها را سروسامان دهیم و کمترشان کنیم و هدفمند بابرنامه باشیم.
با توجه به بودجه و نیروی انسانی که سازمان دارد، باید نیروها چابک شوند و نیروهای کیفی در سازمان باشند و تعداد نیروهای مازاد را کمکم کاهش دهند. برای کارشناس باید بانک کارشناس خیلی قوی در تمام زمینهها داشته باشیم. مثل زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ به فرهنگ و هنر در سازمان باید توجه زیادی شود و اگر بخواهیم این کار را بکنیم باید جذب نیروهایمان خیلی دقیق و حسابشده باشد و پس از اینکه جذب کردیم باید خیلی تلاش کنیم تا بتوانیم اینها را خیلی خوب نگهداریم.
همچنین باید نویسندگان خوب برای ایجاد تغییر در سازمان صداوسیما پرورش یابند و به آنان بها داده شود و حفظ و نگهداری شوند تا بتوان از وجودشان برای آینده سازمان استفاده کرد. به نظر من فاکتور برنامهریزی، توجه به نیروی انسانی، آیندهپژوهی برای سازمان و برای کل رسانه، توجه به مخاطب و نیروی انسانی چابک یعنی نیروی انسانیای که بتواند نیازهای رسانهای مخاطبان خود را تامین کند همگی فاکتورهایی هستند که باید در زمان تحول به آنها توجه کرد و اگر به اینها توجه کنیم میتوانیم تحول خوبی در سازمان ایجاد کنیم که یک کار کوتاهمدت هم نیست و باید به این کار درازمدت نگاه کرد و بایستی از نظر آموزش به نیروها خیلی بها داد. آموزش میتواند فاکتور خیلی خوبی برای تحول باشد. اگر به این موارد توجه کنیم میتوانیم سازمان را متحول و عدالت رسانهای ایجاد کنیم، چون در کشور رقابت رسانهای وجود ندارد. از آنجا که رسانه در خدمت حکومت است باید بتوانیم کاری کنیم تا نیروهایی که داخل این رسانه قرار میگیرند نیروهای ارزشی، باکیفیت و مولد باشند تا بتوانند تحول لازم را در سطح جامعه و در سطح رسانه ایجاد کرده و کاری کنند که نتیجهاش تاثیر روی مخاطب و جامعه باشد.
روزنامه جام جم