درباره سینمای کودک و نوجوان ایران و اینکه این سینما در سالهای اخیر هر روز بیشتر از مخاطب فاصله گرفته است، بسیار خواندهایم. همیشه کارشناسان و منتقدان سینما، یکی از مشکلات اساسی سینمای ایران بهخصوص سینمای کودک را در فیلمنامه دانستهاند؛ فیلمنامههایی که ساخته میشود، حتی بسیاری از فیلمنامههایی که برای گرفتن بودجههای دولتی معرفی میشوند و اتفاقا موفق میشوند نظر مساعد کارشناسان بررسیهای فنی در سازمانهای تولیدکننده سینما و نهادهای حمایتی را جلب کنند و به مرحله تولید برسند، دچار ایرادات زیادی هستند و بسیاری از آنان پس از تولید و عرضه نمیتوانند نظر مساعد بسیاری از مخاطبان را جلب کنند و به خیل بیشمار آثار شکستخورده سینمای ایران میپیوندند.
این نظر البته به شهادت دیدگاههای کارشناسان سینمایی درست است، اما باید برای خارج شدن از این بنبست چه کرد؟ در اینباره کمتر نظری داده میشود و اتفاقا بخش مغفولمانده ماجرا درست همینجاست. سینمای کودک ایران شاید از نظر فنی، از نظر توجه جهانی و از نظر قابلیتهای هنری و تصویری به بخش قابلتوجه و افتخارآفرینی در سینمای کشور تبدیل شده باشد، اما مسأله درمانناپذیر فیلمنامههای ضعیف هیچوقت دست از سر این سینما برنداشته است.
این درحالی است که ما در ادبیات کودک و نوجوان در دهههای اخیر کتابهای داستان بسیار خوبی داشتهایم که توانسته مخاطبان زیادی را به سمت خود جذب و جلب کند. بگذارید نمونههایی را مثال بزنیم و بگوییم ما هم نمونههایی برای فیلم سینمایی داستانی و هم برای فیلم انیمیشن داستانی داریم که اگر بهصورت جدی و هنرمندانه به فیلمنامه درآیند، میتوانند به آثار سینمایی جذابی تبدیل شوند.
میدانیم خیلی از آثار سینمایی موفق امروز سینمای جهان با استفاده از فضاهای فانتزی و جن و پری گره خورده است و البته آنها از این فضای فانتزی برای پیشبرد دیدگاههای خاص خود به جهان و بهخصوص جهان فرامادی استفاده کردهاند.
ما در ادبیات کودک و نوجوان ایران، نمونههایی داریم که از همین فضای فانتزی و تخیلی با استفاده از ویژگیهای فرهنگی و فکری مردمان خودمان بهره بردهاند. برای مثال رمان «پریانههای لیاسند ماریس» نوشته طاهره ابید، داستاننویس موفق ادبیات کودک و نوجوان ایران را اگر بخوانید، میبینید که نویسنده چطور از همین فضا برای آشنا کردن مخاطبان کودک و نوجوان با سنتها، آداب و رسوم و لهجههای اقوام ایرانی استفاده کرده است.
همین نویسنده کتابی دارد که مناسب برای یک مجموعه انیمیشن ویژه کودکان است؛ داستانی به نام «خانواده آقای چرخشی» که در آن از دو عنصر فانتزی و طنز بهخوبی استفاده شده است.
آقای بابا پدر خانواده میخواهد با اختراعهای جدیدش وضعیت خانواده را بهتر کند. کتابی که در سال ۲۰۰۵ در فهرست کتابهای منتخب کتابخانه بینالمللی مونیخ آلمان قرار گرفت و در جایزههای ادبی مختلفی برگزیده شده است. البته اگر بخواهیم فهرستی از آثار منتشر شده در ادبیات داستانی کودک و نوجوان در ژانرهای مختلف ارائه کنیم، موضوع چند یادداشت میشود؛ آثاری که در سالهای اخیر منتشر شده و موفقیتهای زیادی هم کسب کرده است و از همه مهمتر مورد توجه و علاقه مخاطبان ایرانی کودک و نوجوان هم واقع شده است.
آنچه مهم است این است که کارگردانهای ایرانی هم مثل کودکان و نوجوانان وقت بگذارند، این کتابها را بخوانند و ارزشهای هنری آنها را درک کنند.
روزنامه جام جم