کینزر میگوید برخی آزمایشهای گوتلیب بهطور مخفیانه در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی تامین میشد، در حالی که برخی دیگر در زندانهای آمریکا و در مراکز بازداشت در ژاپن، آلمان و فیلیپین انجام شد. بر اساس تحقیقات کینزر، بسیاری از افراد ناآگاه او شکنجههای روانی از شوک الکتریکی گرفته تا دوزهای بالای LSD (الاسدی) را تحمل کردند.
کینزر میگوید: «گوتلیب میخواست راهی برای به دستگرفتن کنترل ذهن مردم ایجاد کند و متوجه شد که این فرآیند دوبخشی است. اول، شما باید ذهن موجود را از بین میبردید. دوم، باید راهی برای واردکردن یک ذهن جدید در خلأ حاصله پیدا میکردید.
کینزر خاطرنشان میکند که ماهیت فوق سری کار گوتلیب، اندازه گیری هزینههای انسانی آزمایشهای او را غیرممکن میکند. او میگوید: «ما نمیدانیم چند نفر جان خود را از دست دادند اما تعدادی جان خود را از دست دادند و زندگی بسیاری برای همیشه نابود شد. در نهایت، گوتلیب به این نتیجه رسید که کنترل ذهن ممکن نیست. پس از بستهشدن MK-ULTRA، او به رهبری یک برنامه سیا ادامه داد که سموم و ابزارهای با تکنولوژی بالا را برای جاسوسان ایجاد میکرد.
کینزر در کتاب جدید خود به نام Poisoner in Chief درباره گوتلیب و MK-ULTRA مینویسد. در مورد اینکه سیا چگونه الاسدی را به آمریکا آورد.
به عنوان بخشی از جستوجوی داروهایی که به افراد اجازه میدهد ذهن انسان را کنترل کنند، دانشمندان سیا از وجود الاسدی آگاه شدند و این به یک وسوسه برای مدیران اولیه MK-ULTRA تبدیل شد. در واقع، مدیر MK-ULTRA، سیدنی گوتلیب، اکنون میتواند به عنوان فردی که ال اس دی را به آمریکا آورده است، دیده شود. او پدرخوانده ناخواسته کل ضد فرهنگ الاسدی بود.
در اوایل دهه 1950، او ترتیبی داد که سیا 240 هزار دلار برای خرید کل عرضه الاسدی جهان بپردازد. او این ماده را به ایالات متحده آورد و شروع به انتشار آن در بیمارستانها، درمانگاهها، زندانها و سایر موسسات کرد و از طریق بنیادهای جعلی از آنها خواست تا پروژههای تحقیقاتی را انجام دهند و دریابند که الاسدی چیست، مردم چگونه به آن واکنش نشان میدهند و چگونه شاید بتوان از آن به عنوان ابزاری برای کنترل ذهن استفاده کرد. اکنون افرادی که برای این آزمایشها داوطلب شدند و شروع به مصرف الاسدی کردند، در بسیاری از موارد آن را بسیار لذتبخش میدانستند. آنها این موضوع را به دوستان خود گفتند. آن افراد چه کسانی بودند؟
کن کیسی، نویسنده کتاب One Flew Over the Cuckoo’s Nest، الاسدی خود را در آزمایشی که توسط سیا و سیدنی گوتلیب حمایت میشود، دریافت کرد. همینطور رابرت هانتر، ترانهسرای گروه Grateful Dead که در ادامه به تامینکننده بزرگ فرهنگ الاسدی تبدیل شد.
آلن گینزبرگ، شاعری که ارزش ماجراجویی شخصی بزرگ استفاده از الاسدی را تبلیغ میکرد، اولین الاسدی خود را از سیدنی گوتلیب گرفت. اگرچه او هرگز این نام را نمیدانست. بنابراین سیا الاسدی را به آمریکا آورد.
وایتی بولگر یکی از زندانیانی بود که برای آزمایشی که به او گفته شد با هدف یافتن درمانی برای اسکیزوفرنی است، داوطلب شد. به عنوان بخشی از این آزمایش، به مدت بیش از یک سال هر روز به او الاسدی میدادند. او بعداً متوجه شد که این ربطی به اسکیزوفرنی ندارد و او یک خوکچه هندی در یک آزمایش دولتی است که هدفش این بود که ببیند واکنشهای طولانی مدت مردم به الاسدی چیست. اساسا آیا میتوانیم با خوردن روزانه الاسدی در این مدت طولانی ذهن خود را از دست بدهیم؟
بولگر پس از آن در مورد تجربیات خود نوشت که او آن را بسیار وحشتناک توصیف کرد. فکر میکرد دارد دیوانه میشود. او نوشت: «به جرم ارتکاب جنایت در زندان بودم، اما جنایت بزرگتری در حق من کردند». او در اواخر عمرش به حقیقت اتفاقی که برایش افتاده بود پی برد و در واقع به دوستانش گفت که میخواهد آن دکتر را در آتلانتا -که رئیس آن برنامه آزمایشی در ندامتگاه بود- پیدا کند و بکشد. پروژه کنترل ذهن سیا، MK-ULTRA، اساساً ادامه کاری بود که در اردوگاههای کار اجباری ژاپن و نازیها آغاز شد. این نهتنها تقریباً بر اساس آن آزمایشها بود، بلکه سیا در واقع جانداران و شکنجهگرانی را که در ژاپن و اردوگاههای کار اجباری نازی کار میکردند، استخدام کرد تا بیایند و آنچه را که دریافتهاند توضیح دهند. برای مثال، پزشکان نازی آزمایشهای گستردهای با مسکالین در اردوگاه کار اجباری داخائو انجام داده بودند و سیا بسیار علاقهمند بود تا دریابد که آیا مسکالین میتواند کلید کنترل ذهن باشد که یکی از راههای بزرگ تحقیق آنها بود. بنابراین آنها پزشکان نازی را که در آن پروژه مشارکت داشتند استخدام کردند تا به آنها مشاوره دهند.
گوتلیب و سیا در سرتاسر اروپا و آسیای شرقی، به ویژه در ژاپن، آلمان و فیلیپین، مراکز بازداشت مخفی ایجاد کردند که در اوایل دهه 50 عمدتاً تحت کنترل آمریکا بودند و بنابراین گوتلیب نیازی به نگرانی در مورد هیچ قانونی نداشت. افسران سیا در اروپا و آسیا در حال دستگیری عوامل دشمن و کسانی بودند که احساس میکردند ممکن است افراد مظنون باشند. آنها این افراد را میگرفتند و به سلولها میفرستادند و سپس انواع مختلف، نهتنها معجونهای دارویی، بلکه تکنیکهای دیگر، مانند شوک الکتریکی، دمای شدید، انزوای حسی را آزمایش میکردند. در همین حین آنها را با سؤال بمباران میکردند، سعی میکردند ببینند آیا میتوانند مقاومت را بشکنند و راهی برای از بین بردن نفس انسانی بیابند. بنابراین این پروژهها نهتنها برای درک ذهن انسان، بلکه برای کشف چگونگی نابودی آن طراحی شدهاند.
منبع: ضمیمه کلیک روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد